آوای خزر – آزاده بابانژاد: آفتاب انوار طلاییرنگش را مثل همیشه بر اهالی زمین تاباند، آدینه است و هنوز ساعتی از فلق نگذشته است که داوطلبانه به سوی مقصدی که خیلی هم ناآشنا به آن نیستی قدم برمیداری، ابتدا به همقطارانت میپیوندی. مبدأ استانداری مازندران و مقصد، شهر گلوگاه در منتهیالیه شرقی استان مازندران است.
حرکت که آغاز میشود، ابتدای اندیشه و کاوش است. شهر هنوز بیدار نشده است، از ترافیک خبری نیست و زیباییهای مرکز استان را میبینی. دقایقی بعد در شهر نیکان دو همسفر به جمع ما اضافه میشوند و حالا آقای راننده با خیال راحتتری حرکت میکند.
حضور در منزل امام جمعه، گلزار شهدا، منزل شهید کلبادینژاد
منزل امام جمعهی گلوگاه نخستین مقصد سفر است، آنجا توقف کوتاهی داریم. حاج آقا سید ابراهیم میراحمدی خیلی بلندبلند حرفهایش را میزند، بیتعارف از مشکلات میگوید، لابلای این حرفها گریزی هم به ساختمان مصلی میزند که هنوز نیمهکاره است و نیازمند اعتبار.
به گلزار شهدای گلوگاه میرویم؛ چند شهید گمنام نیز در آن آرمیدهاند، اینجا را بهشت رضا (ع) مینامند. در مسیر جاده امام رضا (ع) است.

گلزار پر از گلایلهای سفید میشود، عطر گلهای تازه در فضا میپیچد. وقتی که شهروند گلوگاهی میلهی چراغی که در بین چند مزار است را به نشانهی اینکه شبها اینجا سوت و کور است و روشنایی ندارد، روی زمین قرار میدهد و توپ را در زمین شهردار میاندازد، دلت میگیرد. اندازهی توقعات را میگویم و شاید تعصبات را!
تا یادم نرفته است بگویم که مردم گلوگاه گلزار شهدای دیگری دارند که در روستای "سفیدچاه" قرار دارد، تقریبا تمام شهدای آنها در این روستا خاکسپاری شدهاند، اما این روستا در تقسیمات کشوری و با تاسیس فرمانداری گلوگاه در سال ۱۳۸۴، در حوزه بهشهر قرار دارد، گاهی مسوولان بهشهر و گاهی گلوگاه از اجرای طرح برای این گلزار و قبرستان تاریخی سفیدچاه میگویند، اما چون "یک شهر دو کلانتر دارد"، سامان ندارد.
گلزار شهدا در جاده کمربندی گلوگاه قرار دارد، در واقع یک جادهی پدافند غیرعامل است. ، قدیمترها به آن جاده شاهی هم میگویند که یک مسیر میانبر و کمی تا قسمتی محفی! است و میتوانی خود را به بندر ترکمن برسانی.
حضور در منزل شهید عبدالرضا کلبادینژاد تنها شهید شهردار استان مازندران و گفتگو با خانواده شهید حس و حال دیگری به میهمانان میدهد؛ روز جمعه استاندار مازندران و حدود ۴۰ نفر از مدیران کل دستگاههای اجرایی و خدماترسان و البته معاونان استاندار به شهرستان گلوگاه آمدهاند تا ضعفها و قوتها و زیباییها و نازیباییها را از نزدیک ببینند.
نشستن کنار خانواده شهید، نوعی کسب تکلیف برای مسوولان محسوب میشود تا نسبت به عملکردهای خود با دقت و درستی وارد شوند و بدانند باید ادامهدهنده راه چه کسانی باشند.
بررسی پل نیمهتمام "تیله نو"
پل نیمهکاره در روستای "تیلهنو" آیینهی دق برای مردم این روستا شده است، ارتباط ۱۵ روستا از این طریق صورت میگیرد و باید هر چه زودتر ساخته شود، اهالی میگویند: "برایمان پل بسازید، آهن و بتن را سر هم نکنید"! استاندار دستور تسریع میدهد. بنیاد مسکن هم پای کار است و چیزی ندارد جز اینکه بگوید: "چشم".
