آوای خزر –
زهرا شریفی: مجمع خیرین حمایت از کودکان مبتلا به سرطان «ماهک» به مدیرعاملی عبدالرضا شهریاری، همزمان با دوازدهمین سالگرد فعالیت خود و همچنین افتتاح بیمارستان فوق تخصصی کودکان مبتلا به سرطان که با همراهی خیرین ساخته شده است، مراسمی را پنجشنبه شب با حضور هنرمندان، فرهیختگان، خیرین، کودکان مبتلا به سرطان و خانوادههای آنها به در هتل بادله برگزار کرد.
حضور
دکتر حسین شهریاری رئیس کمسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در این مراسم نشان از اهمیت کار بزرگی است که خیران کشورمان انجام دادند.
او در سخنانی با توجه به اینکه ساخت بیمارستان فوق تخصصی کودکان مبتلا به سرطان برای تکمیل طرح خود نیاز به کمک ویژه دولت، دانشگاه علوم پزشکی مازندران و خیرین دارد، راهاندازی بخش پیوند مغز و استخوان و آی. سی. یو را از نیازهای این بیمارستان برشمرد و خواستار همکاری و همت مضاعفتر خیران سلامت شد.
شهریاری با بیان اینکه به کمک خیران بسیاری از مشکلات حوزه درمان و بیمارستان فوق تخصصی کودکان مبتلا به سرطان حل خواهد شد، عنوان کرد: بیماری خبر نمیکند و این اتفاق ممکن است برای هر خانوادهای رخ دهد؛ همت خیران بلند است و این اقدام بزرگ ماهک در مازندران، به مرکز ماهک تهران طعنه خواهد زد!

دبیرکل مجمع خیرین سلامت کشور افزود: مراحل پایانی این بیمارستان همچنان نیازمند کمکهای مردم نیکاندیش شهر ساری است، گفت: بیشک کار خیرخواهانه خیران از نگاه پر مهر خداوند پوشیده نخواهد ماند.
وقتی نفسها به شماره میافتد
در این مراسم، عبدالرضا شهریاری رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل مجمع خیرین حمایت از کودکان مبتلا به سرطان مازندران معتقد است: رنگ و بوی محبت هرگز کهنه نخواهد شد و حافظ جهان دستان نیکوکارانی که امشب در جشن داوزدهمین سالگرد تاسیس «ماهک» گرد هم آمدهاند را هرگز از یاد نخواهد برد.
او از سرطان به عنوان یکی از کابوسهای دنیا نام برد و گفت: سرطان؛ بیماری پیشرفتهای است که در تمام گروههای سنی سبب خسارات جانی و مالی فراوانی میشود؛ لحظهای که ما آرام فرزندان عزیزمان را در آغوش میگیریم و بوسههای لبخند نثارشان میکنیم کودکانی در انتظار تبسم سهم مرگ را با هم تقسیم میکنند.
شهریاری ادامه داد: بیایم بیش از پیش قلبهایمان را بهم گره بزنیم و نگذاریم باغچه زندگیمان از گلهای پژمرده و پرپر شده به خاک ماتم بنشیند.
مدیرعامل مجمع خیرین حمایت از کودکان مبتلا به سرطان مازندران بیان کرد: امروز صحبت از کودکانی است که بهجای گذراندن لحظههای شاد کودکی لحظات پر از درد و رنج را بر روی تختهای بیمارستان سپری میکنند، کودکانی که سرم بر دستان آنها بوسه میزند و نفسهایشان به شماره افتاده است.
او ادامه داد: کودکانی که هنوز با واژه مرگ غریبهاند. از یک سو نگاه خسته و نگران مادران و پدران رنج کشیدن فرزندانشان را تاب ندارد و در این میان هزینههای سنگین میتواند دردی مضاعف بر شانههای خسته و ناتوان آنها باشد پس بیایید یاری خویش را در حمایت از کودکان سرطانی در طبق بیمنت پیشکش دستهای کوچکشان کنیم به امید آنروزی که چشم هیچ کودکی گریان نباشد و اگر هم گریان شد دستی باشد که اشکهایشان را پاک کند.

