آوای خزر - آزاده بابانژاد: فصل گرما از راه رسید، دوباره خبر آتشسوزی،
دوباره پناهگاه حیات وحش، دوباره خطای انسانی، دوباره بهشت پرندگان مهاجر ایران، دوباره
میانکاله.
بسیار تأسفبرانگیز است که عدهای بیمحابا بر یکی از بینظیرترین ذخیرگاههای زیستکره میتازند گویی ارثیه پدریشان است یا
اجازه دارند آن را تحت سیطره خود درآورند، آنها فکر میکنند پناهگاه حیات وحش
میانکاله با خشک شدن 20 درصد از تالاب دیگر حیات ندارد اما آنها نیک بدانند که این
سرزمین بهشتی نفس میکشد و این خیال خام را به دور بیندازند که میتوانند کورکورانه،
بهشت خداوندی را به جهنم تبدیل کرده و از آن بطور غیراصولی بهرهبرداری کنند.
پنجشنبه و جمعه هفته پیش روزهای سختی
برای محیطبانان میانکاله بود، دو روز نفسگیر که در بررسیهای اولیه گفته میشود
عامل انسانی در آن دخیل بوده است نه سهواً بلکه عمداً آتش به راه انداختهاند.
شاید تسویه حساب شخصی باشد به نام
تهدید، گوشمالی و نمایش قدرت! سال گذشته نیز آتشسوزیهایی از این دست در میانکاله
به وقوع پیوست آنهم از سوی متخلفان شکار و سوداگران ماری جوآنا(گراس) و این بار هم
شاید متخلفان خواستند تا زهره چشمی از محیط زیست بگیرند و بگویند «تلافی کردهایم».
هنوز گرمای تابستان از راه نرسیده و
خردادماه تنها چند روزی است که رخ نشان داده، طی دو روز حدود 11.5 هکتار از بهترین
زیستگاههای قرقاول و دراج در میانکاله طعمه آتش میشود. از «تاش» تا «تکاوجا» و
«استاد باقر» در آتش سوختند و این نه یک حادثه که یک جنایت در حق طبیعت خدادادی
است که بیمنت در اختیار انسانها قرار داده شده است.
آتش گریبانگیر پوشش گیاهی ازجمله درختچههای
انار، سازیل، تمشک، تنگراس، ازگیل و آلوچه وحشی هم شد و در حالیکه شکوفههای انار به
امید میوه شدن در حال تکامل بودند، ناگاه نه قهر طبیعت بلکه خودخواهی انسان آنها
را به خاکستر تبدیل کرد.
به راستی انسان باید به کدام مرحله از
سقوط اخلاقی و ایدئولوژیکی برسد که از بین بردن گیاهان و جانوران را آماج تسویه
حسابهای شخصی خود قرار دهد.
چند ماه پیش بود که خبر قطع 40 اصله
درخت جوان در منطقه جنگلی خلیلشهر بهشهر نیز به دلیل تسویه حساب شخصی با اداره
منابع طبیعی و آبخیزداری موجی از انتقاد و واکنش را در بین دوستداران محیط زیست به
پا کرد و اکنون افرادی از همان رسته و در جایی دیگر به خود اجازه دستاندازی در
پناهگاه حیات وحش را میدهند.
یک روز برای به دام انداختن گراز و
پلنگ و آهو، یک روز برای سوداگری ماریجوآنا، یک روز برای شکار پرنده و صید ماهی،
یک روز به قصد حمله به محیطبانان و این روزها برای متخلفان همچنان ادامه دارد و
باوجود تنبیه و مجازات گویی نمیخواهند روزی روزگاری به اعمال غیرانسانی خود پایان
دهند.
باید از محضر قانون استمداد بطلبیم که
حرمتشکنان طبیعت را به سزای اعمال قبیحشان برساند و نگذارد که عدهای بیرحمانه
به طبیعت بتازند و در بهشت زیبایی چون میانکاله جهنم بیافرینند تا بتوانند در
زمانی مناسب آنطور که میخواهند از آن بهرهبرداری کنند.
قلب میانکاله میسوزد از سهلانگاریها،
از خشم و غضبها و از بیتوجهیها، میانکاله با دو اکوسیستم آبی و خشکی یک ذخیرگاه
بینظیر برای زیستکره محسوب میشود، او به انسانها نوید داده است که در کنار هم
بتوانند به حیات خود ادامه دهند اما طرفی که پیمان میشکند؛ انسان است و این حقیقت
تلخ غرور و تباهی انسان و گستاخی در قبال طبیعتی است که همواره به او لبخند زده
است.
