آوای خزر- حسین احمدی: در سوادکوه شمالی به سمت لفور و روستای «افراسی» در جاده ای جنگلی پیش رفتیم... بالای کوه... پیچ در پیچ... خاکی.
آنقدر کیلومترها را شمردیم که به بکری سرزمینی رسیدیم پُر از نگاه. با مهمانپذیری کلبه ای. "اَنجیلی کلبه".
طبیعت را سخت مزه مزه کردیم. اول درخت پُربار سیب دیدیم. بعد آغُل موجودات آرام و گله ای. گاوهای چشم درشت.
مدیر تور با لهجه ی گوشنواز محلی به رسم خوشآمدگویی آمد. خستگی ۶۰ کیلومتر راه از تن مان بیرون ریخته شد با چند استکان چای آتشی و کامی شیرین کردیم با بادونه ی مازندرانی.
گروه خبری مان، اشتیاق وافری داشت از سرسبزی دست نخورده و قدیمی «افراسی». از خانه سرای محلی که در دل جنگل مأمن شده بود. از کارِ گروهی که بی خدشه به معماری بومی منطقه، آنجا را زنده و تجهیز کرده اند. افراسی را.
نفس چاق کردیم روبروی گاوهایی که می چرخیدند، سگی که به استقبال مان آمده بود و دسته ی سفید غازها.
رسیده بودیم به خدمات گردشگری در دل جنگل و به بومگردی که عمر کوتاهی دارد در ایران.
روی ایوان، کنار نرده ها و ستون های چوبی نشستیم و صدای بلبل، کنسرت لحظات مان شد. چه چشم اندازی زیباتر از درختان! چه هوایی پاک تر از اعماق جنگل!
عطر سبزه و تابستان بلند بود و پروانه ها به نرمی بال می زدند و زنبورها به وزوز می رفتند که به رسم مازنی های همیشه مهمان نواز، مجمعه های غذا آمد.
مجمعه ی کدوپلو و تخم مرغ، آبریشت و نازخاتون. مجمعه ی بادمجان شکم پُر، دوغ محلی، نان شیرمال و سبزی معطر پونه. این کدبانوهای شمالی چه از سرانگشتان شان، مهربانی می ریزد و چه بلدند سفره ایرانی را آبروداری کنند.
جنگل نشینی را کم کمک احساس می کردیم و اقامتگاه های بومگردی را وقتی خانه های جنگل نشینان هیرکانی را از نزدیک دیدیم. سازه های بی ریای چوب و کاه و گِل را.
وقتی دیدیم اکوتوریسمی برپاشده که دغدغه ی فرهنگ و طبیعت و نقشه راه دارد. دلواپس مواهب و سنن و تاریخِ زادبومش است. و هنوز دلش برای آبشار و رود و کوه و غار می تپد.
گاوها می چریدند، ماهی ها در ماهی چال، بالا و پایین می رفتند و ما در سوادکوه - این گنج سبز - حاضر بودیم و حاضر خواهیم بود اگر بگذاریم، اگر بگذارند.
تیغ تابستان و چای آتشی
صبحی تابستانی را برای سفر به لفور سوادکوه انتخاب می کنیم و در معیت اهالی رسانه و مدیران گردشگری استان، می رویم بومگردی.
مقصد، روستای «افراسی» بود و باید ۶۰ کیلومتر از ساری دور می شدیم تا به این منطقه بکر جنگلی برسیم.
از جاده شیرگاه و طبیعت دلربای منطقه گذر می کنیم. از سه راه بابلکنار- لفور، ۱۱ کیلومتر به سمت سد البرز می رویم تا به روستای شارقلت برسیم و از آنجا نیز باید مسیر سمت راست جاده را انتخاب کنیم تا پس از ۹ کیلومتر رانندگی در جاده های ناهموار، تابلوی «به افراسی خوش آمدید» خودنمایی کند.
