آوای خزر- آزاده بابانژاد: این نزدیکیها در دل مازندران در پُرجمعیتترین شهرستان
استان، کلکلهایی داریم که میتوانیم از آن به عنوان یک درام پندآموز در حوزه
اجتماعی و سیاسی نام ببریم.
به سراغ آقای علی نجفی خوشرودی نماینده مردم
بابل در مجلس شورای اسلامی میرویم که در ادامه عصبانیتهای خود از دستگاهها و
مدیران و مسئولان، اخیراً از دست رییس اداره ورزش و جوانان بابل عصبانی شده است و «امیرینیا»
را حسابی مشهور کرده است.
این موضوع برای آقای نماینده تا جایی مهم است که
احتمال آن میرود همانند آقای علی ادیانی نماینده قائمشهر و سوادکوه، این موضوع را
به صحن مجلس ببرد!
آقای نماینده به یک دعوتنامه ورزشی که با مشارکت
اداره ورزش و جوانان بابل و هیات تنیس روی میز این شهرستان نوشته شده است و ابتدا
امام جمعه، سپس نیازآذری و در ردیف سوم نیز نام ایشان برده شده است، اعتراض کرد.
فصل اول:
علی نجفی در تماس با امیرینیا رییس ورزش و
جوانان بابل او را تهدید کرده است که تکلیفت را با حسینزادگان مدیرکل ورزش و
جوانان مازندران روشن میکنم و بار دیگر او را به مطالعه آن دعوتنامه، دعوت کرد!
فایل مکالمات امیرینیا و نجفی منتشر و در
فضاهای مجازی دست به دست شد و نماینده را برآشفت، او به گفته خود ابتدا نخواست تا
واکنش نشان بدهد اما با توجه به درخواستهای مکرر و متعدد، اقدام امیرینیا را با
یک جوابیه یا بیانیه ضبطشده و از رو خوانده شده، پاسخ داد.
او ابتدا با طرح این سوال که چه کسی است که
عصبانی نشود و من نیز بعنوان یک انسان از این قائده مستثنی نیستم؛ فراری رو به جلو
داشت و خواست تا لحن طلبکارانه و عصبانی خود را در برابر تماس تلفنی با امیرینیا
توجیه کند و البته این را هم گفت که من از این بابت متاسفم!
نجفی اقدام رییس ورزش و جوانان بابل در انتشار
فایل صوتی را برخلاف اخلاق و نزاکت دانست و خطاب به مردم گفت: این تنها یک دقیقه
از ماهها، روزها و ساعتها تلاش من برای جلوگیری از کمکاری و بیتدبیری و بیانگیزگی
در مسیر توسعه بابل است.
این نماینده به شرافت خود قسم خورد که هرگز
دعوای نام و نان با کسی نداشته است و کمترین دخالت در مسائل اجرایی ادارات را دارد
و حتی بارها به ادارات تاکید کرده است که استقلال و شانیت خود را رعایت کرده و به
دستاویزی برای این و آن تبدیل نشوند.
نجفی که خوب میدانست با این جملات قطعا مورد
انتقاد قرار میگیرد زیرا مستقیم یا غیرمستقیم همانند دیگر نمایندگان در بسیاری از
عزل و نصبهای حوزه انتخابیه خود دخیل بوده است، در ادامه خاطرنشان میکند که
البته اگر خلاف این باشد(یعنی مدیران استقلال و شانیت خود را رعایت نکنند)، او از
قدرت نظارت خود استفاده خواهد کرد تا کاستیها و انحرافات احتمالی برطرف شود.
او همچنین به موجسوارانی که شعار اخلاق میدهند
و به رقبای سیاسی خود که به زعم او هست و نیست مصالح شهرستان را به مسلخ رقابتهای
انتخاباتی میبرند، نوید داد که راه به جایی نمیبرند! و برایشان خط و نشان کشید
که روزی روزگاری مستندات تلاشهای مذبوحانه آنها را با مردم در میان خواهد گذاشت.
نجفی که انگار دل پری از ورزش و جوانان بابل
داشت و به دنبال دلیلی برای اقناع افکار عمومی برای عصبانیت خود میگشت؛ این
سوالات را مطرح کرد که چرا صدها میلیون تومان از بودجه ورزش بابل جذب نشد و برگشت
داده شد در حالیکه برخی از تیمهای ورزشی محتاج یک میلیون تومان بودند؟ چرا بابل در
لیست شهرهای منتخب در راهاندازی خانه جوانان نیست؟ چرا چمن ورزشگاه هفت تیر بابل به
پارکینگ خودروهای اداره ورزش اختصاص داده شده است؟ چرا افراد غیرمتخصص و جریانی در
راس هیاتهای ورزشی بابل قرار دارند؟
او در ادامه خطاب به مردم گفت که عصبانیت من از
این چیزهاست و اینکه ورزش جایی برای پرداخت بدهی و دین یک مدیر به حامیان پشت پرده
نیست و سرنوشت جوانان ورزشکار قابل داد و ستد نیست.