قصهی ماهک
شهریاری قصه ماهک را اینگونه نقل کرد: ۱۲ سال پیش که در سمینار بیمارستان بوعلی در جهت حمایت از کودکان سرطانی دور هم جمع آمدیم یکی از خیران آنجا بود، در آن سمینار به سونامی ابتلای سرطان کودکان شمال پی بردیم در حالیکه احتمال بهبود کودکان مبتلا به سرطان بالای ۸۰ درصد است و هیچ بیمارستانی برای درمان این کودکان در سه استان همجوار وجود نداشت.
او بیان کرد: ما اعضای هیئت مدیره ماهک بر آن شدیم تا با کمک شما مردم نیک سرشت بیمارستان فوق تخصصی برای درمان این کودکان معصوم را احداث کنیم. در آغاز راه، با نداشتن زمین برای احداث این بیمارستان مواجه شدیم. در این راستا وراث زنده یاد دکتر اسماعیل شهیدی با وصیت آن مرحوم زمینی به مساحت ۲ هزار متر مربع که هماکنون ارزش آن ۵۰ میلیارد تومان است را به ساخت بیمارستان جهت مداوای کودکان مبتلا به سرطان به ماهک اهدا کردند.
دکتر شهریاری میگوید: در پی اهدای زمین، پروانه ساختمان نیز با مساعدت شورا و شهرداری ساری به نفع کودکان مبتلا به سرطان برای آغاز این پروژه در ۵ طبقه به مساحت ۶ هزار متر مربع بدون هیچ مطالبه وجهی صادر شد و در ادامه رسانهها سونامی سرطان کودکان را به گوش مردم مازندران رساندند.
او اظهار داشت: مردم خوب و نیک سرشت به کمک مجموعه ماهک شتافتند و در سال ۹۱ با اخذ نقشه از شرکت مشاور، کار ساخت بیمارستان آغاز شد. در شروع ساخت و ساز شهرداری از طریق سازمان عمران تمام بتن مورد نیاز از فوندانسیون تا آخرین مرحله سقف را بدون دریافت وجه تامین کرد که خود، کمک بزرگی برای اهداف پروژه بوده است.
مدیرعامل مجمع خیرین حمایت از کودکان مبتلا به سرطان مازندران ادامه داد: پس از آن ماهک شاهد هدایای ارزشمندی از سوی مردم این استان بود که نمونههایی از آن را میتوان در سالهای گذشته در جشنهای قبلی که با حضور هنرمندان و خیران برگزار شد بیان کرد.

ماهک و امید به آینده
شهریاری اعلام کرد: طی ۱۲ سال فعالیت ماهک بیش از ۳۰۰ میلیارد ریال کمکهای مردمی به همراه یک واحد مطب، یک دستگاه آپارتمان و یک دستگاه خودرو به ماهک اهدا شده و این درآمدها برای کمک به کودکان سرطانی و ساخت بیمارستان هزینه شده است.
او همچنین اظهار داشت: عملیات ساخت بیمارستان بدون هیچ ردیف و بودجه دولتی با توزیع قلک و صندوق، کمکهای نقدی و غیر نقدی، برپایی هرساله بازارچه نوروزی و همایش همراه است.
مدیرعامل مجمع خیرین حمایت از کودکان مبتلا به سرطان مازندران با بیان اینکه طبق برآورد دفتر فنی دانشگاه علوم پزشکی مازندران ساخت این بیمارستان با احتساب زمین حدود ۵۰۰ میلیارد تومان برآورد شده است، افزود: تاکنون ماهک بیش از ۲۰۰ کودک مبتلا به سرطان را تحت پوشش خدماتی از قبیل دارو و درمان، هزینه ایاب و ذهاب و سبد غذایی قرار داده است.
شهریاری با بیان اینکه رسالت ماهک اینجا به پایان نمیرسد و این مجموعه در آینده اهداف والای خود را ادامه میدهد، عنوان کرد: مشکلی که خانوادهها با آن روبرو هستند مسئله اسکان است زمانی که کودکان در حال شیمی درمانی و در حال گذراندن طول درمان خود در بیمارستان هستند نیاز به همراهی خانواده دارند و هماکنون فضای راحت برای اسکان این عزیزان وجود ندارد.
او تصریح کرد: گاها این امر سبب میشود تا خانوادهها به قطع درمان پرداخته و به شهر یا روستایشان برگردند، از همین رو با تلاش ماهک و همت شهرداری و شورای شهر ساری زمینی به مساحت حدود ۴۰۰ متر مربع جهت ساخت «همراهسرا» به ماهک هدیه شد و همراهی خیران در ساخت این پروژه بسیار موثر است.