اگرچه کاهش منابع آبی سبب خشکی در 20
درصد تالاب شده است، اگرچه تردد بیرویه خودروها سبب از بین رفتن بخشهایی از پوشش
گیاهی شده است، اگرچه گاه بلوکها از میانکاله سر بر میآورند، اگر چه در پیشانی
آن جاده آسفالته احداث شده است، اگرچه با بیرحمی تمام قلب میانکاله را نشانه رفتهاند
و بر سر و صورتش آتش میافروزند اما این طبیعت سرافراز همچنان جان دارد و نفس میکشد.
در مهرماه که فصل
شیدایی طبیعت است، میانکاله به فرشی رنگارنگ تبدیل میشود با میوههای ریز و درشت
انار که خیلیها را به سمت خود میکشاند، انارها توسط شرکتهای تعاونی و بومیان
منطقه چیده میشود و در محلی خارج از پناهگاه به فروش میرسد.
بوتههای تمشک خزری
که اکنون در اواخر گلدهی خود هستند و آرام آرام میروند تا از میوههای سبز و
صورتی و قرمز به سیاهی و شیرینی تبدیل شوند؛ نیز زیبایی خاصی به پناهگاه داده است.
تمشکهای میانکاله را
بومیان بهخوبی میشناسند و نمیتوانند از آن بگذرند، خوشخوراکی و شیرینی آن در
کنار ترشی و گاه ملس بودن برخی از انارهای میانکاله برای بهرهبرداران لذتبخش
است.
گردشگران داخلی و
هرازگاهی بازدیدکنندگان خارجی در طول سال وارد میانکاله میشوند حتی خشک شدن تالاب
اگرچه صورت خوشی ندارد اما توریستها بهخوبی میدانند که این معضل تنها گریبانگیر
میانکاله نشده و بسیاری از تالابهای جهان در معرض خشکسالی قرار دارند، بنابراین
دیدن این ترکیب طبیعی برای آنها خاطرهانگیز است.
توریستها اما از آن
80 درصد آبی که در تالاب خودنمایی میکند و مأمنی برای پرندگان است بهخوبی میفهمند
که حیات در میانکاله ادامه دارد این در حالیست که عدهای فرصتطلب تنها مناطق خشک
تالاب را بزرگنمایی کرده و میگویند چیزی از میانکاله باقی نمانده است و به همین
علت میتوانند نه بر تالاب بلکه بر تمام جزیره بتازند ودر این تاخت و تاز حتی از
شلیک به محیطبانان نیز دریغ نمیکنند.
با این حال هستند
افرادی که ورود آگاهانه و مسئولانه به طبیعت دارند، آنها توریست نیستند اما میدانند
چگونه وارد پناهگاه حیات وحش شده و چگونه از آن خارج شوند. هستند افرادی که
پرندگان زخمی و شکسته بال را مداوا و روزی از روزها آنها را در تالاب رها میکنند،
هستند افرادی که بیمنت به پاسداری و حفاظت از تالاب لپو میپردازند تا چرخه طبیعی
پرندگان آسیب نبیند و هستند گروههای و تشکلهای مردمنهادی که در سرمای زمستان
پرندگان را از یاد نبرده و برایشان غذا تهیه میکنند.
علیرغم سلامت نسبی در
میانکاله باید بدانیم که همچنان در جنوب سواحل دریای خزر هیچ جایی مانند آن را نمیتوان
یافت که دستنخورده باقی مانده باشد و نیم قرن است که از میانکاله بهعنوان منطقه
حفاظتشده یاد میشود و این ذخیرگاه طبیعی زیستکره باید همچنان حفظ و به نسلهای
بعدی منتقل شود.
میانکاله تابلوی زیبایی از طبیعت الهی با ترکیبی خیالانگیز
از خشکی و آب و پوشش گیاهی منحصربفرد است با 250 گونه پرنده آبزی و کنارآبزی اعم
از بومی و مهاجر که همگی حامل پیام جاودانگی و حیات هستند، بیاییم این زیبای بیمنت
را ارج نهیم و با سهلانگاری صورتش را نخراشیم.
انتهای پیام/ 1354