نماینده مردم بابل بار دیگر عصبانیت خود را
اینگونه توجیه کرد که عصبانیتم بر سر ترتیب اسم نبود که برخی از ذوقزدگان سعی
کردند از کاه کوه بسازند، او از پدیده مدیریتی گفت که یک دقیقه از مذاکره را ضبط
میکنند تا ضعفهایشان را بپوشانند و از نماینده باج بگیرند و بر صندلی آویزان
باشند.
او این سوال را مطرح کرد؛ جامعهای که از دوربینها
برای مچگیری پر باشد چه سرنوشتی خواهد داشت و آیا افراد ضبط بهدست که ادب و
اخلاق را رعایت نمیکنند به تبعات کار خود فکر کردهاند و پاسخ قانعکنندهای برای
کار خود دارند؟
نجفی در پایان اعلام می کند که من بعنوان یک
دیپلمات سعی کردم همیشه مبادی به این آداب باشم و در استیفای حقوق مردم هیچ پروتکل
و تعارفی با هیچکس ندارم.
فصل دوم:
با توجه به سخنان نماینده بابل در مییابیم که
او اولاً به اشتباه خود معترف است و البته یکی از نمایندگان زحمتکش و مبادی آداب
بوده است اما آقای نجفی نباید اشتباه اول را با پخش یک صحبت ضبطشده توجیه میکرد
و عذر بدتر از گناه میآورد.
او باید بداند که یک نماینده است و مراقب صحبتهای
خود باشد، به ویژه اینکه اشاره داشته که یک دیپلمات (سفیر ایران در قرقیزستان)
بوده است، بنابراین از افرادی چون او انتظار میرود که بیشتر مراقب اعمال و رفتار
خود باشند.
علی نجفی نباید آنطور که گفته است؛ «دلخوریها ،
بیتدبیریها و بیانگیزگیها و یا مسائل سیاسی و لابیهای صورتگرفته در بخش ورزش
بابل» را به یک دعوتنامه میفروخت و از اینکه نام او را پس از دو فرد دیگری در دعوتنامه هیات
ورزشی آوردهاند، اینچنین خود را با یک مدیر شهرستانی درگیر کند.
(نجفی خوب میداند که از اطلاحطلبان کارت زرد گرفته است).
این نماینده در واقع همه کارتهای طلایی خود در
این بخش را سوزانده است و چیز قابلدار دیگری برای گفتن در ورزش بابل ندارد،
درباره بازگشت مبالغ جذبنشده نیز قطعاً مدیر شهرستانی از مدیرکل خود دستور دارد و
البته این موضوع برای تمامی شهرستانها بوده است و مستثنی از بابل و اختصاصا برای
حوزه ورزش نیست. ضمن اینکه بودجهها تعریف خاص خود را دارند و هزینه هیاتهای ورزشی
کاملاً مشخص است.
درباره عزل و نصبها و عدم دخالت خود در امور
اداری دستگاههای اجرایی و اصرار بر شانیت مدیران ادارات و اینکه وابسته به این و
آن نباشند؛ با انتقاد از یک دعوتنامه نشان داد که تا چه اندازه در این زمینه تاثیرگذار
بوده است! و بیتردید افکار عمومی میدانند هیچ نمایندهای نمیتواند ناگزیر از
عزل و نصبها باشد و اصلاً نظارتهای نمایندگان برای همین است که ببینند چه کسی
برخلاف جریان عقیدتی سیاسی آنها حرکت میکند و پاپیچ او شوند.
اینکه افراد جریانی در هیاتهای ورزشی حضور دارند
چیز تازهای نبوده و مختص بابل هم نیست و خوشبختانه یا شوربختانه دامن همه هیاتهای
ورزشی در سراسر کشور را گرفته است و میبینیم نمایندگان و مقامات نیز از این موضوع
برای موارد مختلف استفاده کردهاند و البته هیاتهای ورزشی برای سرپا ماندن،
نیازمند به افرادی هستند که بتوانند با لابیگری و ارتباطات خود اعتباراتی را برای
ارتقای ورزش کسب کنند و این چیزی است که به وضوح در سراسر کشور دیده میشود.
البته که سرنوشت جوانان ورزشکار قابل داد و ستد
نیست و البته در جایی که یک ادارهکل بودجه سالانه ورزشی او از بودجه اختصاصیافته
به یک واحد بهداشتی درمانی کمتر است چگونه میتواند به شهرستانها برسد و چگونه یک
مدیر شهرستانی میتواند با اوضاع ورشکسته و سازمانها و نهادهایی که هزینههای
فرهنگی و ورزشی خود را در خدمات هزینههای جاری دیگری قرار میدهند، امید به یک
ورزش قابل قبول داشته باشد.
آقای نجفی در فایل مکالمات خود با امیریفر رییس
اداره ورزش و جوانان بابل اعلام داشته که « این تنها یک دقیقه از ماهها، روزها و
ساعتها تلاش من برای جلوگیری از کمکاری و بیتدبیری و بیانگیزگی در مسیر توسعه
بابل است». و ابتدا باید از بابت زحمات نماینده بابل تقدیر کرد و بعد بگوییم که
امیدواریم همه عصبانیتهای شما برای پیگیری مسائل بابل در باب موضوعاتی در حد همین
دعوتنامهی بحثبرانگیز نباشد و شما نیز در حد انتظار کار کنید و آنوقت اگر برای
به ثمر نشستن مشکلات مردم عصبانی شدید، افکار عمومی شما را ستایش خواهند کرد.