نشست با نمایندگان اقشار گلوگاه
نشست با نمایندگان اقشار مختلف مردم گلوگاه با حضور استاندار مازندران، امام جمعه و فرماندار گلوگاه در سالن کنفرانس انستیتو دخانیات تیرتاش برگزار شد. حرفهای حضار شنیدنی است؛ حضور حاجیه خانم "مدینه صیدانلو" مادر شهیدان سید مهدی، سید جعفر و سید کاظم حجازی وزن این دورهمی صمیمی را سنگین ساختهاست.
گلوگاه را با نام دیار دکلبندان میشناسند و البته گردان همیشه پیروز امام حسین (ع)، حاج عباسقلی عظیمی از دغدغههای دکلبندان میگوید: اینکه ۲۹۹ دکلبند تاکنون بر اثر حوادث ناشی از کار فوت شدهاند و ۸۰۰ نفر هم آسیبدیده هستند. آنها از سال ۱۳۴۲ فعالیت خود را در داخل و خارج از کشور، در شهرها و روستاها، در بیابانها و جنگلها و در کوهها و صحراها، در جادهها، در سرما و گرما و در تاریکیها و روشنیها آغاز کردهاند، به دلیل مشکلات زیادی که گریبانگیر این قشر بود، در سال ۱۳۹۹ شرکت تعاونی دکلبندان با عضویت ۱۳۰۳ نفر تشکیل شد.
او ادامه داد: آنها فاقد بیمه بودند و یا وضعیت بیمهای نامشخصی داشتند، مثلا ۵ سال کار میکردند و ۵.۵ ماه حق بیمه آنها پرداخت میشد، در حالی که به جای ۸ ساعت ۱۶ ساعت کار میکردند.
نماینده قشر دکلبندان از استاندار خواست تا کارگروه ویژهای را برای رفع مشکلات این قشر تشکیل بدهد.
نماینده کشاورزان گلوگاهیحیی موجرلو نماینده کشاورزان میگوید: ۴ هزار بهرهبردار بخش کشاورزی و دامداری در گلوگاه فعالیت دارند، ۲ هزار نفر از آنها دارای پروانه هستند. با وجود اینکه دو محصول این منطقه یعنی انجیر و انار از کیفیت بالایی برخوردار است، اما به طور خاص، باوجود برگزاری چندین دوره جشنواره انجیر در این شهرستان، هنوز برندسازی صورت نگرفته است.
این فعال مدنی از استاندار مازندران خواست که به دغدغه مردم گلوگاه در ایجاد شهرک دامپروری، ایجاد بازارچه دائمی کشاورزی، کمک به تولید دانشبنیان کشاورزی، کمک به تامین ادوات کشاورزی با تسهیل در پرداخت تسهیلات و کارگشایی در ضمانتها، پاسخ داده شود.

نماینده اساتید گلوگاه
"قربان اسلامی" که رئیس دانشگاه فرهنگیان مازندران است، از اهالی روستای "ولمازو" گلوگاه است، او به نمایندگی از قشر اساتید، اظهار میدارد: گلوگاه تنها یک دانشگاه غیرانتفاعی دارد، باید چشمانداز توسعه شهری را از طریق مشارکت مردم و اقتصاد پایدار محقق کنیم، توسعهای که از درون اتفاق بیفتد و مردم محور اصلی باشند.
او از ایدهسازی گفت، و از برندسازی محصولات، از توجه به همین مشاغل بومی و خرد، از ایجاد صنایع تبدیلی برای ایجاد ارزش افزوده، تمرکز روی مزیتهای منطقه، تغییر الگوی کشت، اقتصاد مولد، و مهمتر از همه اینها بر مشارکت مردم تاکید کرد که دولت باید در این مسیر به مردم کمک کند.
نماینده فعالان اقتصادی گلوگاه"هوشنگ رحیمی" از فعالان اقتصادی گلوگاه است و شما اگر نام برند"بردنا" را شنیده باشید، آدرس آن را باید در گلوگاه بیابید. آقای رحیمی نماینده قشر کارآفرین است. تاکنون ۶۱ اشتغال مستقیم ایجاد کرده و چند برابر آن نیز اشتغال غیرمستقیم. او علاوه بر شرکت فعلی خود، یک واحد طرح توسعهای را در ناحیه صنعتی "تیلهنو" دنبال میکند. برای این طرح حدود ۷۰ میلیارد تومان هزینه کرده است بدون یک ریال تسهیلات.
