آوای خزر – آزاده بابانژاد: نبرد حق و باطل از آغاز خلقت تاکنون بوده است و تا پایان حیات فانی ادامه دارد، این نبرد زمان و مکان و مرز نمیشناسد؛ هر جا که ندای حقطلبی بلند شود شیطان بیهیچ معطلی دست به کار میشود تا فریاد عدالت را خاموش کند.
اما در این میان، مردان فرشتهخصال از تبار ابراهیم بتشکن برمیخیزند و علیه طاغوت زمان پیوسته در جوش و خروشاند، آنها با عشق به خانواده، عشق به میهن و عشق به ائمه معصومین(ع)، عشقی ابدی را بر میگزینند و در "سیر الی الله" به جایی میرسند که با خود زمزمه میکنند: "به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید، که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها".
... و آنها راه عاشقی را انتخاب کردهاند و جز از پیر و مرشد خود پیروی نمیکنند و هیچ قدرتی یارای بازگشت آنها را ندارد.
همینگونه است که امروز در جبههی مقاومت، مردان درسآموخته در مکتب انسانیت و اخلاق، مرزها را میشکنند، جان خود را به خطر میاندازند تا دشمن همچنان پشت دروازههای خیال بماند.
مدافعان حرم در سوریه و عراق سالهاست که علیه مواضع بیامان جبههی کفر به دفاع میپردازند و هر روز خبر شهادت یا مجروحیت تعدادی از بهترین فرزندان جمهوری اسلامی ایران همچون نیروهای جبههی مقاومت از دیگر کشورهای آزادیخواه شنیده میشود.
در آستانه شهادت پیامبر رحمت(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و همچنین شهادت امام رضا(ع)، خبری از خاکریزها و جبههی آزادشده خانطومان آمده است که از میان پیکرهای تازه تفحصشده، پیکر 7 تن از شهدا که 5 تن آنها متعلق به رزمندگان مازندران است، شناسایی شده، و در آخرین روزهای ماه صفر تشییع و خاکسپاری میشوند.(با رعایت شیوهنامههای بهداشتی)
فارغ از اهداف و خطی که شهدا به تبعیت از سرور شهیدان دنبال کردند و رسالت خود را در اوضاع حساس کنونی بر این دیدند که از مرزهای کشور دفاع کنند تا دشمن به خاک و ناموس و شرف مردمان سرزمین اساطیری و مقدس ایران تعرض نکند، آنها مدرسان و مربیان همیشگی دروس فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، دینی، ورزشی و فناوری هستند. چه اینکه در زندگینامه هر کدام از آنها جستجو کنی همهی اینها را خواهید دید.
اما بهای پرپر شدن این گلهای معطر و زیبا چگونه باید پرداخت شود؟ به راستی خونبهای این سبکباران عاشق چیست؟ مردانی که اگر نبودند امروز گوشهگوشهی کشورمان دست کمی از عراق و سوریه و افغانستان و یمن نداشت. و آیا مگر میشود حتی لحظهای خود را جای زنان و مردان و کودکانی گذاشت که در مناطقی چون سوریه و عراق سر از بدنشان جدا میشود و یا عزیزانشان را به اسارت میبرند؟
بدون تعارف و اغماض، اکنون اوضاع کشورمان بهلحاظ اقتصادی اصلاً خوب نیست و درد جانکاه خودتحریمی بدتر از تحریم خارجی کمر ملت را خم کرده است، مدیریتهای ضعیف در کشوری متمدن، اندیشهورز، با استعدادهای بینظیر علمی و فناوری به هیچ وجه پذیرفته نیست. جمهوری اسلامی ایران با اینهمه نعمتهای منحصربهفرد طبیعی و انسانی نهتنها باید در 1404 رتبه یک منطقه را داشته باشد بلکه باید چشم جهان را خیره کند و در بین 10 کشور نخست جهان در تمامی شاخصها باشد.
