آوای خزر –
آزاده بابانژاد: ۸۰ درصد از دکلبندان کشور را مردانی جهادگر از شهرستان گلوگاه، شهر گردان امام حسین(ع) در شرق مازندران تشکیل میدهند و بقیه نیز از لرستان، قم و بهندرت نیز از سایر مناطق کشور هستند. برخی از آنها در طول نیمقرن گذشته برای روشنایی مردمان سرزمینشان، خاموش شدند!
ساخت دکلهای برق و مخابرات کشورمان توسط متخصصانی از چین، بلژیک و آلمان در پیش از پیروزی انقلاب و تا نزدیک به دو دهه پس از آن، سبب شده بود که در شهرستانی، چون گلوگاه با آمار بیکاری نزدیک به ۳۰ درصد، جوانان برومند این دیار راغب شوند تا در کنار متخصصان خارجی به کارگری مشغول شوند و از سوی دیگر به دلیل جرأت و جسارت، و استعدادی که در آنها بود، این شغل را بیاموزند.
حالا شهرستان گلوگاه نه تنها با گردان همیشه پیروز امام حسین علیه السلام در دوران جنگ تحمیلی و از سویی به نام مرکز تولید انجیر ارگانیک کشور شناخته میشود، بلکه به دیار دکلبندان مشهور است.
فعالیت دکلبندان گلوگاهی به داخل کشور خلاصه نمیشود و آنها در مرزها، در خاک عراق، ترکیه، افغانستان و کشورهای آفریقایی نیز نام صنعت برق و مخابرات ایران را بر زبانها انداختند.
اما به واقع چه چیزی عاید این سربازان سازندگی و جهادگران صنعت برق کشور شده است؟ در طی این سالها ۳۰۳ جوان و میانسال گلوگاهی بر اثر کار در شغل دکلبندی جان خود را از دست دادهاند در حالی که بیشتر آنها نه بیمهای داشتند و نه حقوقشان به موقع پرداخت میشد، چه بسیار جوانانی که دستمزدشان پس از مرگشان پرداخت شد و مادران و همسرانی که هنوز پرونده عزیزان خود را در دست دارند تا مگر حقوق از دست رفتهشان را به دست آورند.

گرچه دولت پای کار آمد و اقدامات جسته و گریختهای را صورت داد، اما مگر غصههای مردان این قصه را پایانی هست؟ و به واقع درد و رنج آنهایی که در این راه فرزند و همسر خود را از دست دادهاند و آنهایی که مصدوم و قطع نخاع شدند را چه کسی میداند و چگونه بر زخمهای آنها التیام خواهد نشست؟
«
شرکت تعاونی دکلبندان صنعت برق خزر ساحل» که در پنجم مردادماه ۱۳۹۵ تشکیل شده است را شاید بتوان مأمنی برای دکلبندان گلوگاهی دانست، «
عباس قلی عظیمی گلوگاهی» مسوول این شرکت است که ۳ هزار و ۳۰۰ دکلبند گلوگاهی به عضویت آن درآمدند.
او به خبرنگار ما میگوید: در طول سالها ۳۰۳ دکلبند فوت شدند. ۴۷۰ نفر بازنشسته شدند. ۷۵۰ نفر نقص عضو دارند و از این تعداد ۱۲۰ نفر زیر پوشش کمیته امداد و ۸۳ نفر زیر پوشش بهزیستی قرار گرفتهاند.
مسوول شرکت تعاونی دکلبندان صنعت برق خزر ساحل گلوگاه اشارهای به مشکلات بیمهای دکلبندان داشت و اعلام کرد که همین حالا ۱۵۰۰ دکلبند گلوگاهی که در سراسر ایران و خارج از کشور مشغول کار هستند بیمه ندارند و در حالی که از اسفندماه ۱۳۹۶ تا حالا پیگیر بیمه آنها بودیم، اما تاکنون اتفاقی نیفتاده است.

