به گزارش آوای خزر، در هر شرایطی، لازم است ورودی اطلاعات درست باشد و پیششرط آن، توان ارزیابی اطلاعات گوناگونی است که به اندازه هوایی که نفس میکشیم، ما را دربر گرفته و لازمه آن دارابودن نظام شناختی منطقی و کارآمد است. بعد از آن توانایی مواجهه و تنظیم هیجانات ناخوشایند و منفی است و در نهایت ارائه رفتاری مناسب است. کرونا پدیدهای در سطح وسیع بوده و بهراحتی قابل دیدن که افرادی با شرایط مشابه، به آن پاسخهای متفاوت دادهاند؛ تأکید میکنم افراد مشابه از نظر موقعیت اجتماعی و مالی. چرا؟ این تفاوت از کجا ناشی میشود؟ آدمهای متفاوت به شرایط یکسان، پاسخهای متفاوت میدهند که شامل سهگانه فکر، احساس و رفتار است.
سهگانه زیستی، روانی، اجتماعی: انسان موجود پیچیدهای است که در درجه اول با ساختار زیستی خود تعریف میشود و از بدو تولد، سرشتی ویژه خود و نیز نمره هوشی خود را داراست، دستاوردهای علمی در روانپزشکی، هر روز، بیشتر و بیشتر بر این پایه تأکید میکند، این سرشت است که سازگاری یا ناسازگاری، انطباق قوی یا ضعیف، توجه و تمرکز بالا و پایین دامنه وسیع هیجانات را تعیین میکند، قبول کنیم اولین بازیگر قوی در بدو تولد هر کس سرشت اوست. از نظر روانی، میتوان گفت سرشت، عامل تعیینکننده در تعامل با دنیا و در درجه اول پدر و مادر است. از یاد نبریم سرشت، ارثی است و یعنی والدین متأسفانه، با سرشت دشوار (که حدود 10 درصد نوزادان در این دسته قرار میگیرند) هم آن را به کودک انتقال میدهند و هم با او تعاملی منفی شروع میکنند و هم خود الگوی رفتاری منفی خواهند بود و هم استرسهایی که ایجاد میکنند، یک چرخه معیوب را ایجاد خواهد کرد. در این تعامل منفی است که افکار منفی (مثل من خوب نیستم، دیگران دوستم ندارند، دیگران درصدد آزار من هستند و...) شکل میگیرد و هیجانات ناخوشایند مثل خشم، نفرت، ترس و طرد شکل میگیرد و نیز توانایی مدیریت این هیجانات منفی بسیار ضعیف خواهد بود و منجر به رفتارهای ناهنجار در طیف وسیع شامل لجبازی و تکانشگری مثل پرخاشگری، اعتیاد و تخریب میشود. زندگی اجتماعی انسان، رابطهای بیوقفه با افراد، قوانین و ضوابط بیرون از خود است که نیاز به تنظیم مجدد باورها و هیجانها و رفتارهای ما دارد و اینجا مهارت و انعطاف بیشتری طلب میکند. انسان یک واحد زیستی، روانی و اجتماعی است، در سلامت یا بیماری و در شرایط عادی یا بحرانی، فقط در صورتی که همه اضلاع این مثلث تعاملی را ببینیم، قادر خواهیم بود او را بفهمیم و کمک کنیم. به خصوص در سرشتهای دشواری که توسط اجتماعی نامناسب و نامدارا در حال رشدند.
شباهتها و تفاوتها: به کرونا برگردیم، به افرادی که در مقابل شرایط یکسان، طیف وسیعی از باورها و هیجانات را تجربه کردند و رفتارهای متفاوت نشان دادند، از سویی کنترل هیجانات و رفتار مسلط و مسئولانه و از سویی دیگر رفتار توانشگرانه و خودخواهانه. از سویی همکاری و از سوی دیگر لجبازی و عناد، از سویی کمک و نوعدوستی و از سوی دیگر، حرص سودجویی. به رومینا برگردیم، به آن فاجعهای که شاید از بدو تولد پدر شروع شده بود؛ زنجیرهای که احتمالا از سرشت دشوار، تعامل منفی با اطرافیان و نیز با اجتماع، اجتماعی که حتما افرادی گوناگون با باورهای مختلف داشت، اما او را مثل آهنربایی جذب همان افکاری کرد که با نظام فکری او سازگار بود، عدم توانایی پردازش درست اطلاعات و بعد عدم کنترل خشم و عدم مراجعه به افراد و مراجع باصلاحیت، آخرین قسمت این حلقه داسی بود که سالها قبل از فرودش بر گردن رومینا، در حال تیزشدن بود.
علم بدون آنکه ادعای غیبگویی داشته باشد، توانایی پیشبینی دارد، از اینروست که در حوزه کاری خود میتواند با شناسایی عوامل خطر و کاهش آن و نیز شناسایی عوامل محافظت و افزایش آن، از گذشته به امروز و از امروز به فردا، تأثیر داشته باشد. حال از خود بپرسیم، مشابهت رفتار بیمبالات در مورد سلامت خود و دیگران، مثل آنچه در کرونا دیدهایم، خیانت در تعهد، اعتیاد، رانندگی پرخطر، پرخاشگری و... کدام است؟ رابطه ماسک با داس چیست؟ و چگونه میتوان منطقیتر و سالمتر زندگی کرد؟ همین حوزههای آموزش و درمان خاموش نیست، بسیاری از استادان و متخصصان و مددکاران دستاندرکارند، دست در دستانشان بگذاریم، تعهد در قدمهای مسئولانه امروز، به پشتوانه تجربه دیروز، برای فرداست./ دیروز، امروز، فردا
انتهای پیام/1005