یادداشت سردبیر: این روزها هر اتفاقی
در مملکت میافتد اول و آخرش را به رسانهها ربط میدهند، میگویند خبرنگاران و
گروهها و کانالهای مجازی شلوغ میکنند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه میدهند و سیاهنمایی
میکنند. در پایان راه نیز از خبرنگاران میخواهند همراه و یاریگر دولت باشند.
میگویند انتقاد کنید
اما سازنده باشد، بدون تعارف باید بگوییم که حتی انتقادات سازنده را بر نمیتابید
و کمتر مسئولی را میبینیم که انتقادات را بپذیرد.
در هیاهوی از هم
گسیختگی بازار ارز و سکه، تورم، بیکاری، اختلاسها، کمکاریها، فساد اداری و
اجتماعی و خیلی از مسائل ناخوشایند دیگر اگر همه افراد و اشخاص حرفی بزنند و در
صفحات مجازی شخصی خود منتشر کنند خدامقدار لایک و سفارش و درخواست دارند اما اگر
همین مطالب را رسانهها منتشر کنند مورد مؤاخذه قرار میگیرند.
این روزها زمینهای
زیادی تشنهاند، بسیاری از اراضی کشاورزی ترک برداشتهاند، چاهها خشکیدهاند، در
استانهای جنوبی علاوه بر گرد و غبار مردم باید بطریهای آب را به قیمت گران
بخرند، گرما بیدا میکند و خبرنگاری تیتر زده بود«داغ کرمانشاه و کرمانشاه داغ».
در شمال تنش آبی
داریم و در برخی مناطق با بحران آب روبرو هستیم، جنگ آب هم آغاز شده است، نه بین
دو کشور متخاصم بلکه بین استانها و شهرهای دوست و همسایه در داخل، این روزها مردم
واژهی حقآبه را خوب میفهمند.
استفاده از وسایل
سرمایشی در اوج مصرف بیداد میکند، شرکتهای توزیع برق فریاد میزنند که درجه
کولرها و اسپلیتها را بین 24 تا 26 بگذارید، آنها دیگر ادارات و نهادهای دولتی را
زیر سوال بردهاند، تغییر ساعات اداری از 6:30 به 13:30 ذرهای از بار مصرفی را
کاهش داده است.
اما در این بین هنوز
اتاقهای برخی ادارات را میبینیم که درجه اسپلیت را روی 16 یا 18 تنظیم کردهاند،
میگویند یک ساعت زودتر میرویم! کارمندی را دیدم که خودروی پلاک قرمز را عجیب با
شیلنگ پُرفشار میشست و بعد آن را دست همکارش داد و گفت: قشنگ بشور که رئیس میخواهد
با آن برود جلسهی خارج از شهرستان.
اگر یک تصویر از همین
رفتار منتشر کنیم، آنقدر برای خبرنگار برگ جریمه میبرند تا از کردهی خود پیشمان
شود و دیگر حتی سایهاش هم اطراف آن اداره و سازمان نباشد.
این روزها از
خبرنگاران خواسته میشود با اخبار و نوشتههای خود بازار ملتهب ارز و سکه را
مدیریت کنند، برای اشتغالزایی و رفع بیکاری به مردم امید و انگیزه بدهند، گرانیها
را بزرگ نکنند و بگویند همیشه همینطور باقی نمیماند، میگویند خبرنگاران به مردم
اطلاعرسانی کنند تا مصرف برق را مدیریت کنند و البته مصرف آب را.
میگویند رسانهها
بگویند و بنویسند و اطلاع بدهند که صرفهجویی سبب پیشرفت جوامع میشود و اعتدال در
همه چیز واجب است.
نمیدانم چرا تنها در
این مواقع به یاد خبرنگاران میافتند و هنگامی که نوبت مطالبات خبرنگاران میشود؛
میگویند بودجه نداریم، کفگیر ته دیگ خورده است، زمانی که انتقاد کنیم میگویند
شما کار دیگری ندارید، بروید از سبزه و دشت و دریا و آسمان و زمین بنویسید چرا
همیشه از درد مردم و گرانی و بیکاری میگویید؟!
در همین حین بود که دوستم
تماس میگیرد و میگوید: خواهرم در بیمارستان دولتی بستری است و هوای اتاق بسیار
گرم است، پنجره که باز میشود باد میآید اما میخواهد خفهات کند، از چیلر و
اسپلیت هم دیگر سرمایی نمیآید، مجبور شدیم از منزل پنکه بیاوریم تا لااقل
بیمارمان از بخش جراحی به آی.سی.یو نرود.
به او گفتم: از من
نخواه که بنویسم امکانات بیمارستان در شأن مردم نیست چون امید مردم را خدشهدار میکند
و ممکن است مثل همان ماجرای چند وقت پیش، روابط عمومی مربوطه عذرم را بخواهد و
بگوید شما خیلی هم راست بنویسی، خوب نیست!
او را قانع کردم که
با همان پنکهای که از منزل به بیمارستان آوردهاند بسازند و من هم دعا میکنم
کارشان به بخش ویژه نکشد، به خدا توکل کنند و دعا کنند باران ببارد!
درست این است که در
سال همدلی دولت و ملت، مردم و مسئولان همگی پای کار باشند، هر گروه و مجموعهای
کار خود را انجام بدهد و البته اطلاعرسانی و آگاهیبخشی هم کار رسانه است و هم
مسئولان. و مردم همیشه در مواقع حساس پای کار بوده و باز هم هستند.
این بیانصافی است که
اگر همه مشکلات جامعه به دلیل عملکرد رسانهها است اما خوشی و آبادانی و رفع
مشکلات از آنِ دولت باشد؛ یا بگذارید خوب و بدش با رسانهها باشد یا رسانهها را
محدود نکنید و بگذارید آنچه را که تکلیف دارند انجام بدهند.
آری! راستش را
بخواهید میترسم، میترسم که با نوشتههایم امید را از مردم دور کنم، در مسیر کار
تدبیر و امید خللی وارد سازم، اما میترسم اگر امیدواری بدهم باز هم مورد مؤاخذه
قرار بگیرم و از این سرزنش بیش از اولی میترسم.
... و من بین بد و
بدتر بد را انتخاب میکنم، راستش را مینویسم و نه هر راستی، اما خوشحالم آنچه را
که نوشتهام راست بوده، و تخریب نبوده، تشویش و فریب اذهان عمومی هم نبوده و آنوقت
بیایند هر چه خواستند جریمه ببرند و محدودیت ایجاد کنند چون زمان همه چیز را مشخص
میکند و جامعه در خواب نیست.