عظیمی گلوگاهی ادامه داد: ۱۱۶ نفر نیز بیش از ۶۰ سال هستند که بالای ۱۰ سال سابقه کار دارند، اما لیست بیمهای آنها از بیشتر از یکسال تا زیر ۹ سال ثبت شده است، بارها برای رسیدگی به این مشکل جلسه گذاشتیم، اما اتفاقی نیفتاد.
مسوول پیگیری مطالبات دکلبندان گلوگاه اظهار داشت: ۱۰ پرونده از فوتشدگان دکلبند داریم؛ یک پرونده در لار، یک پرونده در داراب و یکی دیگر نیز در شیراز استان فارس و از این دست پروندهها زیاد است، اما گرچه خانوادههای عزادار پیگیر مستمری همسران خود هستند، اما ترتیب اثر داده نمیشود.
او بیان کرد: باید وزارتخانههای نیرو، تعاون و مخابرات یک برنامه جدیدی بچینند، با سیستم فعلی نمیتوانیم مشکلات را حل کنیم. در سفر ۲۰ اسفندماه ۱۴۰۰ رئیس جمهور و هیات وزیران به مازندران نیز مشکلات دکلبندان را عنوان کردیم و گفتیم که باید همانند بازدید رئیس جمهور از معدن ذغالسنگ طبس و ساماندهی کارگران، وضعیت دکلبندان گلوگاهی نیز ساماندهی شود.
مسوول پیگیری امور دکلبندان گلوگاه با اشاره به اینکه ۱۳۷ پرونده از فرزندان دکلبند داریم که برای آغاز زندگی مشترک نیازمند کمک جهیزیه هستند، گفت: در سفر شهرستانی سال گذشته استاندار مازندران به گلوگاه نیز این مسئله را عنوان کردیم، اما کمیته امداد فقط ۷ پرونده را تقبل کرد و گفته است، فعلا بودجه نداریم.

او ادامه داد: چطور میشود که در سال ۱۳۹۶ با کمک نماینده وقت، ۲۱۴ فرزند دختر دکلبند با واریز ۵۰۰ هزار تومان هزینه کمک جهیزیه به خانه بخت رفتند، اما اکنون چنین نمیشود و عزمی وجود ندارد؟!
عظیمی گلوگاهی افزود: باید ریشه مستهلک عدم رسیدگی به وضعیت دکلبندان جمع شود؛ کارفرما، وزیر نیرو، وزیر مخابرات و وزیر تعاون باید پای کار بیایند.
مسوول شرکت تعاونی دکلبندان صنعت برق خزر ساحل گلوگاه با اعلام اینکه از اسفندماه ۱۴۰۱ تا امروز ۶ دکلبند گلوگاهی قطع عضو شدند، اما هیچکدام بیمه ندارند، اظهار داشت: ۳۰۳ نفر نیز برای سازندگی کشور جان خود را از دست دادند و این شوخی نیست، دکلبند اجباراً باید بیمه شود، در بیشتر کارگاهها قانون رعایت نمیشود، سالی یک میلیون تومان حق بیمه است و واقعا عددی نیست.
او بیان کرد: سابقه کارگران ما ۲۰ سال از تأمین اجتماعی بیشتر است، اما باز هم جایگاه ندارند. کارگر گلوگاهی میرود تهران و از آنجا با هواپیما میرود کشور آفریقایی و عربی، اما لیست بیمه تأمین اجتماعی ندارد، حق مأموریت هم ندارد، برمیگردد، اما هیچ حقوقی هم ندارد. این وضعیت باید رسیدگی شود، دولت باید پاسخگو باشد.

عظیمی گلوگاهی ادامه داد: چالش مهمتر ما این است که کارگرانی داریم حتی با ۱۷ سال سابقه که به دنبال قرار گرفتن در لیست مشاغل سخت و زیانآور هستند، اما تأمین اجتماعی زیر بار نمیرود و میگوید بار مالی دارد.
مسوول پیگیری امور دکلبندان گلوگاه در پاسخ به این سوال که در سال ۱۳۸۸ بودجهای به امور دکلبندان اختصاص یافت و آن بودجه چه شد؟ تصریح کرد: در زمان دکتر احمدینژاد ۳۹ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان اختصاص داده شد که ۱۴ میلیارد تومان آن پرداخت و مابقی مانده است، از مسوولان تقاضا داریم که رسیدگی کنند حتی همان بودجه را در همین شرایط سخت اقتصادی و بدون در نظر گرفتن تورم به دکلبندان اختصاص بدهند بخش مهمی از مشکلات آنها حل میشود.
او با بیان اینکه شغل دکلبندی سخت و خطرآفرین است، اما سربازان صنعت برق کشور با عشق و علاقه و امید به خادمان کشور در حال تلاش هستند، گفت: کارگران تنها ۶ ماه از سال را میتوانند کار کنند و از اینرو بیمه برای آنها از اهمیت بالایی برخوردار است، لذا نیاز است که کارفرما و دولت پای تعهدات خود باشند.
۲۰ سال دوندگی برای رسیدن به حقوق از دسترفته!
در همین زمینه، خانم شیردل همسر مرحوم «نصرالله ملک محمودی» که ۲۰ سال پیش همسرش را از دست داده است، میگوید: "زمانی که همسرم در دکلبندی به مناطق دور دست میرفت بیمه نبود. اصلا لیست بیمهها رد نمیشد. همسرم در مسیری که برای دکلبندی به دامغان میرفتند بر اثر چپ شدن تراکتور جان خود را از دست داد".

