• home-ava
  • kartabl2
  • klogin
  • news
  • npanel
  • searchpost
  • video-gallery
  • آمار
  • آوای خزر
  • به روز رسانی
  • پایش خبر
  • پرینت
  • تماس با ما
  • ثبت خبر
  • جستجو
  • درباره ما
  • شهروند خبرنگار
  • گالری
  • گالری تصاویر
  • گالری ویدیو
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • ارتباط با ما
  • جستجو پیشرفته
  • آرشیو روزنامه
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • ارتباط با ما
  • جستجو پیشرفته
  • آرشیو روزنامه
شهروند خبر نگار
Facebook Twitter Youtube Eaparat Whatsapp Eeitaa
  • سیاسی
  • اجتماعی
  • ورزشی
  • اقتصادی
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • آرشیو اخبار
  • گالری ویدیو
  • گالری تصاویر
  • سیاسی
  • اجتماعی
  • ورزشی
  • اقتصادی
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • آرشیو اخبار
  • گالری ویدیو
  • گالری تصاویر
  • کد خبر : 42041
  • تاریخ انتشار : 24 / 04 / 1399
  • زمان انتشار : 19:24
https://avayekhazar.ir/?p=42041

ماجرای قتل پسر ۹ ساله در مسیر عروسی

 

به گزارش آوای خزر، ابوالفضل لباس های پلو خوری‌اش را پوشید و جلوی آینه خودش را برانداز کرد و چرخی زد. یقه اش کمی خراب شده بود ، آن را درست کرد و لایکی در آینه به خودش داد و مقابل در ایستاد تا پدر هم آماده شود. به آشپزخانه رفت و دستمالی برداشت و شروع به برق انداختن کفش هایش کرد. بعد از مدت ها خانه نشینی برای کرونا بالاخره جشن عروسی در میان طایفه به پا شده بود و می‌توانست دوباره با بچه های فامیل بازی کند.
کفش هایش را به پا کرد. چند بار پدر و مادرش را صدا کرد .«بیایید دیگه خسته شدم . شب شد . پس چرا لفتش می دید.» پدر با لباس هایی که موقع مهمانی می پوشید از اتاق بیرون آمد . نگاهی به پسرش انداخت. ابوالفضل برای خودش مردی شده بود. به میز چوبی کنار دستش چند ضربه زد و در حالی که کمربندش را می بست گفت: «هزارماشاا…، الان حرکت می کنیم. عجله نکن . به‌موقع‌می‌رسیم.»

پدر ، ابوالفضل را روی باک موتور نشاند و راهی جشن عروسی شدند.

سکانس دوم

میلاد می خواست استراحت کند و صدای واق واق سگ ما در مقابل باغ کلافه‌اش کرده بود. چند وقتی می شد که اطراف ویلا ، پاتوق سگ های ولگرد شده بود. چند بار دنبالشان کرده بود اما انگار بازی شان گرفته بود و بعد از بازگشت میلاد به ویلا دوباره سر و کله شان پیدا می شد و صدایشان را روی سرشان می انداختند. میلاد در حالی که زیر لب غرغر می کرد به سمت انباری رفت .: «با من لج می کنید. اشکالی نداره. خودتان خواستید… به مفت خوری عادت کردید…»
اسلحه اش را برداشت و از انباری بیرون آمد. آن را مسلح کرد و در جایی که دیده نشود روی زمین زانو زد. لوله را به سمت سگ بی صاحب گرفت و نفسش را در سینه حبس کرد. انگشت را روی ماشه گذاشت و آن را چکاند.

سکانس سوم

«کوچه تنگه بله… عروس قشنگه بله… دست به زلفاش…..» ابوالفضل ترک موتور پدر شعر می خواند و غرق در شادی کودکانه اش بود که ناگهان ساکت شد و روی دسته موتور افتاد. پدر به سختی موتور را کنترل کرد تا زمین نخورند. موتور را روی جک یک طرفه گذاشت و دو طرف شانه پسرکش را گرفت و بلند کرد. حس کرد دستانش گرم شد. به دستانش نگاه کرد ، مثل روزهایی که با ابوالفضل می رفتند شاتوت خوری ، قرمز شده بود. سینه پسرش شکافته بود و لباس سفید ابوالفضل به قرمزی می رفت. پسرک ترسیده بود و به سختی نفس می کشید. «نترس بابا چیزی نیست . خوب می شی الان می رسونمت درمانگاه …بابا طاقت بیار» با یک دست پسرک را در آغوش گرفته بود و با دست دیگر دسته گاز موتور را می چرخاند. انگار موتور می خواست ناجی پسرک باشد و با سن بالایش مثل موتورسیکلتی صفر می گازید وقتی به درمانگاه رسیدند، ابوالفضل را به اتاق احیا بردند امادیر شده بود و پزشکان بعد از تلاش زیاد گفتند خونریزی زیاد بوده و تلاش هایشان بی فایده ماند.

سکانس چهارم

سمند پاسگاه با چراغ گردان آژیر کوتاهی کشید تا جمعیت را بشکافد و به محل تیراندازی برسد. اهالی روایت های متفاوتی برای این ماجرا داشتند. برخی می گفتند ابوالفضل قربانی کینه شده و عده ای دیگر تیراندازی اشتباهی را علت حادثه می دانستند. آن‌طور که سرهنگ حسین فاضلی فرمانده انتظامی شهرستان دماوند روایت می کند؛ ماموران با بررسی مسیر شلیک به باغی در آن منطقه رسیده و متهم را شناسایی و دستگیر کردند. متهم به قتل پسر بچه 9 ساله اعتراف کرد و مدعی شد ، قصد کشتن سگ های بدون صاحب اطراف ویلا را داشته که گلوله اشتباهی به پسر بچه اصابت کرده و جان باخته است.
به گفته فرمانده انتظامی شهرستان دماوند، متهم بعد از این تیراندازی با کمک دوستش اسلحه را همراه هفت فشنگ مخفی می کند که با اعترافش پیدا شد.

