خنکای جنگل هیرکانی در این روزهای گرم خرداد روحنواز است، تا چشم کار میکند زیبایی آفریدگار است و ترکیب موزونی از خلقت که نه اندیشهای و نه دستی توان آفرینش آن را دارد.
غولهای آهنین در کمرکش کوه در جادهی «پاسند» به «یخکش» مشغول کارند تا مسیر تردد مردم را آسان کنند. استاندار مازندران با یکی از پیمانکاران به گفتگو پرداخت؛ ۷ کیلومتر از دهها کیلومتر مسیری که آمدیم و ۱۱ کیلومتر از دهها مسیری که جلوترها در پیش داریم نیاز به آسفالت دارد.
به گفته مسوولان محلی، شهرستان بهشهر کمترین سرانه آسفالت روستایی را در استان و کشور دارد.
سفر ادامه یافت. هوا خیلی گرم است و این را زمانی حس میکنی که از دل جنگل دور میشوی و به تمدن میرسی! ما در «کارخانه آب معدنی سمبی» توقف کردیم، استاندار و هیات همراه از این طرح بازدید کردند.
این کارخانه در سال ۱۳۹۵ تاسیس شد و پیش از ساخت و پس از ساخت، مسوولان وقت قول داده بودند که ظرف دو سال ۲ کیلومتر از جاده دسترسی به شرکت احداث شود.
در دل محرومیت بخش یانهسر، وجود این کارخانه برکت است، اما به دلیل نبود جاده، رانندگان رغبت به همکاری ندارند و پرداخت هزینههای حمل و نقل برای سرمایهگذار به صرفه نیست.
یک لیوان از آب معدنی چشمه سمبی را نوشیدیم، گوارا بود. استاندار گفت: باید تلاش کنیم جاده دسترسی به کارخانه زودتر احداث شود و اینجا رونق بگیرد.
او تاکید داشت که اگر مسوولان وقت میگذارند و میآیند، این رفت و آمدها نتیجه داشته باشد و اهالی به وعده مسوولان امیدوار باشند.
بار دیگر راه مقصد را در پیش گرفتیم، در جادهی نزدیک به روستای «متکازین» توقف کوتاهی داشتیم؛ مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب مازندران نیز در همین مسیر بود. ماجرا را که از او پرسیدم گفت: در حال بررسی و رایزنی برای برقرسانی چاه آبی هستیم که قرار است به دهستان «عشرستاق» ببریم.
استاندار، اما میخواهد طرحهای آبرسانی در استان تا هفته دولت آماده باشد، و آنوقت در ۳ هزار و ۵۰۰ روستای مازندران جشن آب گرفته میشود.
از این مسیر که گذشتیم، هنوز بیشتر از یک ساعت تا مقصد مانده بود، از جادههای سختگذر، خاکی و دستانداز در یک روز گرم به زحمت گذشتیم. همین مناطق را با داشتن درههای عمیق برای روزهای بارانی و برفی متصور شدیم، واقعا خطرناک و ناامین است.
چند قدم جلوتر قبر یک شهید گمنام بود، روی آن نوشته بود شهید ۲۷ ساله. جایی که توقف کردیم مزار تکشهید است. سال گذشته میهمان مردمان «برما» شده است.
اطراف محوطه سنگچین شده بود، برایم سوال بود که از سال گذشته تا حالا چرا کار اینقدر کند پیش رفته؟ کمبود اعتبار پذیرفته نیست.
بار دیگر جاده را در پیش گرفتیم، مقصد نزدیک بود. از زمان عقب بودیم، مثل ۱۰ سفر شهرستانی قبلی، برنامههای از پیش تعیین نشدهای اتفاق افتاد، موضوع این است که تا کنون کمتر پیش آمده که مسوول ارشد استان از مناطق محروم بازدید کند و برای همه مردمانی که برایش دست تکان میدهند، بایستد.
من فکر میکنم؛ فاصلهها تازه شکسته شده، اما نزدیک نشده، هنوز مانده تا مردم احساس کنند که فاصلهای بین آنها و مسوولان نیست. شاید باید ابتدا به این واقعیت برسند که خود، ولی نعمتاند و مسوولان، خدمتگزار!
چشمهای منتظر، بوی اسپند و صدای صلوات، صمیمیتی که خاص روستاهاست، و یک دلنگرانی در چهره برخیها، و غمی سخت در چشم یک پیرزن از نبود فرزند، دردهای ۳۰ ساله مرد ۵۰ ساله، و مردی که دوران انقلاب و جنگ را درک کرده. کمتر به شهر میرود و روستا را با همه سختیهایش دوست دارد.
آسفالت جاده روستایی، استقرار دکل مخابرات و شبکه تلویزیون، ایجاد اشتغال پایدار، آبرسانی، و ضرورت تجهیز درمانگاه عشرستاق از مهمترین مطالبات دهیار ولو بود.
