آوای خزر - دیدگاه/ آزاده بابانژاد: دنیای رسانه خیلی هم پیچیده نیست گرچه سختیهای خاص خود را دارد که گاه فعالان رسانهای را با چالش مواجه میکند. امروزه رسانه معنای وسیعی یافته است، هر ابزار و ماهیتی که در برگیرنده اطلاعات و محتوا یعنی یک پیام بوده، و برای خود مخاطب و بستر ارتباطی نیز داشته باشد، رسانه است.
یک عکس، یک کتاب، یک فیلم، یک صدا، و یک نوشته میتواند رسانه باشد. دست کم گرفتن ابزار ارتباط جمعی، نادیده گرفتن اهمیت رسانههاست.
آنچه رسانهها را ارزشمند میسازد، توجه به اخلاق است. در دنیای پر سر و صدا و رنگارنگ رسانه، افراد مختلف با گرایشها، سطح اندیشه و تفکرات مختلف حضور دارند، یک رسانهای به تمام معنا با هر ظرفی از سواد و تفکر و گرایش، باید اخلاق را رعایت کند.
یک فعال رسانهای در هر زمینهای، باید بداند که تلاش و رفتارهای او سکانس به سکانس از چشمهای نکتهبین مردم میگذرد، او با افکار عمومی سر و کار دارد و هدفش این است که اثر خود را به بهترین شکل در معرض دید و نقد عموم قرار دهد.
رسانهای چون هنرهای نمایشی بازیگر میخواهد، هنرهای تصویری عکاس و تصویربردار و صدابردار میخواهد و هنرهای نوشتاری نیز نویسنده و خبرنگار. اینها در یک مجموعه بزرگ اطلاعرسانی قرار دارند. همه میخواهند پیامی را منتقل کنند.
در یک نمایش تئاتر، میشود هنرمندان تصویربردار، عکاس و خبرنگار نیز حضور داشته باشند. این یک ترکیب زیبای هنری است. هنرمند تئاتر، بازی میکند و عکاس و تصویربردار این لحظات را با دوربین خود شکار میکند و خبرنگار خوب گوش میکند، تفسیر و تحلیل میکند و اگر لازم باشد، میپرسد؛ چون قرار است پیامی را منتقل کند و آن پیام باید صحیح باشد تا مخاطبانی که نیستند، بدانند چه چیزی روی صحنه نشان داده شده و اصلا چه اتفاقاتی در متن و حاشیه رخ داده است.
در این شرایط، معمولاً نگاهها، نقدها، اندیشهها و رفتارها متفاوت است. عکاس میخواهد در آمادهباش بوده و بهترین لحظه را شکار کند. فیلمبردار میخواهد صحنه را با بهترین کیفیت ثبت کند و خبرنگار میخواهد در دسترسترین مکان باشد که بتواند سوالاتش را از مسوول و کارشناس و یا از هنرمند بپرسد. همه اینها مانورهای رسانهای است چون همه برای جلب رضایت مخاطبان در تلاشند.
شاید یکی از رسانهها اشتباه کند، عکاس و خبرنگار، بازیگر و فیلمبردار، فرقی ندارد. اما اشتباه دلیل بیاخلاقی نیست. یک اندیشه است و او حتماً برای کار خود دلیل دارد و ما باید به او بگوییم؛ کار درست کدام است اما باید در جای خود و در شرایط مناسب بگوییم چون او حالا میخواهد بهترین اثر را خلق کند. باید بگذاریم به کارش برسد. و اینجاست که باید به درک متقابل از یکدیگر برسیم.
دنیای رسانه، دنیای خلق اثر در شرایط مطلوب و نامطلوب، سهل و سخت، فراز و فرود، و گاه و بیگاه است. در این میان باید احترام همکاران را داشت. رسانه به هر عنوانی که باشد تأثیرگذار است. اخلاق رسانهای حکم میکند که فعالان این عرصه با یکدیگر به احترام رفتار کنند و این اصلاً یک ضرورت در دنیای رسانه است. نقد به همکاران در فضای احترام، شایسته است و این را سواد رسانهای و علم ارتباطات میگوید.