شهریاری راهاندازی بخش پیوند مغز و استخوان از دیگر نیازهای این بیمارستان است که کودکان ناچار به مراجعه به بیمارستان تهران نباشند که به همین منظور طبقه سوم بیمارستان که هنوز تجهیز و راهاندازی نشده است با کمک خیران برای پیوند آمادهسازی شود.
شهرداری ساری و اهدای زمین به«همراه سرا»در ادامه این مراسم، رئیس شورای اسلامی شهر ساری نیز از حمایت و کمکهای مردم و خیران برای تاسیس بیمارستان ماهک مازندران قدردانی و اظهار کرد: زمینی در حدود ۴۰۰ متر مربع برای احداث «همراهسرا» بدون عوارض برای صدور پروانه به این موسسه واگذار شد.
پرویز شعبانی ادامه داد: علاوه بر این شورا و شهرداری مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان به این موسسه کمک میکند.
او اظهار داشت: با پیشنهاد اعضای شورای اسلامی میدانی در ساری به نام ماهک نامگذاری میشود.
آدمهایی از جنس مهربانیدر این مراسم، گیتی خامنه مجری و گوینده قدیمی برنامه کودک و نوجوان که از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۰ در تلویزیون فعالیت داشت با حضور در این مراسم در طلیعه سخنانش گفت: "هر چه فکر میکنم با آدمهایی که با جنس مهربانی آشنا هستند چگونه باید سخن گفت؛ فقط میگویم اینجا هستم تا بر دستان مهربان شما بارها و بارها بوسه بزنم".
او حس درونی و واقعی خود را با همه اخلاص به وجود تک تک خیران هدیه کرد و افزود: کمک کردن به همنوع یک وظیفه انسانی است.
مراسم ماهک همچنان ادامه داشت؛ در بخشی از این برنامه چند تن از کودکان سرطانی بیمارستان ماهک مازندران با حضور بر بالای سن و با تشویق حاضرین روبان کلنگزنی "همراه سرا" را به صورت نمادین قیچی کردند و هرکدام با زبان کودکانهی خود از پزشکان ساعی و پرتلاش این مجموعه درمانی؛ دکتر کرمی و دکتر نادری قدردانی کردند.
ترس و امیدهای سرطان«مهلا» دختری که ۲۳ سال دارد و در اردیبهشت ۱۳۹۲ دچار سرطان خون شد دوران بیماریاش را اینگونه تشریح میکند: "اسم سرطان در کشور ما متاسفانه فرهنگ سازی نشده است و با شنیدن این اسم تنها تاریکی مطلق است که در ذهن فرد متبادر میشود، من دختربچه ۱۱ سالهای بودم با کلی آرزوهای جور و واجور. اول که فهمیدم سرطان دارم و، چون نمیدانستم چه چیزی در انتظارم است ناخودآگاه اشکهایم جاری شد و هیچ درکی از سرطان نداشتم، چون بدون هیچ زمینه ژنتیکی درگیر این بیماری شده بودم.
او ادامه داد: روزهای سختی را پشت سر گذاشتم از روزی که اولین مرحله شیمی درمانی شروع شده بود برای آخرین مرحله آن لحظه شماری میکردم که مرحله آخر هم به چهار سال بعد ختم شد.
در این مدت آرزوهایم نقش مهمی در زندگیم داشتند دوست نداشتم روزهایی که در ساری با درد و بیماری و شبهایی که با درد و گریه با وضعیت ظاهری و جسمی و از دست دادن همه چیزهایی که گذشت تا ابد برایم خاطره بدی بر جای بگذارد.
اوایل زمستان که در حیاط بیمارستان نشسته بودم در میان گریههایم به ماهی که در آسمان داشت نگاهم میکرد قول دادم همه چیزهایی را که به خاطر سرطان از دست دادم دوباره از نو بسازم.
شاید یک روزی در آستانه ۵۰ سالگی نشستم و به دانهدانهی گریههایم و اینکه فکر میکردم دیگر صبح را نمیبینم و برای تمام حرصهای بیخودم فکر کنم".