«ایمانی» دهیار روستای «یارسم» نیز چیزی شبیه همین مشکلات را عنوان کرد. «حسینی» دهیار روستای «لمرد» از حمل آب با تانکر گفت و مشقتهای تامین آب و ضرورت آبرسانی، و پل دسترسی سد گلورد که زودتر به انجام برسد، و طرح هادی روستایی.
نوبت به استاندار رسید و همان ابتدا از تاخیری که رخ داد عذرخواهی کرد و یک عذرخواهی دیگر به این دلیل که ۴۵ سال از عمر انقلاب رفته است و مردم هنوز غم آب و رویای جاده آسفالته دارند و یک شرمندگی از اینکه دهستان عشرستاق ۳۲ شهید دارد و آنها از دل همین جادههای سخت، با پای پیاده خود را در گرما و سرما به جاده رساندند تا عازم جبههها شوند و حالا هنوز مردمانش از جاده استاندارد و ایمن برخوردار نیستند.
استاندار مازندران با توجه به مشکلاتی که دهیاران عنوان کردند، اظهار داشت: این مطالبات در قالب مصوبه برنامهریزی و برای آن اعتبار در نظر گرفته میشود و با پیگیری و همت دستگاههای مربوطه صورت اجرایی میگیرد.
مشروح سخنان استاندار را در آدرس https://www.avayekhazar.ir/۰۰۰Dfe ملاحظه کنید. تصاویر این نشست را در آدرس https://www.avayekhazar.ir/۰۰۰Dfd مشاهده کنید.
سخنان استاندار مازندران به پایان نرسیده بود که پیرمرد خوشصحبت آرام آرام به سمت استاندار رفت، خوش و بش کرد و زیر گوش استاندار چیزهایی گفت. بعد که از او پرسیدم چه میگفتی؟ خندید و گفت: هیچ! گفتم که به درد مردم برسید. اگر نمیرسید، به حرفهای خودتان که باید عمل کنید!
صحبت از تماشای تلویزیون از طریق ماهواره شد، اهالی میگفتند: اینجا فرستنده تلویزیونی نداریم. دهیار هم میگفت: بچهها جام جهانی را از طریق رادیو دنبال میکردند. آنتندهی موبایل هم خیلی ضعیف است.
جالب است که یکی میگفت: نتوانستیم استاندار و مسوولان استان را در تلویزیون ببینیم، ولی در «ولو» دیدیم!
از جادهای که آمدیم بازگشتیم با این تفاوت که هوا مهآلود است و در بخشی از مسیر، نمنم باران گرد و خاک را از جادههای خاکی برمیداشت. عطر گندمزار در هوا پیچید و تو میتوانستی نفس عمیق بکشی و این شمیم را با همه وجودت حس کنی.
مقصد بعدی، سد «گلورد» بود که برای بازدید از روند اجرایی «پروژه پل قوسی سد گلورد» رفتیم. این پروژه از مصوبات سفر ریاست جمهوری بود. در بازدید قبلی گفته شده بود که اگر کارها به خوبی پیش برود تا خرداد تمام میشود، اما اتفاق دیگری رقم خورد.
ماجرا اینجاست که در عملیات حفاری به رگههای سختی از سنگ رسیدند و به جای اینکه روزی ۳۰ متر حفر شود، ۷ متر حفر شد و عملا پروژه به تأخیر افتاد.
این پل قوسی که بخش هزارجریب نکا و یانهسر بهشهر را از طریق روستاهای “ولم” به “رودبار” به هم متصل میکند؛ یک پل گردشگری است.
روز پنجشنبه ۱۲ آبانماه سال گذشته نیز سید محمود حسینیپور استاندار مازندران و هیات همراه، بازدیدی از این سد از سمت نکا داشتند.
این پروژه اکنون ۸۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارد و پیشبینی میشد تا تیرماه ۱۴۰۲ به بهرهبرداری برسد که با این روند به تعویق میافتد.
به گفته ابراهیم یخکشی مدیرعامل سابق شرکت آب منطقهای مازندران، تا کنون۶۰۰ میلیارد تومان برای پروژه سد هزینه شده است و با هزار میلیارد تومان به پایان میرسد.
او درباره ۱۳ کیلومتر راه دسترسی به سد نیز اعلام کرد: تا جایی که در پیمان باشد را انجام میدهیم و اگر نباشد به پیمان اضافه میشود و مردم منطقه نگران آسفالت راه نباشند.
بازدید از پل قوسی سد گلورد به پایان رسید. تعدادی از مردم که به امید دیدار استاندار آمده بودند دور او حلقه زدند و مشکلات خود را بیان کردند.
ساعت ۰۰:۵۰ بامداد روز جمعه، سفر استاندار و هیات همراه به شهرستان بهشهر به پایان رسید.
انتهای پیام/۱۰۰۱/
برچسبها :