می رسیم و با استقبال گرم کارکنان مجموعه بومگردی «اسپرز» یعنی «سنگریزه های سفید» روبرو می شویم. مجموعه ای چشم نواز با جوانانی چشم براه.
آفتاب تابستان تیغ دارد و بساط چای آتشی چشم مان را به سمت خود می کشاند تا عطش مان با پیاله ای شمالی فروکش کند.
این اقامتگاه ستاره ندارد و همه چیزش بوی سنت و فرهنگ بومی می دهد. معماری اش ساده و طبیعی ست و اسکان در آن ما را یاد نیاکان مان می اندازد.
از شکار تا بومگردی
بهمن آقایی آرائی دانش آموخته کارشناسی ارشد شیمی روبرویمان می نشیند و باب گفتگو را می گشاییم.
جوان ۳۲ ساله مازنی خود را جنگل نشین معرفی می کند و می گوید: طبیعت گردی و گشت و گذار در جنگل، زندگی روزمره ام است و در گذشته ها بنا به نیازهای روزانه مان، شکار هم می کردیم.
وی دانش، آگاهی و شناخت بیشتر از طبیعت را زمینه ساز ورودش به فعالیت های زیست محیطی می داند و در حال حاضر خود را فعال این حیطه معرفی می کند و می افزاید: بر اساس ظرفیت ها و جاذبه های منطقه، کار گردشگری و بومگردی را انجام می دهیم.
بهمن آقایی، بومگردی را نسخه شفا بخش روستاها می داند و تاکید می کند: در بازه زمانی سرنوشت ساز جنگل قرار داریم و اگر روزی این موهبت را از دست دهیم، امنیت و زندگی را از دست خواهیم داد چراکه حیات و موجودیت مازندران به جنگل های هیرکانی اش است.
مدیر مجموعه بومگردی «اسپرز» سوادکوه در ترویج دانشی که با سختی بدست آورده است خساست ندارد و تلاش های بسیاری در راستای توانمند سازی جوامع محلی استان های شمالی داشته است.
آقایی، شکل دهنده جریان بومگردی بوده و دانش آن را در مناطق سه هزار تنکابن، بلیران و چلاو آمل، رودبار گیلان و مینودشت گلستان به اشتراک گذاشت که هم اکنون گروه های زیادی در مناطق مذکور راه اندازی و براساس ظرفیت روستاهایشان، خدمات بومگردی ارائه می کنند.
کلبه های خونگرم شمالی
وی با اشاره به اینکه در مجموعه بومگردی اسپرز، ۴۰ نفر مشغول بکارند و ۱۰ کلبه نیز در نقاط مختلف منطقه به این گروه تعلق دارد، اضافه می کند: هم اکنون ۲۰۰ خانه مسافر در سطح منطقه از این چرخه استفاده و ۷ تیم مختلف شکل گرفته است.
آقایی نام کلبه ها را اَنجیلی، باغ بهشت، اسکلیم، چلسنگ و تستکلا معرفی و مکان هایشان را روستاهای کالی کلا، رئیس کلا، شاهکلا، گالش کلا، میارکلا و پاشاکلا ذکر می کند و ادامه می دهد: اشتراک منابع میان روستائیان موجب شد تا از پتانسیل یکدیگر استفاده کنیم و چون زنجیره کاملی داریم، توانستیم به مشتریان زیادی خدمات ارائه دهیم.
وی ادامه می دهد: گروه های اسپرز، لفور تراول و لپور، تورهای اصلی منطقه بوده و تورهای دیگری همچون هیرکان، غوزک رودبار، کفاک و لفورتوریسم نیز با همراهی گروه های اصلی، کارشان را شروع کرده و روزگار می گذرانند.
آقایی با بیان اینکه فعالیتش را سال ۸۹ با برپایی تورهای طبیعت گردی و حیات وحش شروع و کار حرفه ای را از سال ۹۲ آغاز کرده است، می گوید: ۲۷ مدل گشت جنگلی را برای تورها تعریف کرده ایم و تاکنون ۱۲ مدل آن اجرا شده است.
