عبارت ـ آصف بادام: ساری یکی از قدیمی ترین شهر های کرانه جنوبی دریای کاسپین است. شهری که پس از تحقیقات باستان شاسی اخیر در منطقه وستمین کیاسر تاریخ شهرنشینی در آن به بیش از دو هزار سال قبل باز میگردد.
اما بر خلاف این تاریخ غنی آثار تاریخی چندانی در آن به جای نمانده است . هوای مرطوب، چندین آتشسوزی بزرگ، حمله روس ها به مازندران در جنگ جهانی دوم و از همه مهمتر بی توجهی مسئولان میراث فرهنگی به آثار تاریخی سرعت ویرانی را شدت بخشیده است. چندی پیش برخی از کسبه و ساکنان ضلع جنوبی خیابان انقلاب ساری که در حوالی ساختمان تاریخی «گراند هتل» قرار دارند با ارسال پیام هایی برای عبارت خواستار پیگیری سرنوشت قدیمی ترین هتل درون شهری شمال ایران در این خیابان شدند . گراند هتل ساختمانی زیبا ساخته شده از ساروج و کاهگل و چوب و فلز بازمانده از اواخر دوران قاجار همچون نگینی درخشان در قلب ساری می درخشد. نگینی که به دلیل بی توجهی میراث فرهنگی و مالک خصوصی اش در آستانه ویرانی کامل قرار دارد و خطر ریزش، آتش سوزی و تخریب آن ساکنان و مغازه داران اطراف را تهدید میکند . به همین دلیل خبرنگار عبارت در پایشی میدانی به سراغ کسبه محل رفته تا نظر آنها را در این مورد جویا شود و در همین راستا پویشی را تحت عنوان « #گراندهتل_ساری_را_نجات_دهید» به راه انداخته است، باشد که مسئولان مربوطه را از خواب زمستانی بیدار کند .
آقای مهدوی از پارچه فروشان قدیمی شهر ساری است که مغازه اش درست زیر گراند هتل قرار دارد وی در گفتگو با خبرنگار عبارت اظهار داشت: متاسفانه با بادهای پاییزی و بارش های زمستانی هر ماه بخشی از بنا بر پیاده رو سقوط میکند و تابحال منجر به مصدومیت چندیدن نفر شده است .
وی افزود: ما بارها با آتشنشانی، شهرداری، میراث فرهنگی و حتی نهادهای نظارتی تماس گرفته و خواهان بازسازی و مرمت این بنا شده و تاکید کرده ایم که جان شهروندان و اموال کسبه در مخاطره جدی است. اما متاسفانه هیچکدام از آنها مسئولیت این بنای تاریخی را نمیپذیرند و مدام ما را به یکدیگر پاس می دهند .
آقای مهدوی بالکن گراند هتل را به ما نشان می دهد و میگوید: ببینید! حیف اینهمه زیبایی نیست که باید اینهمه سال باد و باران بخورد و به این وضع بیافتد؟ توروخدا به داد ما برسید و صدای مارا به مسئولان برسانید. این بنا اکثرا با چوب ساخته شده است و متروکه بودنش آن را بدل به پاتوق معتادان کرده است و بیم آن می رود با کوچکترین جرقه ای یک آتش سوزی بزرگ به راه بی افتد.
آقای مهرانفر که یکی از قدیمی ترین مغازه های این خیابان را دارد در جوار مغازه آقای مهدوی و به کار چاپ دیجیتال مشغول است با ناراحتی فراوان می گوید : این بنا و محوطه آن خاطره جمعی مردم ساری است. من اگرچه مهمانسرا بودن آن را به یاد ندارم اما وقتی اینجا در دوره پهلوی اداره پست و تلگراف و تلفن بود و بعد نیز به یک نمایشخانه بدل شد را خوب به یاد می آوردم. این بنا متعلق به خانواده کلبادی از خانواده های ثرتمند و قدیمی شهر ساری است که به دلیل موقعیت مکانی مناسب قیمت بسیار بالایی دارد و ثبت ملی نیز شده است به همین خاطر تنها دولت یا شهرداری توان خرید آن را دارد که متاسفانه هیچ کدام پا پیش نمیگذارند. وی در پاسخ به چرایی این مسئله گفت: چون اینجا اصفهان نیست، چون نمایندگان مجلس و شورای شهرش اهمیت هویت شهری و هویت تاریخی را درک نمیکنند، چون ساری شهری یتیم است. من از تلاش شما برای تهیه این گزارش سپاسگذارم اما مطمئنم این کار هم راه به جایی نمیبرد و دولت و شهرداری ما را به حال خود رها کرده اند، واگرنه مگر میشود این بنا روبروی استانداری باشد اما مسئولان آن را نبینند؟
آقای حمزه ای از قدیم جنب دروازه غربی گراند هتل قهوه خانه داشت اما از بیم ریزش بنا چند سال است مغازه اش را تعطیل کرده و به جای دیگری رفته است او نیز آتش سوزی و ریزش را بزرگترین تهدید برای بنا می داند و می گویدعمر این بنا به عمر چنار های خیابان انقلاب است و این چنارها شاهدند که چه بر سر گراند هتل رفته است . من هنوز هم صدای بهم خوردن استکان ها را در قهوه خانه می شنوم هنوز هم به یاد می آوردم که در اواخر دهه سی شبها در حیاط گراند هتل پرده نمایش برپا میشد و مردم تابستانها به تماشای فیلم در آن مینشستند حالا همه چیز نابود شده درست مثل خانه های تاریخی محله آب انبار نو درست مثل بیتفاوتی به ساختمانهای راه آهن ساری . من از مسئولان گله ای ندارم از مردم شهرم گلایه مندم که نسبت به خاطراتشان بی تفاوت شده اند.
دوری در پیرامون این بنا می زنم و به حرف های آقای حمزه ای فکر میکنم چقدر دلم میخواست می توانستم کاری بیشتر از تهیه این گزارش بکنم . اما عبارت امیدوار است با راه اندازی پویش گراند هتل را نجات دهید حداقل بتواند از تخریب بیشتر این بنای تاریخی ممانعت بعمل آورد تا خدایی نکرده بلایی که بر سر مسجد جامع ساری آمد بر این بنا واقع نشود و مثل امروز که در آتش بی توجهی می سوزد روزی شعله های آتشی واقعی آن را خاکستر نکند.