به گزارش آوای خزر/ اردشیر لارودی؛ سرچشمه باید گرفتن به بیل... چو پر شد، شاید که بستن به پیل
و یحیى گلمحمدى، حواسش به سرچشمه و روزهاى اول و موقعیت زمانى مناسب و مفید هست! یحیى، اشتباه ندارد، حتى به قیمت دست برداشتن موقت از جاهطلبى و بلندپروازى! و به قول نویسندگان سبک قدیم- عهد حجر- دو دیگر اینکه، یحیى با دست خالى، اداى سوپرمن را در نمىآورد و دنبال آرتیست بازى نمىگردد!
و از همه مهمتر، یحیى یک مربى است! یک مربى صاف و ساده! یک مربى کاملعیار! یک مربى پُردل و با جرأت که ترسى از میدان دادن به جوانان خوب و به دردخور که آینده هم دارند، ندارد! مثل تمام سالهاى اخیر در ذوبآهن و شهر خودرو و پدیده و مثل همین روزها در پرسپولیس! با رو کردن مهدى عبدى!
یحیى یک حسن دیگر هم دارد: همکارى کاربلد در خدمت تیم و در خط فکرى خود یحیى! حمید مطهرى عصاى دست یحیى است!
گلهاى سریالى بیرانوند
اشتباهات عین هم
علیرضا بیرانوند، درباره گلى که خورد و پنالتىای که خودش داد چه حرفى دارد؟ توضیحى، توجیهى، دفاعى و رفع تقصیرى!
شبیه همین گل را، دروازهبان تیم ملى چند بار پذیرایش شده؟ در جام ملتها و مقابل ژاپن، یک گل بد! در لیگ آسیا و با پرسپولیس و در جام برتر هم، گلهاى بد به خاطر نحوه دفاع اشتباه!
این عکسالعمل ناجور و پنالتى دادن مفت را به آثار روانى سفر انجام نشده بیرانوند به تیم آنتورپ بلژیک، نباید نسبت داد! چرا که خانه از پایبست ویران است! تکنیک توپگیرى و زاویهبندى و تایمینگ خروج کردن بیرانوند، اشکال دارد! اشکالى که چند سال است با او حمل مىشود!
بخش خصوصى و زدن به دیوار
انگولک کردن مربى تراکتور
تراکتور در بىعملى محض باخت! نساجى یک گلادیاتور بالاى سر خود داشت! محمود فکرى از تیمش هم یک گروه جنگجو ساخته است! تراکتور فوتبال را نه تکنیکى و نه هنرى و نه منظم، بلکه تیتیش مامانى بازى مىکرد! مثل بچههاى آب پرتقالخور! بازیکنان تراکتور دو قسمند:
١- آنها که تمام شدهاند و به آخر خط رسیدهاند! و اینان بار اضافهاى هستند بر دوش تیم خود!
٢- عده اى هم هستند که آینده دارند ولى امروز، باید تاوان اشتباهاتشان را داد! مثل سعید مهدى، مثل مهدى تیکدرى، مثل آزادى و...
آیا جناب مستطاب زنوزى که روان تیمش را در هفتههاى اخیر، پریشان کرده بود تا با تیم نساجى، کمتر از حد خودشان بازى کنند، پاى بزرگ شدن جوانان خوشقامتش خواهد ایستاد؟ آیا از دیروز، انگولک کردن ساکت الهامى، در دستور کار قرار ندارد؟
بگذریم که صلاح مملکت خویش، خسروان دانند! و تراکتور، ملک مطلق بخش خصوصى و زنوزى است!
تنور فکرى ٩٠ دقیقه داغ بود
تا مرد سخن نگفته باشد... عیب و هنرش نهفته باشد!
در پایان مسابقه تراکتور- نساجى، مربى تراکتور، لابد در راستاى بازى بىبو و بىخاصیت تیمش، به جلسه مربیان و فوتبالنویسان نرفت و حرفى نزد! ولى این «با خود قهرى» ربطى به تا «مرد سخن نگفته باشد» نداشت که مربیان، حرفشان را در هنگام بازى و با پاى بازیکنان خود مىزنند و بیان مىدارند! ساکت، در حین بازى با نساجى که هیچ رنگ و بوى پیکار نداشت هم ساکت بود! سکوتى بعید و بى سابقه!
ساکت الهامى، بدجورى سکوت اختیار کرده بود! ساکت هم مثل تراکتور، حرفى براى گفتن و حتى نگفتن نداشت! تراکتور، چوب شیوه مدیریتش را که بزرگى را در «خود بزرگبینى» مىیابد، مىخورد! نساجى هم نان بازى ساده محمود فکرى را که خودش مىپزد و خودش مىخورد! نوش جانش که ٩٠ دقیقه بازى مىکند!
یک حرف براى فکرى: تو مرد حرف نیستى، اهل عملى! جلسات گفتگو را زیاد لفتش نده!
عبدالله ویسى و خودزنى ارزان
ویسى مربى خوبى هست، هنوز هم هست، ولى مرتب مىبازد و پشت سر هم مغلوب مىشود، چرا؟ براى اینکه تیم خوبى انتخاب نمىکند! براى اینکه ارادهگرایى اش بسیار زیاد است! اول فصل شاهین بوشهر و حالا پیکان و این روند هى تکرار مىشود! نتیجهاى که جز باخت نیست! عبدا... ویسى، حسین فرکى و حتى مجید جلالى خود را نه ارزان که اتفاقاً گران، ولى به هر تیمى نمىفروشند! نتیجه اش هم همین است!
انتهای پیام/1005