احسان محمدی: با موهای پرپشت و یک دست سیاه، پوست صورت پرطروات، لبخند همیشگی و چشمهایی که از پشت عینک برق میزند اصلاً به مردی ۵۷ ساله شباهت ندارد. مردی که جمله قصار «من هر چی گیرم میآمد ملک میخریدم و هرچه دارم از ملک دارم» از او نقل شده است.
حسین هدایتی شنل سرخ را با لقب «امیرکبیر پرسپولیس» روی شانهها انداخت. اتفاقی که برخی آن را تلاش برای پاک کردن عنوان نه چندان آبرومند «عابر بانک» دانستند.
او همواره بر داربستی از کارآفرین و هوادار سینهچاک و کارخانهدار بخشنده و «خیر» تا به هم زننده نظم تیمی و دلال و … حرکت کرده است. بسیاری از هواداران پرسپولیس عمیقاً دوستش دارند چون هر وقت تیم به یک گرفتاری مالی دچار میشود یا نیازمند خرید بازیکن است او دست به جیب میکند و مشکل را به سبک پدرخواندههای ایتالیایی حل میکند!
حسین هدایتی دولابی در محله دولاب تهران به دنیا آمده است. در چند سال اخیر او را به واسطه کمکهای میلیاردیاش به پرسپولیس میشناسند. درست از زمانی که باشگاه استیل آذین را راهاندازی کرد و ستارههای قهر کرده و از دور خارج شده پرسپولیس را آنجا برد به شهرتی همهگیر دست پیدا کرد.
در اینترنت اطلاعات پراکندهای در خصوص او وجود دارد. از قرار معلوم پدرش کارخانهدار بوده و برایش مغازهای میخرد و او با یک سرمایه ۱۳هزار تومانی کار خود را شروع میکند. هدایتی در این مغازه واشرها و لولاهای کابینت تولید میکرده است. بعدها به تولید تزیینات پرده روی میآورد. سپس یک سوله ۱۱ هزار متری در شهرک صنعتی علیآباد خریداری میکند.
هدایتی در مصاحبهای که خبرگزاری مهر منتشر کرد، درباره سوابقاش در سپاه پاسداران هم صحبت کرده. او میگوید: «وقتی از سپاه خارج شدم سردار دهقان فرمانده نیروی هوایی سپاه گفت تو به درد اقتصاد میخوری. همان زمان سپاه به همهمان عیدی میداد. مثلاً ۲۵۰۰ تومان، برکت زندگیام بود. زمینی را خریدم دو میلیارد، اخیراً از من خریدند سیصد میلیارد. سال ۱۳۷۵ یک زمین خریدم ۲۱ میلیارد الان میخرند ۱۶۰ میلیارد.»
آیا ثروت افسانهای هدایتی، به «برکت پاداش ۲۵۰۰ تومانی» انباشته شده؟
هدایتی پیش از ورود به فعالیت های اقتصادی، پاسدار بوده است. از داراییهای که به وی نسبت داده شده است میتوان به مالکیت شرکت هلدینگ استیلآذین ایرانیان، صنایع استیلآذین، شرکت خاورآذین، شرکت فجر گالوانیزه سپاهان کاشان، چندین کارخانه فولادسازی و ورق، شرکت نایبند بزرگترین شرکت پرورش میگوی ایران و نیز برجسازی در دبی، سهامداری بانک خصوصی تات، ریاست چندین شرکت تجاری در ایران و کشورهای دیگر خاورمیانه، و داشتن املاک کشاورزی و مسکونی متعدد در ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس اشاره کرد.
این نوشتار با این مقدمه اما در مورد وزنکشی داراییهای حسین هدایتی نیست. عادت نداریم مثل برخی که هر کس از خودشان مال و منال بیشتری داشته باشد به او لقبهای ناخوشایند بدهند و شیوه کسب درآمدش را به چالش میکشند عمل کنیم.
نکته دردناک اما حجم انبوه توقعات و انتظاراتی است که برخی از او دارند که گاهی دل آدمی را به درد می آورد. او در اینستاگرام در پستی ثابت نوشته است: دوستان عزیزم. اینجا یک صفحه اجتماعی است. لطفاً از ارسال درخواست شخصی خودداری فرمائید.