او نیاز به حمایت بیشتری دارد، مانند دیگر فعالان اقتصادی در گلوگاه عاشق صنعت است، اما میخواهد که تسهیلات دولتی با بهره بالای ۱۸ درصد و ۱۸ درصد، این عشق را از آنها نگیرد و روی این مهم تاکید کرد که در ۲۱ سال از فعالیت تولیدی خود در بخش لوازم خانگی، یادش نمیآید که تسهیلات کمتر از ۱۸ دریافت کرده باشد.
رحیمی معتقد است که دانش، تجربه و سرمایه سه شاخص اصلی برای اهلیت یک فعال اقتصادی است و میگوید: این شاخصهها را دارد، اما دولت کمکی نمیکند، امثال او که یک ریال قسط معوقه و سررسید شده ندارند حمایت مالی نمیشوند. سرمایه در گردش ندارند. هزینه ساخت و ساز در گلوگاه مانند شهر ساریست، اما وقتی میخواهی آن را به فروش برسانی، مانند قیمت شهر ساری نیست.

نماینده سیاسیون گلوگاه
"سمیعا... مظفری" فرماندار سابق گلوگاه، حالا نماینده قشر سیاسی است و جملاتی دارد که برای خیلیها آشناست، گرچه برای میهمانان تازگی دارد و آن اینکه گلوگاهیهای اصیل از قرهباغ و قرهداغ به این دیار کوچانده شدند. اجدادشان در این منطقه سکنی گزیدند و در برابر راهزنان از کشور دفاع کردند و در دوران انقلاب، دفاع مقدس و پس از آن تا کنون، حق زیادی به گردن نظام دارند.
او میگوید: در گلوگاه با هر خط فکری که باشیم؛ در نهایت کنار هم در عرصههای ملی حضور داریم و از جریانی در گلوگاه نیست که از خط قرمزها عبور کند چه اینکه وقتی آقای سید مصطفی تاجزاده که از اصلاحطلبان بودند و از خط قرمزها عبور کردند، در بین اصلاحطلبان گلوگاهی دیگر جایگاهی ندارد.
نماینده مردم گلوگاه در امور شهری
"رمضانعلی بابایی" شهردار سابق گلوگاه، در این نشست هماندیشی نماینده معتمدان شهر است. از حضور گلوگاهیها در جبهه گفت که به نسبت جمعیتش تعداد ایثارگرانش بالاست.
او با بیان اینکه حق گلوگاه داده نشد، از استاندار مازندران خواست تا از نیروهای گلوگاهی در مسوولیتهای دولتی سطوح بالای استان استفاده شود.
بابایی در ادامه گریزی به مشکل یکی از شرکتهای آجر سفال گلوگاه به مدیریت طالب خواجیان گفت که هفته گذشته در شوای گفتگو دولت و بخش خصوصی به مشکلاتش پرداخته شد، اما تاکنون اقدامی صورت نگرفت.
او خواستار کمک به این شرکت باسابقه شد که در اشتغالزایی فرزندان گلوگاه نقش مهمی دارد؛ ۳۵۰ اشتغال مستقیم و بالای ۲ هزار شغل غیرمستقیم ایجاد کرده است و حالا برای مجوز برداشت خاک مشکل دارد.
بابایی در بخش دیگری از سخنان خود، به نیمه کاره بودن پروژه مصلی گلوگاه اشاره کرد و عدم استحکام بنای مسجد جامع، و از استاندار خواست تا اعتباری را به تکمیل و مقاومسازی این دو طرح اختصاص بدهد.
نماینده مردم بخش کلباد گلوگاه
"حسینعلی اسدی" شورای بخش کلباد است و میگوید: این بخش ۹ روستا و ۱۵ هزار جمعیت دارد، افتخارش تقدیم ۱۲۱ شهید به انقلاب است و مردمانی که سخت میکوشند و صبور و نجیب هستند.
او از روند کند دو زیرگذر در این بخش میگوید که به طور خاص زیرگذر "تیلهنو" امان مردم را بریده است. آسفالت روستا و جابجایی تیر برقها در چند روستا باید انجام بگیرد. بنیاد مسکن باید حضور بیشتری در این روستاها داشته و پاسخگوی مطالبات مردمی باشد.

نماینده دانشجویان گلوگاه
"محمد صالح صیدانلو" نخبه دانشجویی است، چندین مدال طلا و نقره در سطح ملی، بینالمللی و جهانی دارد، نام او در بین مخترعان جهان ثبت است. به دلیل علاقه به الکترونیک در دبیرستان فنی تحصیل کرده است، در مدارس دولتی هم درس خوانده است مثل خیلی از هم کلاسیها و همشهریهایش.