او ادامه داد: "آن زمان ۶ فرزندم کوچک بودند (۴ پسر و ۲ دختر). الان کمی رو به راه شدند. شغل دکلبندی همسرم باعث شد که گرفتاری زیادی داشته باشیم. به سختی فرزندانم را بزرگ کردم و هنوز هم مشکل دارم".
خانم شیردل گفت: "الان در خانه تلویزیون ندارم. خرج زندگی زیاد است. چهار فرزندم نیز در دکلبندی مشغول شدند. هیچکدام بیمه نیستند. الان به دلیل مشکلات زیاد فقط یکی از آنها به دکلبندی میرود، ۴۰ روز تا ۵۰ روز هستند، اما لیست بیمه آنها را رد نمیکنند".
این مادر رنجکشیده اظهار داشت: "حتی وقتی به پیمانکار گفتم پسرم را کجا میبرید و باید بدانم. توجهی نکرد و آدرس نداد".
او دو سال است که با پیگیریهای انجام شده تنها بخشی از حق و حقوقی که باید پس از فوت همسرش برایش واریز شود را دریافت میکند؛ یعنی بر اساس بیمه ۱۰ روز در ماه.

۴۰ سال دکلبندی در سرما و گرما
«محمدرضا مجریان» که حالا ۸۰ سالگیاش را پشت سر گذاشته است و از اولین دکلبندان گلوگاه بوده است، به خبرنگار ما میگوید: ۴۰ سال در بیابانهای ارومیه، تبریز، و در چابهار، تربیت حیدریه و تربت جام و مناطق مختلف دیگری از کشور را در سرما و گرما کار کردم".
او ادامه داد: "عمری را تلاش کردم و حتی در مسیر کار تصادف کردم. در بیمارستان تبریز و بعد در مرند خیلی سال پیش بستری شدم. برایم ۴ یا ۵ سال بیشتر بیمه رد نکردند".
این دکلبند قدیمی اظهار داشت: "آن زمان فرانسویها در شمال بودند و انگلیسیها در جنوب، آمریکائیها هم بودند در تهران در اهواز. کنار آنها کار یاد گرفتیم. خبری از بیمه نبود. آنها رفتند و ما ماندیم بدون هیچ مزایا".
مجریان گفت: "پنج فرزند داشتم. یکی از آنها را در دکلبندی از دست دادم. او هم بیمه نداشت. الان یک دختر و سه پسر دارم. باید این روزها حقوق خوبی داشتم، اما خبری نیست. هر روز اینجا میآییم و پیگیریم. عمرمان قد بدهد شاید فرجی شد"!
آقای عباس قلی عظیمی گلوگاهی که مسوول پیگیری امور دکلبندان گلوگاه است، میگوید: مانند آقای مجریان ۱۲۰ دکلبند دیگر در گلوگاه داریم که بالای ۶۰ سال بوده و خلأ بیمهای دارند و این بزرگترین ظلم در حق این افراد است که سالهای سال در شغل سخت با جان خود بازی کردند و اکنون در این شرایط باید شرمنده خانواده باشند".
او به این موضوع اشاره داشت که همسران دکلبندان پس از فوت یا مصدومیت مرد خانواده شرایط سختی دارند. از ۳۹ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان اعتبار مصوب در سال ۱۳۸۸، تنها ۱۴ میلیارد تومان آن در دولت قبلی پرداخت شد و اگر مبالغ باقیمانده پرداخت شود، مشکل بسیاری از خانوادهها حل میشود.

به گزارش خبرنگار ما، پیرو این صحبتها تماسهایی با مدیران بیمه تأمین اجتماعی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی داشتیم، به صورت حضوری نیز پرسشهایی در این زمینه عنوان شد؛ اما هیچکدام پاسخ قانعکنندهای نداشتند و گویا نیاز به زمان بیشتری برای بررسی دارند.
پیرو قولی که مسوولان در پی پرسشهای خبرنگار ما جهت پیگیری این موضوع دادهاند، بار دیگر به سراغ آنها خواهیم رفت تا ببینیم چه اقدامات تازهای صورت گرفته است.
شهرستان گلوگاه در مرز دو استان گلستان و سمنان قرار دارد و دروازه ورودی شرقی استان مازندران است، براساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن در کشور، جمعیت این شهرستان ۴۰ هزار و ۷۸ نفر بوده است که جامعه شهری آن را ۲۱ هزار و ۳۵۲ نفر تشکیل میدهند.
انتهای پیام/ ۱۰۰۱/ آزاده بابانژاد/