ورزش ایران در سالی که گذشت
مهاجرت قهرمانان؛ فرار مدالها /کرونا بدتره یا توطئه؟/فنر آزاد شده برای المپیک/جنجال پاداش مدالآوران
سال 98 در تقویم رسمی هیچ مسابقه بزرگ و مهمی نداشت که ورزش ایران مردم را درگیر خود کند اما این خلأ با حوادث ریز و درشت بسیاری پر شد.
به گزارش آوای خزر،سال ۹۸ برای ورزش ایران سال خبرساز و پر حادثه ای بود. حوادثی که متأسفانه جنبههای منفی آن بر مثبت میچربید...
مهاجرت قهرمانان؛ فرار مدالها
دنیای مدرن، دنیای اطلاعات و علوم است. قدرت نه به شکل ظاهری آن در اسلحه و ارتش و نه در معنای مفهومی در دموکراسی، نمود خود را از دست داده و حالا سرمایهگذاری در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی است که فاصله ابرقدرتها را تضمین و رشد علمی ملل شرایط پیشرفت کشورها را مهیا میکند.
درست به همین دلیل پدیده «فرار مغزها» در دنیای امروز از مهمترین مسائل کشورها - به خصوص توسعهنیافته یا در حال توسعه- میشود. کشورهای پیشرفته با دادن بورسیههای تحصیلی و امکانات رفاهی زندگی، نخبگان سایر سرزمینها را به سمت خود میکشانند و از دانش آنها - در هر زمینه و تخصص- برای پیشرفت کشور خود استفاده میکنند. معاملهای که هزاران برابر سود برمیگرداند، ولی در ظاهر...!
در دنیای امروزی و با اهمیت استراتژیک «رسانه» دیگر فقط مغزها در خطر ربودن و جذب نیستند. قهرمانان ورزشی هم در نوع خود هدف محسوب میشوند. کسی که میتواند در یک المپیک - که چشم میلیاردها انسان روی زمین به آنجا دوخته شده- پرچمی را بالا ببرد و توجهات رسانهها را به خود جلب کند، قیمت ندارد.
به کشورهای عربی نگاه کنید، میلیاردها دلار صرف زیرساخت و استخدام بهترین مربیان میکنند، ولی کو استعداد! پس به سمت اغوای قهرمانان سایر کشورها رفته و مدالهای آنان را میخرند. قطر این راه را شروع کرد و امروز بحرین، عربستان، امارات و... مأوای ورزشکاران همه رشتهها شدهاند. حالا در وزنهبرداری و کشتی هم برای دیگران خط و نشان میکشند! آمریکا از نیم قرن قبل قانونی تصویب کرد که دارندگان مدال المپیک یا قهرمانان جهان در تمام رشتهها میتوانند بدون طی مراحل اداری اقامت بگیرند، اجازه کار و امکان تحصیل و حتی خانواده خود را هم بیاورند. با همین ترفند و جذب قهرمانان روس، حتی در رشتههایی مثل ژیمناستیک که هیچ زمینهای نداشتند نیز امروز ابرقدرت شدهاند و این روش پیش روی بسیاری از کشورهای دیگر هم هست.
***
در سال ۹۸ مهمترین اخبار و سر و صدا در این زمینه از ناحیه ۲ چهره رقم خورد؛ سعید ملایی، قهرمان ۸۱ کیلوی جهان در جودو که بزرگترین و جدیترین شانس مدال المپیک ما در این رشته پرطرفدار بود، با یک سلسله حاشیه و ماجرا بالاخره خود را به مسابقات جهانی جودو رساند و آنجا هم اتفاقاتی افتاد که رد پای خارجی و توطئه در آن به شدت نمایان بود. ملایی به آلمان رفت و آنجا اعلام پناهندگی کرد، ابتدا مجوز کمیته بینالمللی المپیک را برای توکیو گرفت و سپس به دعوت رئیسجمهور مغولستان- که خود قهرمان سابق جودوست- پذیرفت که زیر پرچم این کشور مبارزه کند.
ملایی با وجود حجم تبلیغات بیسابقه، از آن روز تاکنون دیگر رنگ پیروزی و افتخار و مدال را ندیده و صدها پله از جایگاهی که با پرچم ایران در جهان جودو داشت، سقوط کرده و بیشک در خلوت خود پشیمان است که چرا آلت دست شد و ماجرا به این شکل درآمد، اما این طرف قضیه ایران هم یکی از استعدادهای بزرگش را از دست داد....