گاهی سکوت و تأمل خوب است و درنگ؛ حرفهای زیادی دارد، در برابر برخیها باید سکوت کرد و نتیجه اعمالشان را به زمان سپرد؛ چون تنها گذر لحظههاست که ماه بالاخره از پشت ابر بیرون میآید.
آنچه شب گذشته در فضای مجازی(اینستاگرام) توسط یک فعال هنرهای نمایشی علیه یک عکاس خبری پیشکسوت و به دنبال آن علیه رسانههای مازندران صورت گرفت؛ نقد نبود، کاربرد نادرست از فضای مجازی و ناآگاهی از سواد رسانهای بود. کنار هم قراردادن ناموزون کلمات با محتوای رکیک و عوامفریبانه، قطعاً باری از احترام نداشت و هدفی جز تخریب را دنبال نمیکرد.
نقد باید سازنده باشد. پیامی برای بهبود اوضاع باشد. به "نقد شونده" رغبتی برای اصلاح بدهد نه مقابله، بهدور از احساس و جوگیری باشد. در نقد باید شایستگیها را هم گفت و تلاش دیگران را ستود و گرنه ردیفکردن واژههایی که هیچ سنخیتی با یکدیگر نداشته و سراسر افتراست، آسان است تا اینکه بخواهی راه اندیشهورزی و "معروف" را بهکار بگیری.
یک عکاس خبری و خبرنگار یا یک فعال عرصه هنرهای نمایشی، همه رسانهاند با کاربردهای متفاوت اما با یک هدف مشترک که انتقال پیام است. آنها باید با نگاه مثبت به یکدیگر در جهت رفع نواقص برآیند. تحت تأثیر شرایط و به نام "نقد" دست به تخریب زدن، و یادآوری مسائل شخصی و گذشتهی افراد در حالیکه کمکی به حل موضوع نمیکند، دور از شأن و شخصیت دو طرف هنرمند و رسانهای است.
آنچه رخ داد؛ در مجموع مورد تأیید نبود. دو رسانهای که هر دو در کار خود موفقاند باید مکمل یکدیگر شوند. بهتر بود آن تخریب و واکنش احساسی در فضای مجازی، جای خود را به نقد منصفانه میداد. انتقادکننده باید شأن انتقادشونده را نگه میداشت. مخاطبان حتماً با وجدانِ آگاه و بیدار خود در این چند روز قضاوت کردهاند.
مسئله مهمتر این است که نقد باید جایگاه واقعی خود را پیدا کند. افراد نباید از انتقاد فراری باشند. البته که نقد احترام است و تخریب، احتقار. نقد اصلاحکننده است و نقاد چون جراحی حاذق به موشکافی میپردازد، نقاد بدیها و خوبیها را با هم میبیند و میخواهد اصلاح کند و ارتقا بدهد.
تخریب اما به دنبال منفعت است به سود خود یا گروهی. میخواهد خود را رها کند. نیت خیرخواهانهای ندارد. ضعفها را چون پتکی بر سر سوژه میکوبد. میخواهد او را نابود کند، نقد اخلاقمدارانه است و تخریب سرشار از بیاخلاقی. نقد صعود است و تخریب سقوط اخلاقی.
از مسوولان مربوطه هم انتظار میرود که در این شرایط، دعوتکننده به آرامش و دوستی باشند. به کاربران فضای مجازی گوشزد کنند که سواد رسانهای داشته باشند و آموزشهای لازم را در اختیار آنها قرار دهند چون استفاده از هر ابزاری نیازمند دانش است. مسوولان کاری کنند که فضای رسانهای و هنری، بار دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشد.
انتهای پیام/1001/