تورهای یکروزه مان شامل گشت های مختلف با همراهی راهنمای محلی و صرف غذاهای سنتی در دل طبیعت می باشد و در شیرگاه به استقبال طبیعت گردان می رویم و با برنامه ریزی های انجام شده، سفر خاطره انگیزی را برایشان رقم می زنیم تا دوباره به لفور بازگردند.
مدیر مجموعه بومگردی «اسپرز» سوادکوه در رابطه با مشارکت بانوان در این مجموعه می گوید: متاسفانه تعریف درستی از حضور بانوان در بومگردی شکل نگرفته اما از توانمندی زنان این سرزمین در زمینه های آشپزی و صنایع دستی بهره گرفته ایم و پتانسیل های دیگری برای اشتغال بانوان وجود دارد که باید برنامه مدونی برای آن تعریف کرد.
پای گردشگری می لنگد
آقایی، نبود زیرساخت گردشگری و برنامه درست را مشکل اصلی می داند و توضیح می دهد: فقدان امکانات مناسب، بسیار آزاردهنده است و نه تنها این شرایط وجود ندارد بلکه برنامه ای هم برای آن طرح ریزی نشده است.
هرچه این هرج و مرج طولانی تر شود، نه تنها مردم منطقه آسیب خواهند دید بلکه جنگل ها هم زودتر تخریب خواهند شد.
سازمان گردشگری با این سیستم سنتی که اداره می شود اگر بخواهد، باز هم نمی تواند راهگشا باشد مگر اینکه مفاهیم و شرح خدمات بازتعریف شوند و استانداردهای گردشگری به روز گردد. در مجموع باید در بحث کلان و سیاست گذاری ها درست رفتار شود.
وی با اشاره به اینکه در بحث بروکراسی اداری خیلی ضعف داریم، از نبود پنجره واحد گلایه دارد و می گوید: گردشگری مجوز برگزاری تور طبیعت گردی را می دهد و از سوی دیگر نیروی انتظامی جلوگیری می کند و اجازه نمی دهد.
زمانی این پروسه درست می شود که این خواسته ها به مطالبه عمومی تبدیل و مدیران از فعالان این بخش، راهکار بخواهند و آن را عملیاتی کنند.
وی از علاقه اش به این حرفه می گوید و از آرامشی که در این کار ندارد و از فشارها و بهم ریختگی برنامه هایش گلایه مند است و توضیح می دهد: برای فعالیت در زمینه های اجتماعی باید صبور بود، خیلی صبور.
آقایی از همراهی همسرش هم می گوید، از اینکه بخش اعظمی از مدیریت اجرایی کار برعهده ایشان بوده و خیالش از بابت کارهای اداری راحت است و بیشتر وقتش در زمینه تحقیق و توسعه صرف می شود.
اینجا چراغ ها روشن است
بهمن آقایی، چراغ اول را در سوادکوه روشن کرد و به خویشاوندان و دوستانش آموخت که می شود از مهاجرت صرفنظر کرد و با استفاده از پتانسیل های بکر این سرزمین، به زندگی اهالی رونق بخشید.
حالا مردمان این منطقه پای کار آمده اند و از این جوان آموخته اند که می توان از راه گردشگری، روستا را سرپا نگاه داشت.
ای کاش بومیان و مسافرانی باشیم که قدر ظرفیت های گردشگری و محیط زیستی مناطق مان را بدانیم و سرمایه های خدادادی مان را نادیده نگیریم.
در سال های آتی از این جوان پرتلاش مازنی بیشتر خواهد شنید و به شما توصیه می کنیم لفور و اسپرز را به آلبوم خاطرات گردشگری تان اضافه کنید.
پی نوشت: قبل از سفر به افراسی، باید با مدیران مجموعه بومگردی اسپرز هماهنگ کنید تا خدای ناکرده بی سرپناه نمانید.
انتهای پیام/