اما داستان پرسر و صدای دیگر به کیمیا علیزاده برمیگردد. اولین زن مدالآور المپیکی که مبدل به «اولین قهرمان فعال در دوره عمر ورزشی» شد که تن به مهاجرت داد. ابتدا کسی باور نکرد، اما وقتی کیمیا آن متن را منتشر و مقابل دوربین و میکروفونها آنجور مطیع همسرش نشان داد، دیگر سبو شکسته و آب ریخته بود.
کیمیا با مدال برنز المپیک ریو و به خاطر سن کم و چهره کودکانه به شدت محبوب شد و آنقدر در قدردانی افراط که پس از آن دیگر هرگز برای ایران و خودش موفق به کسب مدالی نشد. مصدومیت و عمل جراحی یک سال او را خانهنشین کرد و سپس ازدواج با یک والیبالیست- که به هیچ عنوان در عالم ورزش همتراز قهرمان المپیک نبود- انگار به کلی او را از عرصه دور کرد.
سال منتهی به المپیک بهانهای بود تا کیمیا اگر قرار است دوباره تکواندو کار کند، برگردد، اما او به جای تمرین سر از شبکههای ماهوارهای درآورد و بعید است دیگر هرگز روی سکوی جهانی یا المپیکی برود. به این ترتیب کیمیا هم مثل ملایی معامله دوسرباخت کرد، هم برای خودش و هم ایران.
در سال ۹۸ چند قهرمان در رشتههای دیگر نیز رفتند و برنگشتند. آش در برخی روزها آنقدر شور شد که استرالیا به تیم ژیمناستیک ایران ویزا نداد و در توجیه بهانه ترس از پناهندگی آورد! هیچکدام این قهرمانان - در رشتههای مختلف- البته در سطح ملایی و کیمیا نبودند، اما چه کسی میداند؟ شاید اگر میماندند، در آینده برای ایران میتوانستند مدال بگیرند و مایه افتخار شوند. حالا، اما در غربت تنها حسرت حاصل معاملهشان شده برای هر دو طرف...
فنر آزاد شده برای المپیک
سال ۲۰۱۹ سال پیش از المپیک بود. ۱۰ ماه از تقویم شمسی از این سال بود و رشتههای مختلف ورزشی در تدارک کسب سهمیه حضور در مهمترین میدان ورزش جهان. بعضی رشتههای پرامید ما، مثل کشتی هم در مسابقات رسمی جهانی نتوانستند نتیجه مدنظر را کسب کنند و کار آنها هم برای حضور در المپیک به مسابقات کسب سهمیه و حول ولای انتخاب رسید و با همین وضعیت ناگهان ویروس کرونا آمد و جهان را به هم ریخت!
در المپیک، همیشه و در همه رشتهها، تعداد شرکتکننده محدود است و هر قهرمان و هر کشور اگر میخواهند آنجا حاضر باشند، باید سهمیه بگیرند.
در رشتههای تیمی معمولاً ۱۲ یا ۱۶ کشور سهمیه میگیرند و به جز میزبان، هیچ قهرمانی کردیت تضمینی ندارد. در رشتههای انفرادی، اما کار سختتر هم میشود چرا که علاوه بر محدودیت نفر، محدودیت وزن هم اضافه میشود. مثلاً در رشته مدالآور ما کشتی (آزاد و فرنگی) مسابقات جهانی و قارهای در ۱۰ وزن برگزار میشود، اما برای المپیک تنها ۶ وزن مجوز دارند. در دیگر رشته پرامید ما - تکواندو- کشورها سهمیه محدود دارند، یعنی مسابقات در همان اوزان همیشگی است، اما فقط میزبان اجازه دارد تیم کامل بفرستد و سایر کشورها ۲+۲ (زنان و مردان) سهمیه میگیرند. یعنی اگر تیم تکواندو مردان ایران با ۴ قهرمان جهان برگردد، تنها ۲ نفرشان حق شرکت در المپیک را خواهند داشت!
