آوای خزر- حمزه خلیلی واوسری: امسال هم روز معلم فرا رسید در میان هیاهوی بسیار سیاسی، مسئولان والا و بالای کشور در قوای سه گانه و همه مسئولان در بخشهای مختلف کشور که میتوانستند به مناسبت روز معلم در تریبونها و میزگردهای کشور پاسخ بگویند که اصولاً چرا به معلمها توجهی نمیکنید، سرگرم گفتگوهای «میدان و دیپلماسی» بودند و خدا را شکر نیامدند مثل تمام سالهای گذشته وعده و وعید بدهند.
اما سوال بی جواب معلمها همچنان باقی است که واقعاً چرا نسبت به معلم نامهربانید؟ در حالی که هر کدامتان اگر وزیرید، اگر وکیلید، اگر رئیسید، اگر قاضی هستید یا هر چه که هستید، میوه باغ معلمها هستید. چرا حالا که بزرگ شده اید، به کسانی که دستتان را گرفتند و با الفبا آموختنها کلاس به کلاس شما را بردند تا باسواد شوید، نامهربانید؟!
محال است مسئولی از مسئولان کشور در هر سطحی که هست، روزی روزگاری در کلاسی پای درس معلمی ننشسته باشد. واقعاً آدم تعجب میکند که چرا همان کسانی که قبل از مسئولیت، در هر اجتماعی سخن از شأن و جایگاه و حق و حقوق معلمها میگفت، وقتی به مسئولیت رسید، نه تنها معلم را فراموش میکند، بلکه حرفهای خود را نیز از یاد میبرد؟!
نمیدانیم، شاید مسئولان محترم فکر میکنند که معلمان زیاده خواهی میکنند، اما آیا واقعاً یکبار در خلوت خویش به این خواستهها فکر کرده اند؟! معلم مگر چه میخواهد جز اینکه اگر مدرک دارم و یا اگر زحمت میکشم، دریافتهای قانونی من مانند دیگرانی باشد که با مدرک من و مانند من زحمت میکشند. مشکل اینجاست که کارکنان دیگر سازمانها و وزارتخانهها که از ته دل میگوییم «نوش جانشان باد» حقوق ماهانه را براساس تولیدات خویش میگیرند و گاهی به خاطر افزایش ماهانه تولید، کارانه میگیرند و معلم جماعت، چون حاصل کارش باسواد شدن فرزندان ایران زمین است، تولیداتش به چشم نمیآید!
آری ماحصل زحمات ماهانه معلم، نفت، گاز، پتروشیمی، سیمان، ایرانیت، آهن، فولاد، برق، لایحه، قانون، احکام قضایی، مالیات، پول، بیمه، خودرو، تراکتور، آپارتمان، بلوک، آجر، بخاری، ماشین لباسشویی، فیلم، و دیگر دستاوردها نیست و به همین خاطر اگر حقوقی میگیرد، باید با منت بگیرد، اما کسی نیست به مسئولان بگوید بهترین وزرا، بهترین قضات، بهترین مهندسان، بهترین پزشکان، بهترین معماران، بهترین هنرپیشگان، بهترین متخصصان، بهترین دانشمندان؛ حتی در موضوعات هستهای و اورانیوم هم دانش آموزان جماعت معلم بودند و هیچ عاقلی وقتی به بام رسید، نسبت به نردبانی که رویش لگد کرد و پله پله بالا رفت، نامهربانی نمیکند.
آری، امسال هم روز معلم آمد و رفت و تفاوتش با سالهای گذشته این است که به مدد گسترش فضای مجازی، جملات کوتاه؛ اما قشنگی برای تبریک دست به دست شده است که مثلاً تخته سیاه بود و موی معلم هم سیاه و الان موی معلم سفید شد و چه و چه و چه.
این کرونا با همه بدی هایش یک خوبی داشت، چون کسانی که تا الان میگفتند مگر معلمها چه کار میکنند که باید حقوق بگیرند؟! امسال وقتی برای تحصیل یک فرزند خویش پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده گرفتار شدند، شاید به زحمت کار معلم فکر کنند که اینجا فقط یک دانش آموز است و کلاس گاهی تا ۳۰ دانش آموز.
راستی تا یادم نرفته خالصانهترین تبریک هایم را نثار معلمهای عزیز خود در همه مقاطع میکنم و به آنان میگویم که برخلاف توصیههای مشفقانه شما، من نیز مانند شما معلم شدم. سی سال تمام تدریس کردم و اینک که بازنشسته شده ام، درک میکنم که با همه دلسوزیهایی که داشتید، چرا در کلاس میگفتید: بچههای من؛ هر شغلی که دوست دارید؛ انتخاب کنید؛ ولی معلم نشوید.
انتهای پیام/۱۰۰۰