«مهلا» داشتن امید و روحیه بالا را مهمترین اصل در مبارزه با این بیماری میداند و میگوید: با پیشرفت علم امیدواریم روزی کسی با شنیدن اسم سرطان نترسد و خیالش راحت باشد این بیماری نیز همچون دیگر بیماریها درمان دارد.
معجزههایی از طرف خدااو ادامه داد: زمانی که وارد بخش آنکولوژی شدم یک بخش کوچک با ۱۰ اتاق بود. هرچند گرم و صمیمی بود، اما شرایط برای درمان شدن به دلیل ناکافی بودن امکانات کمی سخت بود.
با گذشت زمان و با کمک خیران بیمارستان با تمام سختیها با امکانات رنگانگ همچون دنیای بچهها احداث و شرایط برای کودکان راحتتر شد.
«مهلا» میگوید: دست تکتک خیران را میبوسم از اینکه همیشه دلسوز و حامی کودکان ماهک هستند، و از کادر درمان بخش آنکولوژی که با صبوری خود مرحم دردهای کودکان بیمار میشوند، قدردانی میکنم.
او البته خطاب به پرستاران این بیمارستان گفت: پرستاران عزیزم! شما برای من و کودکان ماهک یک معجزه از طرف خدا هستید و تا ابد در قلبهایمان جا دارید.
بداخلاقِ مهربان!مهلا از دکتر کرمی اینگونه یاد کرد: "دکتر کرمی عزیز! نمیتوانم محبتهای شما را جبران کنم؛ یادم است اوایل که وارد بخش شدم همه میگفتند آقای دکتر در کارش خیلی جدی است و کمی هم بداخلاق! دروغ چرا، ته دلم یککم ترسیدم و هر بار برای ویزیت، ضربان قلبم از استرس بالا میرفت، اما به مرور زمان دریافتم چه دل بزرگی دارید و چقدر دلسوز و مهربان هستید.
به جرات میگویم شما بهترین دکتر آنکولوژی هستید و من خیلی خوشبخت بودم که در طول درمان شما را در کنارم داشتم امیدوارم همیشه سلامت باشید؛ کمی خودخواهی است، اما کودکان ماهک همیشه به پزشک ماهری، چون شما نیاز دارند".
سرطان هیچ است در برابر عظمت خدا
«مصطفی طیبی» که اکنون ۱۷ سال دارد، میگوید: ۴ سال است که قطع درمان شدهام، اما سالهایی را تحت درمان بودم. مراحل سختی را پشت سر گذاشتم و حتی یادآوری آن نیز دردآور است.
او ادامه میدهد: "روزهایی که بیماریم قطعی شد فهمیدم که باید از آرزوهایم دست بکشم و سختترین سوالی که ذهنم را به خود مشغول میکرد هیچ جوابی برای آن نداشتم؛ اینکه چرا من؟!

شیمی درمانی را فقط شنیده بودم، اما به ناگاه همه چیز فرو ریخت از بغضهای همیشگی مادرم که خیره خیره نگاهم میکرد و صدای غمگین پدرم و نگاههای ترحمانگیز مردم".
مصطفی میگوید: "رنج مداوم و طولانیم از تراشیدن موهایم شروع شد همه برای خوشحالی من لبخند به لب داشتند، اما بغض فرو خورده در گلو و اشک چشمانم گویای روزهای سخت بود.
با هر درمانی با ضعف روحی و جسمانی به گوشهای پناه میبردم و گاهی با سر و صدای بچههایی که از مدرسه تعطیل میشدند بیدار میشدم و اشک نرفتن به مدرسه در چشمانم حلقه میزد.
حتی از دیدن کودکان بیمار در اطرافم آزرده و از آسمانی شدن دوستانم دلم به درد میآمد اینجا بود که با خدای خودم نجوا میکردم خدایا! سرطان هرچند بیماری سخت و بزرگی باشد، اما در مقابل عظمت تو هیچ است".
بوسه بر دستان فرشتگانمصطفی با بیان اینکه بعد از یک سال نتوانستم بیماریم را بپذیرم ادامه میدهد: "عذاب قوی ماندن سختترین بخش بیماری طولانی است و اینکه سرطان میتواند تمام توانایی جسمی را از من بگیرد، اما نمیتواند به روح و قلب من آسیب برساند.