امروز اگر شاهد مهاجرت نخبههای ورزشی، فرهنگی، علمی و فناوری از کشور هستیم، پاسخ آن را باید در مدیریت ضعیف برخی از مسوولان بدانیم که گویا خود نیز امروز توشه برمیدارند برای روزی که به اروپا و آمریکا خواهند رفت.
شرکت در مراسم تشییع و خاکسپاری شهدای جبههی مقاومت و تسلیت به ملت و خانوادههای شهدا از سوی مسوولان، پاسخی مطمئن برای شهدا نیست - که البته اینها نشانهی احترام به روح قدسی شهید است و میطلبد که باشد- اما آنچیزی که در شرایط امروز و آینده، شهدا از همهی مسوولان مطالبهگری میکنند، رسیدگی به وضعیت اقتصادی مردم است.
بیتردید خونبهای شهدای جبههی مقاومت، برونرفت از اوضاع فشل و نابهسامان اقتصادی با تدبیر مسوولان است، اوضاعی که با شیوع کرونا بیش از گذشته به حال خود رها شده؛ در کنار اخبار اختلاس و جاسوسی عدهای از خدا بیخبر در لباس کارمند و وکیل و رییس! هر روز شاهد افزایش اسفبار قیمت کالاها هستیم، دلار بیهیچ توقفی میتازد و ارزش پول ملی را به سخره گرفته است، برخی از مدیران همچنان در خواب خرگوشیاند، دست روی دست گذاشتهاند و فقط تماشاچیاند.
وقتی به چهرهی مسوولانی که هنوز منتظر معجزهاند! نگاه میکنم، و آنسو خبر کشف پیکر شهدای مدافع حرم را میشنوم که در امتداد خط سرخ حسین(ع) از تمام هستی خویش گذشتند، و آنگاه مسوولان خیلی زود پیامهای آتشین منتشر میکنند و تو گویی همه کارها را وا نهادهاند و در ادامه مسیر شهدایند! به یاد سخنان دکتر علی شریعتی میافتم، آن اندیشمند و استاد بزرگ میگوید: «... يكي از بهترين و حياتبخشترين سرمايههايي كه در تاريخ تشيع وجود دارد، شهادت است. ما از وقتی كه، بهگفته جلال «سنت شهادت را فراموش كردهايم، و به مقبرهداری شهيدان پرداختهايم، مرگ سياه را ناچار گردن نهادهايم» و از هنگامي كه بهجای شيعه علي(ع) بودن و از هنگامي كه بهجای شيعه حسين(ع) بودن و شيعه زينب (س) بودن، يعنی «پيرو شهيدان بودن»، زنان و مردان ما عزادار شهيدان شدهاند و بس، در عزاي هميشگی ماندهايم! چه هوشيارانه دگرگون كردهاند پيام حسين (ع) را و ياران بزرگ و عزيز و جاويدش را، پيامي كه خطاب به همه انسانهاست».
«اينكه حسين (ع) فرياد ميزند ـ پس از اينكه همه عزيزانش را در خون ميبيند و جز دشمن و كينهتوز و غارتگر در برابرش نميبيند ـ فرياد ميزند كه «آيا كسی هست كه مرا ياری كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ينصرنی؟» مگر نمي داند كه كسي نيست كه او را ياري كند و انتقام گيرد؟ اين سؤال، سؤال از تاريخ فرداي بشري است و اين پرسش از آينده است و از همه ماست. و اين سؤال انتظار حسين (ع) را از عاشقانش بيان میكند و دعوت شهادت او را به همه كسانیكه برای شهيدان حرمت و عظمت قايلند اعلام مینمايد».
و تأکید زیبای دکتر علی شریعتی - که همواره قسمت پایانی جمله زیبایش را مقطوع کردهاند- این است: "آنها كه رفتند، كاري حسيني كردند، و آنها كه ماندند، بايد كاري زينبي كنند، وگرنه يزيدياند"!
انتهای پیام/1001