سکانس آخر

ظهر دو شنبه 22 تیر ماه ،روستای محل حادثه ، در نزدیکی شهر دماوند. عکس ابوالفضل بر روی بنری در ورودی روستا خودنمایی می کند. از اهالی سراغ خانواده اش را می گیرم. می گویند ، اینجا نگهبان بودند و چندی روزی هست آنها را ندیده اند. با کمک یکی از همبازی های ابوالفضل ، خانه شان را پیدا می‌کنم اما کسی در را باز نمی کند. دوست ابوالفضل می گوید: کسی که شلیک کرده از شهر دیگری به اینجا می آمد. آن روز ابوالفضل در حال رفتن به عروسی بود و روی باک موتور پدرش نشسته بود که گلوله به سینه‌اش خورد.

انتهای پیام/1005

ارسال نظر

برچسبها :

  • آخرین اخبار
  • افتتاح پروژه‌های بزرگ عمرانی ساری تا پایان سال
  • انتقاد استاندار مازندران از ایجاد ۲ شهرک صنعتی در میاندورود
  • نتایج هیئت مدیره نظام پزشکی بهشهر مشخص شد؛ «بابانژاد» در صدر آرای پزشک
  • برخورد بدون اغماض با منکرات اقتصادی و تخلفات منابع طبیعی در مازندران
  • علی بابایی کارنامی: توسعه میاندورود در گرو پیوند مردم با برنامه‌های نظام است
  • گرامیداشت روز جهانی عصای سفید در مازندران؛ از دوچرخه‌سواری روشندلان تا رونمایی از کاغذ بریل
  • حمایت از کودکان بی‌سرپرست وظیفه‌ای مقدس و انسانی است
  • همایش روز جهانی غذا در مازندران؛ تعهد زیر تیغ چالش‌ها
  • تربیت بدنی، عامل تقویت همبستگی و نشاط در مدارس است
  • ظلم در هر شکل آن گناهی بزرگ است / مردم در ریشه‌کنی فقر سهیم باشند
  • پربازدیدترین ها
  • پر بحث ترین ها
افتتاح پروژه‌های بزرگ عمرانی ساری تا پایان سال

افتتاح پروژه‌های بزرگ عمرانی ساری تا پایان سال

سعید منصوری
//
انتقاد استاندار مازندران از ایجاد ۲ شهرک صنعتی در میاندورود

انتقاد استاندار مازندران از ایجاد ۲ شهرک صنعتی در میاندورود

سعید منصوری
//
نتایج هیئت مدیره نظام پزشکی بهشهر مشخص شد؛ «بابانژاد» در صدر آرای پزشک

نتایج هیئت مدیره نظام پزشکی بهشهر مشخص شد؛ «بابانژاد» در صدر آرای پزشک

سعید منصوری
//
برخورد بدون اغماض با منکرات اقتصادی و تخلفات منابع طبیعی در مازندران

برخورد بدون اغماض با منکرات اقتصادی و تخلفات منابع طبیعی در مازندران

سعید منصوری
//
علی بابایی کارنامی: توسعه میاندورود در گرو پیوند مردم با برنامه‌های نظام است

علی بابایی کارنامی: توسعه میاندورود در گرو پیوند مردم با برنامه‌های نظام است

سعید منصوری
//
گرامیداشت روز جهانی عصای سفید در مازندران؛ از دوچرخه‌سواری روشندلان تا رونمایی از کاغذ بریل

گرامیداشت روز جهانی عصای سفید در مازندران؛ از دوچرخه‌سواری روشندلان تا رونمایی از کاغذ بریل

سعید منصوری
//
  • مطالب مر تبط

برنامه تامین مالی رشد اقتصادی هدف برنامه هفتم نهایی شد

تأکید معاون توسعه استانداری مازندران بر هم‌افزایی دستگاه‌ها برای تحقق سیاست‌های جمعیتی

احتمال وقوع سیلاب یخچالی در دماوند و آتش‌سوزی در جنگل‌های مازندران

خانم انصاری فقط نشسته و نگاه می‌کند؛ رئیس سازمان محیط زیست کشور بی‌عرضه است

«وداع ساری با شهدای مظلوم تجاوز صهیونیستی»

دیدگاهتان را بنویسید! لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایت آوای خزر از سال ۹۴ فعالیت خود را بطور رسمی آغاز کرده است. آوای خزر یک پایگاه خبری مستقل و بومی‌نگر است که با رویکردی حرفه‌ای،تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌های استان مازندران و شمال کشور را پوشش می‌دهد. ما با تکیه بر دقت، صداقت و سرعت، تلاش می‌کنیم تا پل ارتباطی میان مردم و رویدادهای مهم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی باشیم. رسالت ما آگاهی‌بخشی شفاف، تقویت مسئولیت‌پذیری و حمایت از توسعه پایدار منطقه است.

نماد ساماندهی

logo-samandehi

شبکه های اجتماعی

Facebook Twitter Youtube Whatsapp Telegram Instagram

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به آوای خزر است و استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع بلامانع است.

طراحی وپشتیبانی توسط آژانس خلاقیت توس رسانه

درج/ویرایش پیوند

نشانی مقصد را وارد نمایید

یا پیوند به محتوای موجود

    معیاری برای جستجو مشخص نشده است. نمایش دادن آخرین موارد. جستجو کنید یا برای انتخاب موارد، از کلیدهای جهت بالا و پایین استفاده کنید.