آوای خزر/ زندگی در اجتماع الزامات خود را هم دارد؛ از جمله آنها توجه به دیگران و مسئولیتپذیری در قبال همدیگر است. اگر نیمنگاهی به زندگی خودمان داشته باشیم به راحتی متوجه میشویم که تا امروز هم ما در زندگی به دیگران کمک و توجه کردیم و هم دیگران نسبت به ما چنین رفتاری داشتند. این یعنی اهمیتدادن به روابط انسانی. خاطرم هست وقتی روی پای مادربزرگم مینشستم و برای من و دیگر نوهها از زندگی و مردمداری میگفت (مثل خیلی از مادربزرگها و پدربزرگهای عزیز) این موضوع را با عبارتهای متفاوت به ما یادآوری میکرد که «انسان باید شریک شادی و غم دیگران باشد». بنابراین انسان اجتماعی نمیتواند نسبت به آنچه دور و برش اتفاق میافتد بیتفاوت باشد. حتما این را هم بارها و بارها شنیدهایم که وقتی فردی به هر دلیلی دستش از این دنیا کوتاه میشود، مردم سعی میکنند بعد از مرگش خوبیهایش را یاداوری کنند و اگر بدی هم کرده، بیان نکنند یا کمتر به بدیها اشاره کنند و به نوعی «حلالش کنند». این حلالکردنها آرامش میدهد هم به کسی که حلال میکند و هم به کسانی که داغدار فوت عزیزشان هستند و کسی هم که قبل از فوت حلالیت میگیرد با آرامش بیشتری از دنیا میرود. زندگی اجتماعی این پیام را به ما میدهد که این نوع رفتار بعد از مرگ خیلی اثربخش نیست.
شاعر مازندرانی امیر پازواری اینگونه این موضوع را بیان میکند «امیر گنه جان، کهنه روات ر ه کورمه/صد دل به غم و یک دل به شاده کورم/مه دل زخم زار تن ضماد کورمه/ بمرده روز داد و بیداد کورمه». یعنی امیر پازواری میگوید کاروانسرای کهنه و باارزش را میخواهم چه کار کنم در حالی که صد دل غمگین دارم و تنها یک دل شاد. دل من زخم و ریش شده، پمادزدن روی پوست را میخواهم چه کار کنم (فایدهای ندارد)، وقتی فوت کردم، داد و بیداد فایدهای ندارد.
مصداق همان شعر معروف مولوی است که میگوید «بیا تا قدر یکدیگر بدانیم/که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم/غرضها تیره دارد دوستی را/ غرضها را چرا از دل نرانیم. این روزها خبر درگذشت استاد محمدرضا شجریان، در این دوران سخت شیوع کرونا، خبر اول شده است. کسی که بسیاری از مردم با ایشان خاطره دارند و یا تصنیفها و آوازهایش را شنیده بودند و میشنوند و یا با «ربنای» او در ماه رمضان آشنا بودند و هستند.
تأملی کوتاه بر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، عکسهای پروفایلهای اشخاص و... خود گویای همین موضوع است. استاد شجریانها و بزرگان دیگر در عرصههای مختلف ورزشی، نظامی، فرهنگی و... را نمیتوان از تاریخ ایران حذف کرد و معتقدم نباید هم تلاشی برای حذفشان کرد. حتی اگر از منظرهای مختلف ممکن است اختلافنظرهایی با هم داشته باشیم. فکر میکنم رفتار بعد از مرگ ما هم حامل پیامهای مختلفی میتواند باشد؛ از جمله پیام مهربانی و گذشت و تلنگری برای اهمیتدادن به روابط انسانی هنگام حیات اطرافیانمان یا پیام ترویج تنفر بعد از فوت. من همیشه با خودم میگویم که انتخاب با من است که چه پیامی را منتقل کنم. چه بهتر که حامل پیام مهر و مهربانی هم در زمان حیات باشیم و هم در ممات. پس چه بهتر که اینگونه رفتار کنیم که پیام شعر زیبای مولوی را هم عمل کرده باشیم: چو بر گورم بخواهی بوسهدادن/ رخم را بوسه ده، کاکنون همانیم.
انتهای پیام/1005