این محدودیتها برای المپیک ۲۰۲۰ بیشتر شد (با توجه به حجم درخواست حضور کشورها و سیاست کمیته بینالمللی المپیک که درگیر کردن همه دنیا در همه رشتههاست) و با توجه به ناکامی ورزشکاران کشورمان مسابقه کسب سهمیه از نیمه دوم سال به اوج حساسیت رسید. در کشتی آزاد و فرنگی، ایران اگرچه در مسابقات جهانی مدالهای خوشرنگ گرفت، اما تنها در ۳ وزن سهمیه کسب کردیم و حالا در ۳ وزن دیگر قهرمانانمان باید رنج اردو و تمرین و سفر را به جان میخریدند. در وزنهبرداری و با توجه به مصدومیت سهراب مرادی و از دست دادن مسابقات جهانی، این قهرمان بزرگ و علی هاشمی و کیانوش رستمی، باید خود را به مسابقات قارههای مختلف میرساندند که ویروس کرونا همه را قرنطینه کرد. در کاراته و تکواندو و بوکس و دوومیدانی هم تا پایان سال ۹۸ هنوز نتوانسته بودیم تمام سهمیههای در دسترس را بگیریم و این وسط تنها ۲ رشته نمره قبولی کامل گرفتند؛ شمشیربازی و والیبال.
هر قدر درخشش نسل طلایی شمشیربازی با کسب مدال و سهمیه به دل نشست، والیبال با کسب قهرمانی مقتدرانه در گزینشی آسیا (در حضور تمام قدرتها با تنها یک بلیت برای قاره کهن) غرورمان را احیا کرد. آنقدر با اقتدار که حالا به حق از این تیم بزرگ و پرستاره توقع صعود و درخشش در المپیک را داریم. والیبال در ریو ۲۰۱۶ هم حاضر بود.
جنجال پاداش مدالآوران
سال ۹۸ برای مدالآوران ورزش سالی پرهیاهو و پردستانداز بود. در تمام کشورهای پیشرفته قانونی مشخص برای قهرمانان و مدالآوران ورزشی وجود دارد و با آمدن دولتها و دولتمردان مختلف تغییری در وضع آنها ایجاد نمیشود. در کشور ما هم سالها به دنبال قانونمند کردن این پروژه بودیم و از یک دهه پیش با معیار «سکه» تقریباً تکلیف همه مشخص شده بود.
پاداش مدالآوران در بازیهای آسیایی و المپیک همیشه با تأخیر پرداخت میشد و البته گلایهها و دلخوری هم کم نداشت. این وسط همه قبول داشتند که در ورزش آماتور ما تنها منبع گذران زندگی یک قهرمان همین پاداشهاست و تنها فوتبال استثنا که لیگ حرفهای دارد و البته هرگز از ناحیه فوتبالیستها افتخاری هم نصیب ایران نمیشد که بخواهد سوءتفاهم و مسئله درست کند!
مشکل در سال ۹۸ از جایی شروع شد که دولت حتی پس از تأخیر مرسوم نیز به بهانه فقر نقدینگی از پرداخت سکهها خودداری و سپس با یک بخشنامه دستوری این پاداش را به «استخدام» در ادارات تربیت بدنی استانها تبدیل کرد! بدون اعتنا به این مسئله که اولاً روحیه بسیاری از مردم کارمندی نیست و شاید قهرمانی نخواهد پشت میزنشین و امربر شود! و در ثانی با این کار فرصت از آنها که درس خوانده و تخصص داشتند، سلب میشد و خروجی برای ورزش کشور فاجعه میشد...
در پاسخ به اعتراض به حق قهرمانان متأسفانه «عذر بدتر از گناه» آمد! اینکه «قهرمان نباید چشمش به پاداش باشد» در حالی که روز اول هیچکدام از این قهرمانان طلب توقع نداشتند و این خود مدیران بودند که برای عکس گرفتن جلوی کاروانها و سند زدن مدالها به نام خود، برابر دوربینها وعده دادند و جماعتی روی این وعدهها حساب کرده و زندگی بنا ساختند.
دوپینگ باز هم قربانی گرفت
در ورزش حرفهای دوپینگ همیشه بوده و تا ابد هم خواهد بود. هر جا پای مسابقه و رقابت وسط باشد، یکی هم پیدا میشود که تقلب کند و این مفهوم غیرقابل درکی نیست، اما زنگ خطر دوپینگ در سال ۹۸ به دلایل دیگری ورزش ایران را تکان داد.
