آوای خزر – آزاده بابانژاد: عصر امروز 11 آبانماه 1400، مراسم یادبود خبرنگار فقید و پیشکسوت خبر در چهارمین سال سفر ابدیاش، زندهیاد استاد فرامرز درخشنده بر مزارش واقع در ملامجدالدین ساری برگزار شد.
گذر از کنار سنگهای رنگارنگی که برخی زنگار روزگار روی آنها نشسته است، حرفهای بسیاری دارند. سنگ قبرها گاهی سنگ صبور آدمهایی میشوند که از سر دلتنگی دست بر آنها میکشند و با پاشیدن ظرفی آب، وجودشان را از ناگفتهها خالی میکنند.
گلهای رنگ به رنگ که عطرشان قدمزدن در مزار را لطیف و شاعرانه میسازند هر کدام حکایت از عشقی بیپایان دارند. سنگ سرد بود مثل خاک. فاتحهای خواندیم و برنامه "خاطرهگویی" آغاز شد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسوول بسیج رسانه در کنار جمعی از اصحاب رسانه مازندران نیز حضور داشتند. این خوب است که آنها همیشه پای کار هستند و قدر اصحاب رسانه را میدانند.
قرائت قرآن که تمام شد. حجتالاسلام محسن قبادیان مدیر خبرگزاری رسا برایمان گفت: مرحوم درخشنده را ندیده اما شنیده است که او پیگیری و تعصب و تأکید خاصی بر اوضاع پیرامون خود داشت و در حد بضاعت و توان به دنبال این بود که ظرفیتها را بالفعل کند.
عباس زارع مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران؛ صداقت و پیگیری زندهیاد درخشنده را زبانزد عام و خاص دانست و از دفتر خاطراتش صفحاتی را ورق زد که هرگاه آقای درخشنده آرام به دفترش میآمد از خودش میگفت و آن زمان که با عصبانیت میآمد؛ دغدغه همصنفیهای خود را داشت و او دیگر میدانست آقای درخشنده اگر آرام است یا عصبانی آمده است، میخواهد چه بگوید.
عبدالمهدی حقشناس رئیس بسیج رسانه مازندران که استاد درخشنده را ندیده است، اما شنیده بود که از او به نیکی یاد میکنند و این را که مرحوم درخشنده دغدغه همصنفیها و قشر کارگر را داشت، زیبا توصیف کرد.
محمد درخشنده فرزند استاد درخشنده که حالا جای پدر فعالیت دارد، بعد از خیرمقدم و قدردانی، از دغدغههای پدر گفت. از اینکه معتقد بود؛ قلم باید قهرمانانه و پهلوانانه باشد.
حسین احمدی خبرنگار قدس، در خاطراتش گریزی به سال 1370 و آشنایی خود با استاد درخشنده زد و او را پدر معنوی خبرنگاران توصیف کرد که همواره مهربان بود و لبخند بر لب داشت.
عالین نجاتی مسئول پایگاه خبری عبارت، در خاطرهای که تعریف میکرد؛ شاخصههای دیگری از استادش را گفته است؛ اینکه شاهد بود که آقای درخشنده برای کارگرها گریه کرد. هرآنچه را داشت به آنها بخشید. حتی کفش خود را به دو کارگر که به دفترش آمده بودند، تقدیم کرد و در یک جمله؛ "درخشنده، خاص بود".
عمران اکبرنژاد خبرنگار خبرگزاری فارس هم در خاطرهای عنوان کرد که در سفر مرحوم درخشنده به سوادکوه، او را مردی بزرگ دیدم و از ادب و برخوردش، انتقادپذیری را آموختم.
مراسم به پایان رسید. حکایت آدمها اما همچنان باقیست. عطر گلها در غروب تندتر شده است. قبرستان رو به سکوت میرود. غروب نزدیک است. خداوند همهی رفتگان را بیامرزد.
انتهای پیام/1001/