او از ظرفیت بالای جوانان گلوگاهی گفت در حالی که به آنها نگاه نمیشود. از جوانانی که بدون هیچ حمایتی در پی فتح قلههای علمی هستند؛ و باز هم از خودش گفت که برای شرکت در المپیادهای مختلف با هزینه شخصی از ۵۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان هزینه کرده است و حتی ماشین پدرش هم فروخته شد تا او به اهداف علمی برسد.

نماینده مردم در امور شورا گلوگاه
"رامین کیانی" رئیس مرکز فنی حرفهای شهرستان بهشهر و رئیس شورای شهر گلوگاه است. او از مشکلات بیمارستان ثامن گلوگاه گفت که اسکن و سونوگرافی ندارد و بیماران به ناچار باید به شهرهای اطراف بروند، گاهی بیمار را برای سونو و سی. تی. اسکن از اتاق عمل به شهرهای دیگر انتقال میدهند؛ و چه بسیار بیمارانی که در بین راه دچار عوارض ناخواسته و یا حتی مرگ شدهاند. گلوگاه پزشک متخصص و آمبولانس خوب ندارد، بیمارستانش یک درمانگاه بزرگ است.
ضرورت رسیدگی به مشکلات دکلبندان و خانوادههای درگذشتگان این صنف، تجدید نظر در تقسیمات کشوری و الحاق روستای سفیدچاه که مدفن شهدا و درگذشتگان گلوگاه است و بسیاری از اراضی مردم گلوگاه در این روستاست، اختصاص تسهیلات برای تولیدات خانگی با بهره پایین، اختصاص فضای آموزشی و تسهیل در مهارتآموزی جوانان و به طور ویژه تحصلیکردههای دانشگاهی، کمک به راهاندازی مزرعه هیدروپونیک، و تاسیس دانشگاه کشاورزی در گلوگاه، از دیگر مواردی بود که رئیس شورای شهر گلوگاه به عنوان مطالبات مردمی به اطلاع استاندار مازندران رساند.
نماینده مردم در بخش مرکزی گلوگاه
"یوسف دماوندی" رئیس شورای بخش مرکزی گلوگاه است. از مشکل تامین آب آشامیدنی در روستاهای این بخش گفت و از جادههایی غیرایمن در برخی روستاهای این بخش، از نگاه غیرکارشناسی به این منطقه که در لیست مناطق برخوردار قرار گرفته است در حالیکه محروم است.
او تاکید میکند که نباید بین روستاهای یک بخش فاصله خدماتی تا حدی باشد که به عنوان مثال؛ وضعیت دو روستا در دو سوی یک رودخانه کاملا متضاد یکدیگر باشد؛ یکی فقیر و یکی غنی و این شایسته نیست که مردمان روستا در سختی باشند و آنوقت از آنها بخواهیم که مهاجرت نکنند.
دماوندی گلایهی دیگرش را متوجه درمانگاه "نیالا" کرد که قرار بود شبانهروزی باشد، اما هفتهای دو تا سه روز پزشک میآید، چرخی در روستا میزند و میرود.
نماینده معلولان گلوگاه
"محمد ابراهیم عسکری" نماینده صنف معلولان گلوگاه است؛ و کاش گفته بود که از دکلبندان است و همین شغل سبب معلولیت او شده است. این فعلل مدنی تنها یک خواسته از استاندار مازندران داشت؛ مناسبسازی معابر و اختصاص ناوگان حمل و نقل برای معلولان که طبق مصوبه دولت قرار بود توسط سازمان همیاری شهرداریها تامین شود، اما خبری از اجرای مصوبه نشده است.
نماینده روحانیون گلوگاه
"سید رضا میرامینی" امام جمعه موقت گلوگاه است. او به نمایندگی از جامعه روحانیت با توجه به نقش انکارناپذیر روحاینت در تحولات جامعه، از ساخت حوزه علمیه در گلوگاه گفت که سالهای زیادی از شروع عملیات اجرایی آن میگذرد و اینکه فاز نخست آن راهاندازی شد، اما در ادامه به دلیل مسائل مالی، ساخت آن متوقف است.
او با اشاره به فعالیتهای عامالمنفعه و نگاه روحانیون به اشتغال جوانان گلوگاه، اعلام کرد: اکنون نزدیک به سه سال است که برای کارگاه صنایع تبدیلی در حال دریافت مجوزات هستیم، اما حمایت نمیشود در حالیکه قرار است عایدات این کارگاه برای کارهای عامالمنفعه صرف شود.