نام خدا را در گوشه گوشه قلبم حک کردم و به یقین رسیدم که اگر همه وجودم خدا باشد این بیماری از بین خواهد رفت.
چهار سال از قطع درمانم میگذرد ومن هر روز خدا را شاکرم که نعمت سلامتی را به من عطا کرد؛ سلامتی گنج بزرگی است که باید قدر آن را به خوبی دانست و از یاد نبریم که انسانهایی هستند با دل پاک و پر مهر که دستانی بخشنده دارند و درد را برای کودکان قابل تحمل میکنند؛ بر دستان تمام این فرشتگان بوسه میزنم. "
دو تن از والدین کودکان بیمار نیز با تشریح دوران سخت بیماری و امکانات کم بیمارستان در گذشته از تلاشهای خیران و مجمع خیرین ماهک قدردانی کردند.
دلتنگ برای موهایی که نیست!«مهشید» ۱۳ ساله که چند سالی است درگیر بیماری سرطان شده است؛ حرفهای زیادی برای گفتن داشت حرفهایی از جنس سختی و ناامیدی.
او میگوید: «زندگی»، چون اسمم قشنگ بود البته الان هم هست، اما با کمی تفاوت. پدر و مادری دارم که برای درمانم تلاش میکنند. موهایی داشتم که بلند و فر بودن.
اولین تفاوت زندگیم همان موهایی است که دیگر ندارم اگر چه من کمی قویتر از دیگر هم سن و سالهایم هستم، اما خب یک سری دردهایی وجود دارد که حتی آدم بزرگها هم نمیتوانند تحمل کنند.
شبهایی را به صبح رساندم که فکر میکردم دیگر رنگ روشنایی را نمیبینم گاهی روزها و هفتهها را فراموش میکنم و تنها به زمان شیمی درمانی و دردهای مسخره فکر میکنم و وقتی چشمانم را باز میکنم که میبینم با همین فکرها تمام روز و ماهم را جهنم کردهام.
اینقدر درد بچهها را دیدم که درد خودم را فراموش کردم و اینقدر غصه مادرهای آنها را دیدم که غصه مادرم را هم یادم رفت.
عروسک و ماهک و مهشید!مهشید در پایان دلگویههای خود عروسکی با موهای بلند را تقدیم موسسه ماهک کرد که موهای این عروسک موهای مهشید را یادآوری میکرد، اما قصه اینجا تمام نشد.
علی ضیاء مجری این برنامه عروسک مهشید را در بین حضار به فروش گذاشت. نفر اول یک میلیون، نفر دوم یک میلیارد و، اما نفر سوم از
همکار رسانهای استان مازندران آقای مراد نعمتی که با ۳۰۰ متر زمین معادل یک میلیارد و نیم میلیون تومان عروسک مهشید را خرید و دوباره به او برگرداند.
به گفته نعمتی این عروسک کوچک حرفهای بزرگ دارد؛ جمله جمله این عروسک کوچک قلبهای مملو از عشق را عاشقانهتر میکند.
عروسک کوچک مهشید اینبار در دستان جمعیت دست به دست شد و در نهایت ۱۷۰ میلیون تومان در بین جمعیت فروخته شد و بار دیگر چراغ کمک به ماهکیها با مبالغ مختلف روشن شد تا جایی که عزیزانی سخاوتمندانه طلاهای خود را از دست و گردن خود خارج کرده و برای درمان بیماران ماهکی و اتمام این بیمارستان اهدا کردند.
حضور خیرین، هنرمندان، اعضای شورای شهر، شهردار ساری، بابایی کارنامی نماینده مجلس، تعدادی از کارکنان بیمارستان فوق تخصصی کودکان ماهک، رئیس کمسیون بهداشت و درمان مجلس و شور و همهمه از یک جمع صمیمی که نویدبخش روزهای خوش برای کودکان سرطانی است، در وصف نمیگنجید.
کیک ۱۲ سالگی ماهک نیز توسط بچههای سرطانی برش داده شد. حالا وقت موسیقی بود، "
حجت اشرف زاده" و گروهش شبی به یادماندنی را رقم زدند.
چشمها به بیمارستانی است که با عشق قشنگتر میشود. بیمارستان «ماهک» مازندران خانه امید بچههای سرطانی خواهد شد.
انتهای پیام/۱۰۰۴/