اول- سن دوپینگ به شدت پایین آمده و دیگر فقط مختص به قهرمانان بالای سی سال نبود که از سر کرکری با رقبای جوانتر یا برای افزایش یکی، دو سال بیشتر عمر ورزشی خود به سراغ دوپینگ میرفتند. در تمام رشتهها و نمونهها، جوانان دوپینگ کرده و حتی نمونه زیر ۲۰ سال هم فراوان بود! یعنی جوانی که در ابتدای راه قهرمانی است، سنگ اول را کج گذاشته و میخواهد بدون رنج و سختی یکشبه ره صدساله برود و به همه چیز برسد و در این مسیر ابایی از تقلب ندارد.
دوم- تا پیش از این دوپینگ مخصوص رشتههای قدرتی بود. وزنهبرداری و بدنسازی و گاهی کشتی و دیگر نمونههای منحصربهفرد هر ۱۰ سال یک بار در فوتبال یا دوچرخهسواری. متأسفانه سال ۹۸ گستردگی دوپینگ فراگیر و تقریباً شامل تمام رشتههای ورزشی - تیمی و انفرادی-میشد. حتی در رشتهای مثل تیراندازی که در جهان نمونه دوپینگ نداشته هم ما قربانی دادیم که معلوم نیست چرا طرف برای نشانهگیری نیاز به دوپینگ احساس کرده است!
هر دو، سه ماه یک بار با خبر انتشار فهرست دوپینگیها در ورزش تکان خوردیم؛ از لیگ برتر فوتبال تا لیگ دسته سوم و از جوان ۲۰ ساله شهرستانی در وزنهبرداری تا قهرمان پرآوازه و مدالدار دوومیدانی.
***
اگر در گذشته قهرمانی مدعی میشد نمیدانسته دارویی که پزشک داده غیرمجاز بوده یا کسی میگفت با او دشمنی کرده و در بطری آب او یا غذایش دارو ریختهاند، امروز دیگر کسی نمیتواند توجیه کند. مصرف آمپول آگاهانه که تزریق تخصصی دارد و دستمزد همان تزریق میلیونی است، دیگر نمیتواند غیرارادی باشد! و البته دیگر هیچ تفاوتی هم بین رشتهها نیست. قدرتی و سرعتی، تیمی و انفرادی، با توپ و بدون توپ، جهانی و قارهای و... دوپینگ فراگیر شده.
کرونا بدتره یا توطئه؟
اگر فکر میکنید خیلی راحت میتوانید به این سؤال جواب بدهید و با خود میگویید: خب مبارزه و مقابله با یک توطئه که آدمها پشتش باشند، راحتتر از یک ویروس و بیماری بیولوژیکی است، کافی است به ورزش ایران و مشکلی که در سال ۹۸ پشت سر گذاشت، دقت کنید!
ما یک بار طعم دخالت در ورزش و تعلیق فوتبالمان را چشیدهایم. در حد فاصل ماههای بین جام جهانی ۲۰۰۶ و شروع جام ملتهای ۲۰۰۷ و خوب میدانیم بلاتکلیفی به اندازه فشار بیگانگان دردآور نیست. سال ۹۸ این اتفاق در کلیت ورزش ایران امکان وقوع داشت و البته یک فدراسیون (جودو) را هم دربر گرفت.
همه چیز از مسابقات جهانی ۲۰۱۹ توکیو شروع شد. قبل از مسابقات و با مشخص شدن حضور نمایندگان رژیم اشغالگر - که در رشتهها و اوزان مدالآور ایران به طرزی شگفتانگیز حاضر میشوند و اصلاً هم توطئه نیست! - در همان دو وزنی که جودوکاران ما شانس مسلم مدال بودند، خیلیها فکر میکردند بهتر است نرویم. حوادث زنجیرهای کشتی و تکواندو و جودو و حاضر نشدن ما برابر این ورزشکاران حساسیت برانگیخته و دلارهای عبری- عربی به همراه تیم رسانهای و پوشش وسیع تراستهای جهانی همه نگاهها را به ایران دوخت. با اصرار ملایی، مسئولان راضی به اعزام شدند و او از یک مرحله به بعد اصلاً با تیم قطع رابطه کرد. با مأموران محافظی که «ماریوس ویزر» رئیس رومانیایی فدراسیون جهانی جودو برایش گذاشت، میآمد و میرفت و بعد که به رقیب بلژیکی باخت مدعی شد از تهران وزیر ورزش و رئیس کمیته المپیک به او دستور دادهاند ببازد تا به رقیب اسرائیلی نخورد. او حتی از تهدید خانوادهاش گفت و با ضمانت شخص ویزر برای المپیک سال بعد (بدون نیاز به سهمیه که برای همه اجباری است!) راهی آلمان شد و بعد هم که تابعیت مغولستان را پذیرفت و... از فردای همان روز مصاحبهها و جوسازی این جناب رئیس علیه ورزش ایران شروع و وقتی مدتی بعد فعالیت فدراسیون جودو ایران تعلیق شد، اصلاً کسی شک نکرد که ماریوس علاقه عجیبی به رژیم اشغالگر دارد!