اما نگاهی به کامنتهایی که برای هدایتی به عنوان یک نمونه از چهرههای سرشناس که مال و مکنت دارند رویه دیگری از اجتماع را نشان میدهد که دردناک است. آزاردهنده است و میتواند دل هر آدم صاحب درک و دلی را به درد آورد که این جامعه را چه شده و مسئولان و کارآفرینان به چه کاری مشغولند که دهها و صدها پیر و جوان دست به دامان حسین هدایتی شدهاند که برایشان شغلی جور کند یا پولی بدهد که به زخم زندگیشان بزنند! مگر حسین هدایتی وزیر کار است؟ رئیس جمهور یا رئیس مجلس است؟
ممکن است کسانی بگویند این رویه در همه جای دنیا وجود دارد و کسانی تیری در تاریکی میاندازند و مثل بلیط بختآزمایی ممکن است از « سنگ مفت، گنجشک مفت» به یک خوشبختی برسند. تردیدی نیست که در میان درخواستکنندگان آدمهای دریوزه و تنبل و کلاهبردار وجود دارد اما نمیتوان با اطمینان گفت بخش بزرگی از آنها واقعاً محتاج نیستند.
نمیتوان گفت تعداد زیادی از همین جوانها که «دست» کمک به سوی حسین هدایتی دراز کردهاند پیش از این برای کار، این در و آن در نزده و از «پا» نیفتادهاند. نمیشود انکار کرد که کسانی چنان از فشار زندگی به تنگ آمدهاند که غرورشان را زیر پا میگذارند و استمداد میجویند! به چند نمونه توجه کنید:
اکبر: حاجی از اون ۳۰۰ میلیاردی که میخوای بدی پرسپولیس یه ذرهاش رو به من وام بده که تازه رفتم سرخونه زندگیم که مجبور نشم برای صدهزار تومن به صد نفر رو بندازم. یک عمر درس خوندم الان کارگر معدن شدم. شرمنده زن و بچهم. حاجی نداری بدی حداقل یه کار برام جور کن.
حسام.ک: حاجی قصد داشتم حضوری خدمت برسم برای درخواست کمک به خانواده که اول جوونی شدیدن تو مخمصه گرفتار شدن خواهشاً جوابمو بدین اگه قابل دونستین!
مسعود. ر: خوش بحالت اینقدر پول داری حاجی. خوش به سعادت بچههات راحت میتونن زن بگیرن و زندگی کنن.
ن.ف: آقای هدایتی من مادرم مریضه. نیاز به عمل قلب داره. پول داروهاشو ندارم چه برسه به عمل قلب… لطفا یه کمکی..
امیرضا: حاجی میخوام ازدواج کنم ولی پول اجاره یه خونه ندارم …
نصرت.ک: سلام حاج حسین تو رو خدا به ما بچههای کمتوان ذهنی کمک کنید پول بلیط برای مسابقاتمون نداریم بریم اکوادور تا شهریور فرصت داریم. یا علی کمکمان کنید.
…..
در کشوری که مشکلات اقتصادی آنقدر زیاد شده که پنهان کردن آن زیر فرش امکانپذیر نیست، طبعاً کسانی مثل حسین هدایتی امکان چنان مانوری پیدا میکنند که هم به اردوی تیم ملی بروند و هم در شهرهای مختلف بتوانند تیم بخرند و واگذار کنند یا به مهدی طارمی در ترکیه پول بدهد که …! او چنان مورد تفقد قرار میگیرد که یک روز سخاوتمندانه لقب «امیرکبیر پرسپولیس» را به او میبخشند و یک روز گفته میشود در اوین زندانی شده…
اینها همه نشانههای یک جامعه بیمار است. در حالیکه افشاگری در عرصههای سیاسی، اقتصادی و … بسیار هزینهزاست، فوتبال آینه تمامنمای دنیایی است که در آن زندگی میکنیم. حسین هدایتی نه «یوسف» است، نه «سیاوش» که به «نفس کُشتن و پرهیز» شهره باشد، او محصول چرخه معیوبی است که در نهایت خودش را هم قربانی خواهد کرد...
انتهای پیام/۱۰۰۰