نماینده ورزشکاران گلوگاه
"احمد بذری" نماینده ورزشکاران است. اهل قلعهپایان است. نام او را در بین کشتیگیران عضو تیم ملی، قهرمانان آسیا و نایب قهرمانی جهان در کشتی آزاد شنیدهاید.
او از استعدادهای بالای جوانان گلوگاهی در رشتههای ورزشی و علاقه زیاد آنها به کشتی گفت، استعداهای درخشانی که از نظر او بهتر از خودش میتوانند برای گلوگاه افتخار بیافرینند.
این قهرمان کشتی از استاندار مازندران خواست که باتوجه به وجود استعدادهای ورزشی در این شهرستان، شرایطی جهت جذب سرمایهگذاران برای راهاندازی سالنهای ورزشی بهویژه بدنسازی که مورد نظر جوانان است به وجو بیاید چرا که اکنون جوانان علاقمند به برخی رشتههای ورزشی ناچارند به سایر شهرها بروند و وقت و هزینه بالایی را صرف کنند.
نماینده ایثارگران گلوگاه"احمد خادملو" ایثارگر و روشندل گلوگاهی به استاندار مازندران گفت: همرزمان من در گلزار شهدای سفیدچاه آرمیدهاند، ایثارگران این شهرستان از من میپرسند که چرا گلزار شهدای ما در حوزه مدیریتی و تقسیماتی بهشهر است و تا کی میخواهد اینگونه باشد و سر و سامان نداشته باشد.
او بیان کرد: کوچههای گلوگاه وضعیت نامناسبی دارد و برخی از آنها آسفالت نیست.
نماینده جامعه ایثارگران گلوگاه خواستار توجه بیشتر نیروی انتظامی به حوزه مسائل اجتماعی و به طور واضح؛ مصرف مواد در جوانان شد و تلاش کنند که این مواد افیونی وارد گلوگاه نشود.

حضور در نمازجمعه و شورای اداری گلوگاه
به گزارش آوای خزر، استاندار مازندران و هیات همراه پس از این جلسه، برابر برنامه قبلی به نماز جمعه رفتند. میز خدمت در مصلی برپا بود. مطالبات مردم نشان از این دارد که آنها میخواهند به هر نحوی مشکلات خود را حل کنند.
برخیها حضور مسوولان را گرچه شاید در زبان غیرموثر میدانند، اما وقتی پای صحبتهای آنها مینشینی به "خوف و رجا" گرفتار آمدهاند. مشکلات اقتصادی در رأس است و این، مشکل مبتلابه جامعه است.
پس از نماز جمعه، بازدید از روستای "مصیبمحله" طبق برنامه انجام شد، در این روستا ۸ منزل مسکونی نیاز به بازسازی یا مقاومسازی داشت. خانههایی که در نگاه نخست؛ هویت و اصالت را میدیدی و بیشتر که کاوش میکردی؛ ترس وجودت را میگرفت، تو گویی هر آن امکان فرو ریختنش بود.

در این سوی فقر و تنگدستی مردم روستا با آن کوچههای سنگلاخ و رنجآور و آن مدرسه متروکه و چشمهای امیدواری که انتظار در آن موج میزد، استاندار و هیات همراهش از واحدهای مسکونی سر بر آورده از جنگل شگفتزده بودند، تناقض آشکار و تفاوت محرز در خدمات، خانههای لاکچری با امکانات رفاهی مناسب و مالکانی که بعضا سابقه تخلفات شکار و دستاندازی به منابع طبیعی داشتند و آنگاه عزل بخشدار مرکزی!
استاندار و هیات همراه ایشان برای دیدن این خانههای لاکچری که در میان شاخ و برگها توی ذوق میزنند، کوهپیمایی داشتند تا نه از شنیدهها که از دیدهها تصمیم بگیرد. خانههای کوچکی که زیبا بودند و چیزی در مایهی پناهگاه یا مخفیگاه.
دهیار روستای مصیبمحله که او هم مورد نقد واقع شد؛ اعلام کرد که بارها درباره ساخت و سازهای غیرمجاز به مسوولان شهرستان گزارش داده است اما خود، مورد تهدید و نکوهش قرار گرفت!
