آوای خزر – روایتی از علی هرمزی، نیروی محور ۳ واحد اطلاعات عملیات ل. و. ۲۵ کربلا: غروب یکی از روز‌های پائیز ۱۳۶۴ بود، پس از اتمام مداوای نسبی از مجروحیت و ترخیص از بیمارستان جهت استراحت پزشکی به مرخصی نرفتم و در همان پایگاه شهید بهشتی چند روزی استراحت نموده و دوران نقاهت را گذراندم، یکی دو روزی بود در صدد این بودم هر یک از نیرو‌هایی که به منطقه استقرار محور ۳ واقع در هورالعظیم می‌روند، با او همسفر بشوم.

تا اینکه یک روز قبل از نماز مغرب و عشاء، مسئول واحد اطلاعات عملیات لشکر، شهید عزیز طوسی شخصاً آمدند به اتاقی که بودم، با روی گشاده و برخوردی بسیار با مهر و عطوفت و خودمانی، و بعد از احوال پرسی خیلی صمیم فرمودند: [آقای … اگه حالت مناسبه و می‌خوای بری به هور و محور، من بعد از نماز مغرب و عشاء حرکت میکنم، آماده باش برویم].

آن شب بعد از نماز و صرف شام مختصر فقط بنده در معیّت فرمانده عزیزم شهید طوسی با خودروی تویوتا وانت بیش از دو ساعت تا مقصد هم صحبت بودیم. شرم و حیا مانع می‌شد تا صحبت کنم بعضاً فقط جوابگو بودم و اکثر مواقع ایشان سر صحبت را باز می‌کردند و از وضعیت بنده و منطقه سوال و گاهی هم از جنگ و بعضاً خاطرات خودشان صحبت می‌کردند، برخورد و لحن بیان ایشان آنقدر گرم و صمیمی بود که یقین دارم اگر یکی از معاونین ایشان هم آن لحظه به جای بنده بودند ایشان همانطور برخورد می‌داشتند که با بنده برخورد کردند.

هنر فرماندهی و مرام انسانی در شهید طوسی

این در حالی‌ست که حقیر یک بسیجی ساده بی نام و نشان و یک نوجوان ۱۶ ساله بودم که تازه دو ماه به واحد اطلاعات عملیات لشکر آمدم.

این سطح از تواضع و فروتنی و اخلاق مداری در کنار اقتدار و جدیّت و تدبیر در امور فرماندهی و مدیریت، الگویی است که فقط و فقط از فرماندهان شهیدمان در دفاع مقدس می‌توان سراغ گرفت و مشاهده کرد.

شهید طوسی عزیز مصداق بارز و برجسته‌ی حکومت و فرماندهی بر قلب‌ها بودند. شهدای عزیز ما بر اساس تربیت صحیح دینی و انسانی سیره و مرامشان  برگرفته از سیره‌ی نبوی و سیرت علوی بود و سرّ عزت و سرافرازی و توفیقات آنها همین اخلاق و سیره‌ی نورانی الهی بود که تا ابد درس و چراغ راه هدایت عاشقان و تشنگان حق و حقیقت شد.

یادشان گرامی، نامشان تا ابد زنده و سیره و مرامشان جاودانه باد.

انتهای پیام/