فصل سوم:
اما حبیبالله امیرینیا رییس اداره ورزش و
جوانان بابل که یکی از شهرستانهای مدالآور استان مازندران در رشتههای مختلف
ورزشی را در کنار ساری و قائمشهر دارد؛ در این موضوع نقش محوری داشته است!
گفته میشود که بر این مدیر ورزشی، انتقاداتی از
سوی جامعه ورزشی بابل وارد است و میتوانست ورزش بابل را بهتر از شرایط فعلی اداره
کند اما از توان خود به خوبی استفاده نکرده است.
امیرینیا اجازه انتشار مکالمات تلفنی با
نماینده شهرستان خود را نداشته است ضمن اینکه یک مدیر اداری باید بداند « بر اساس اصل ۲۵ قانون اساسی، بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات
تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق
سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون». بنابراین امیرینیا مرتکب جرم شده است.
اینکه او چرا دست به چنین اقدامی زده است را از چند
منظر میتوان حدس زد؛ یکی اینکه به زعم خود حالت تدافعی گرفته و خواسته است از تودیع احتمالی
خود پیشگیری کند یا سندی جدید برای تودیع یا ابقای خود داشته باشد و دوم اینکه به
یکی از جریانها و مقامهای سیاسی وابستگی و پشتگرمی داشته و یا حتی بنا به ترغیب
آنها چنین اقدامی از او سر زده است.
اگرچه نیازی به پاسخ از سوی امیرینیا برای
نوشتن نام علی نجفی پس از امام جمعه و حسین نیازآذری دیگر نماینده بابل نبود اما
این مدیر میتوانست به جای حالت تدافعی، با تصمیم عاقلانه با موضوع کنار آمده و در
زمان مناسبی از طریق تلفن یا بصورت مکتوب پاسخی قانعکننده برای نماینده داشته
باشد.
فصل آخر:
نتیجه این است که نمایندگان نباید از مقام خود
برای ترغیب یا تهدید مدیران حوزه انتخابیه و استان استفاده و کوپن اعتباری خود را
برای مسائل پیش پا افتاده خرج کنند.
جامعه آنقدر به حد بیداری رسیده است که برخورد
نماینده با استاندار، نماینده کارگران، روئسای دانشگاههای علوم پزشکی، مدیران کل
ورزش و جوانان و آموزش و پرورش را میفهمند زیرا جمع زیادی از جامعه آماری در
انتخابات را این اقشار تشکیل میدهند بنابراین اگر در جایی دیده و شنیده شده است
که نمایندگان، مدیران این حوزهها را در سطح کلان یا استانی و شهرستانی مورد
انتقاد قرار داده و خواهان عزل و نصبهایی هستند؛ باید بدانید بخش اصلی آن به
انتخابات نمایندگی مجلس مربوط میشود.
از اینرو فشارهایی که این روزها بر نمایندگان جامعه
کارگری، مدیران شبکههای بهداشت و درمان، ورزش و جوانان و آموزش و پرورش از سوی
نمایندگان وارد میشود، چیزی جز هموار شدن مسیر انتخابات برای دوره بعد و ماندن در
این جایگاه نیست. زیرا کمتر میبینیم که مدیران راه و شهرسازی، گردشگری، حمل و نقل
و پایانهها، شرکتهای نفتی و دستگاههای خدماترسان(آب، برق، گاز و مخابرات) مورد
تهاجم نمایندگان و تهدید به عزل قرار بگیرند.
نمایندگان باید شانیت و جایگاه خود را حفظ کرده
و بگذارند مدیران به کارهای سازمانی خود برسند و به معنای واقعی در عزل و نصبها
شرکت نداشته باشند و آزادی عمل را از مدیران کل و استانداران سلب نکنند.
انتشار مکالمات ضبطشده توسط یک مدیر شهرستانی
نشان داد که تا چه اندازه جامعه از گزند وسایل ارتباط جمعی مصون نیست و حتی یک فرد
اداری، قانون اولیه ارتباطی را نمیداند و بیهیچ ابایی حریم شخصی را به محدوده
جمعی میکشاند. همین اقدامات است که اعتماد را از بین برده و فضای شک و تردید را
ایجاد میکند، و از طرفی نشان داد که دخالت برخی نمایندگان حتی در دعوتنامهها نیز مشهود است و برخی نمایندگان هم از عزل و نصب آبدارچی اداره تا دخالت در کار مدیر مدرسه و کلاس درس نیز دریغ نمیکنند! خوب است هر فردی در هر جایگاه و مسئولیتی که قرار دارد ضمن حفظ
شانیت خود، از مقامی که در اختیارش به امانت گذاشته شده، سوءاستفاده نکند.
انتهای
پیام/1354