زمزمههای اهالی حاکی از این بود که ساخت و سازها توسط افراد غیربومی انجام شده است و خدمات اولیه را دارند. شکار کبک و قرقاول ممنوع است اما برای آنها آزاد!
استاندار مازندران به فرماندار دستور داد که این سازههای غیرمجاز که در دل منابع طبیعی ساخته شدهاند باید تخریب شوند.
صحبتهای استاندار مازندران و فرماندار گلوگاه در بین مردم امید را برای ساکنان این دیار به ارمغان آورد، برخیها کنارمان ایستاده و نشسته "غُر" میزنند، اگر قرار بود حقی باشد، آن را به همین غر زنندهها میدادم! آنها، ولی نعمتان هستند و کمکاری مسوولان عجیب قابل تعقیب است!
مدرسه روستا هم دیگر ایمن نبود. استاندار مازندران رفتهبود تا از مدرسه بازدید کند اما ادامه بازدید خطرناک بود. مدرسه مخروبه بود و باید پروژه جدیدی در همین مکان ساخته شود و "مدرسه" نام بگیرد. حتی مقاومسازی آن هم وقت تلف کردن است. بنیاد مسکن و آموزش و پرورش پیشقدم میشوند تا در "مهر"ی دیگر مدرسه مقاومی برای بچهها بسازند. بچههایی که قرار است آیندهساز کشور باشند.

روستا را به مقصدی دیگر ترک میکنیم؛ هوا رو به سردی میرود. غروب نزدیک است. از زیباییهای طبیعت عبور میکنیم، اردیبهشت عروس ماههای سال است. هر طرف را که مینگری رنگ رویش و جوشش است.
توقف خودروی استاندار خبر از یک بازدید دارد، چیزی که توجه نماینده عالی دولت را به خود جلب کرده است؛ پیاده میشویم؛ یک ساخت و ساز غیرمجاز در لابلای درختان، محصور شده با فنس. یک قفل در ورودی آن، مشرف به جاده زیبای کوهستانی و هوای خنک. استاندار در حال صحبت با منابع طبیعی است، انگار بوی ساخت و ساز غیرقانونی یا "تخلف قانونی" میآید.
مردم گلوگاه منتظر خروجی سفر استانداربار دیگر به انستیتو دخانیات تیرتاش گلوگاه رسیدیم؛ اینجا قرار است جلسه شورای اداری برگزار شود. نور"شفق" مشخص است. آسمان زیباتر از روزهای دیگر هفته است. این آدینه هم غروب کرد!
بعد از نماز مغرب و عشا، جلسه شورای اداری آغاز شد. طبق برنامه ابتدا فرماندار گلوگاه به عنوان میزبان، و سپس مدیران کل دستگاهها و معاونان عمرانی و اقتصادی استاندار باید گزارش بدهند و بعد صحبتهای نماینده، امام جمعه و در پایان نیز استاندار.
به صحبتهای مسوولان در فرصت دیگری خواهیم پرداخت. این جلسه تا کمی بیشتر از نیمهشب به طول انجامید. نزدیک ۲ بامداد به خانه رسیدم. هنوز خستگیِ راه را حس میکنم. استاندار امروز شنبه هفتم خرداد، به برنامه آغاز طرحهای دریا در چالوس رفت. دیروز شرق و امروز غرب مازندران. مردم و مسوولان یک مطالبهی مشترک دارند؛ خروجی کار.
"غُر" زدنهای مداوم برخیها، سلام و صلوات برخی دیگر، امیدواری عدهای، خوف و رجا در برخی دیگر، بیتفاوتی اندک افراد، نگاه نگران برخی مسوولان، اعتبارات اندک، تلاش برای تحقق مطالبات مردم، تلفنهایِ پیگیری! توصیهها و دستورات استاندار، عزم جدی، دوربینها، گوشیها، نوشتهها، دویدنها، بوی تند اسپند، عطر گل محمدی، سپیدی گلایل، آن چراغ بیفروغ، آن زیرگذر بیرهگذر، آن پل معلق! آن کوچههای سنگی، مردم منتظر، کودکان بازیگوش، مردان سختکوش، زنان نجیب، جادههای دستانداز، کوهستان زیبا، خانههای لاکچری، "ماه بانو" و دعاهایش و آن نمازی که نیازها داشت! اینها را در خاطرم دارم. به امید کوچههای زیبا، سرزمین غنی، خانههایی مقاوم، مردمانی شاد، دلهایی آرام.
انتهای پیام/۱۰۰۱/