در مرحله بعد این جناب رفت سوئیس تا مقامات ورزش کمیته بینالمللی المپیک را راضی به حذف ایران از المپیک توکیو کنند. اتفاقی که احتمال داشت و دو مسئول عالیرتبه ورزش کشور، مسعود سلطانیفر (وزیر ورزش) و رضا صالحیامیری (رئیس کمیته المپیک) را به سوئیس کشاند تا آنها با صحبت خطر را رفع کنند. در حالی که «باخ» رئیس جهانی المپیک هیچ دل خوشی از جناب ویزر نداشت، او از قول مسئولان و قبل از هرگونه اعلام کمیته بینالمللی المپیک ناگهان اعلام کرد: «ایران قول داده بعد از این با اسرائیل روبهرو شود!» که بلافاصله تکذیب دوطرفه شد و دست وزیر را رو کرد!
به این ترتیب جناب ویزر و اربابانش به هدف خود نرسیدند و ایران در این پرونده موفق شد مانع تحریم المپیک ۲۰۲۰ شود. اگرچه او خط و نشان کشیده و توجه سایر مقامات سایر فدراسیونهای جهانی را هم به ایران جلب کرده تا روی ما زوم کنند.
حالا این توطئه و داستان استعفای تاج بعد از قانون بازنشستگی و حذف یارانش از فوتبال در سال گذشته را مقایسه کنید با حمله کرونا به ورزش! از پیدایش این ویروس در ووهان چین تا تعطیلی کلیه اماکن ورزشی و مسابقات لیگهای مختلف در ایران کمتر از ۴۰ روز فاصله افتاد.
ویروسی که خیلی زود به همه دنیا رسید و تمام تجمعات انسانی را لغو کرد. از جمله مسابقات ورزشی و اردوهای مختلف تیمها و قهرمانان مختلف که برای کسب سهمیه المپیک در حال تلاش بودند.
با لغو مسابقات لیگ قهرمانان آسیا، بازیهای تیم ملی در مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ که قرار بود فروردین و خرداد آینده برگزار شود نیز لغو و به تعویق افتاد. همزمان در اروپا سری A لغو شد تا لیگ برتر فوتبال و والیبال هم لغو شوند و اردوی کشتیگیران و سایر قهرمانان هم لغو شد تا همه به قرنطینه خانگی بروند؛ و بدتر از همه؛ با قانون قرنطینه ۱۴ روزه برای هر مسافر امکان سفر وزنهبرداران (کیانوش رستمی و علی هاشمی) به مسابقات انتخابی و شمشیربازان (مجتبی عابدینی و سرمربی تیم ملی) به جهانی لوکزامبورگ هم میسر نشد تا اگر جایی در کره زمین کرونا هم نبود، نگذارد ما هم برویم!
***
قدیمیترها با شعار «سیگار برای سلامتی مضر است» شوخی مشهوری داشتند. اینکه ورزش برای اعتیاد مضر است و البته دود و دخانیات تنها برای ورزش یا سلامتی ضرر ندارد و مصیبت از وقتی است که به اعتیاد برسد...
وقتی ویروس کرونا باعث تعطیلی تمام مسابقات ورزشی و بسته شدن همه باشگاهها، استخرها و اماکن ورزشی در سراسر کشور (و همه نقاط درگیر در جهان) شد، دوباره ورزشیها یاد آن شوخی مشهور قدیمی افتادند. اینبار کرونا کاری کرد که بگویند: «ورزش برای سلامتی مضر است!»
انتهای پیام/1005