دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۲۲۳۰۹
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۸
قافلان‌کوه به اندازه اسمش باصلابت و تنها بود تا این‌که روزی ۲ درخت کوه را از تنهایی درآورد و حالا چندین درخت بر فراز منطقه‌ای سردسیر که خالی از هر گونه درخت بود، خودنمایی می‌کند. اقدام شهروند میانه‌ای برای کاشت درخت در قافلان‌کوه خبری امیدبخش در میان اخبار تلخ کرونایی بوده و سبب شده که شهروندان دیگری هم مشتاق کاشتن درخت در دل کوه قافلان‌ میانه باشند.

به گزارش آوای خزر، سالار پویان، ۳۱ساله، نویسنده و عکاس خبری، فعال اجتماعی، فعال محیط زیست و میراث فرهنگی و همچنین دارنده جوایز متعدد و عناوین کشوری در حوزه عکاسی و ادبی است که به دلیل تعدد فعالیت‌های اجتماعی و هنری، ۲ سال پیاپی، جوان نمونه آذربایجان شرقی شده است.

او بعد از رخوت و خستگی ناشی از کرونا که بر جامعه حاکم شده است، تصمیم می‌گیرد بر فراز کوه قافلان، به امید روزهای بهتر درخت‌کاری کند.اسامی درخت‌ها روی تابلویی نوشته شده و همراه با نوشته‌ دیگری کنارشان نصب شده است؛ نوشته‌ای که "آرزیلار و خاطره‌لر" و "از ماشینت یه لیوان آب بده بهم رفیق، بعد بشین با هم حرف بزنیم" را نشان می‌دهد. درخت آرزوها و خاطره‌ها گریزی به آینده‌ای امیدوار و گذشته‌ای شیرین است، جایی که آرزوها و خاطره‌ها به هم پیوند می‌خورند.

صحبت‌های سالار پویان را بخوانید.

درخت‌ها را در منطقه‌ بی‌آب و علف و درست در حالتی کاشتم که احساس می‌کردم رخوت و ناامیدی ناشی از شیوع ویروس کرونا حاکم بر جامعه به من هم منتقل شده است. از این رو برای انگیزه دادن به خودم دست به کار شدم.

در این بازه زمانی و در قالب نمایشی اجرامحور با لباس گان و تابوت‌به‌دوش به خیابان رفتیم، اما رخوت و ناامیدی دست‌بردار نبود و تصور می‌کردم تا بعد از این اقدام باید دست به کاری بزنم که نماد زندگی و عاملی برای انگیزه‌ دادن به خودم، مردم و کادر درمان باشد.

۱۰ خرداد ماه بود که تصمیم گرفتم ۲ اصله درخت بخرم و در قافلان‌کوه که منطقه‌ای سردسیر و برف‌گیر است، بکارم. در این منطقه تا قبل از کوهپایه و دامنه‌ کوه و تا قبل از رود قزل اوزن خبری از آب نیست.

با این کار خواستم نشانه‌ای از زندگی در منطقه‌ای عاری از پوشش گیاهی را به نمایش بگذارم و نشان دهم که کمی زحمت و محبت می‌تواند منجر به رشد درخت و جریان حیات در جایی شود که خبری از حیات گیاه در آن نبود. به همین ترتیب، می‌توان با رعایت مسائل بهداشتی با کرونا هم زندگی کرد.

اگر کمی صبور باشیم و با درک شرایط، خودمان را با محدودیت‌ها وفق دهیم، این روزها هم می‌گذرند. خواهرم سرپرستار بیمارستان است و دیدن شرایط سخت کاری او به ناراحتی‌ام اضافه می‌کرد. خواستم به خودم امیدواری بدهم. تصمیم گرفتم هفته‌ای چند بار هم که شده، حضوری بروم و درخت‌ها را آبیاری کنم.

سعی کردم با نام‌گذاری آرزوها و خاطره‌ها مردم را با طبیعت آشنا کنم و بگویم طبیعت و این درخت‌ها به محبت شما نیاز دارند. در واقع حیات ما به طبیعت و طبیعت به ما بستگی دارد.

شب اول، تنها یک اصله درخت کاشته بودم که اسمش را گذاشتم درخت "آرزیلار" به معنی درخت آرزوها و مربوط به آینده بود، اما تعدادی هم به گذشته وابسته هستند. درخت دیگری هم کاشتم و اسم آن را "خاطره‌لر آغاجی" به معنی درخت خاطره‌ها گذاشتم. جمع بستن آنها به این معنی است که درخت‌ها تنها متعلق به من نیستند و همه می‌توانند در رشدشان نقش داشته باشند.

پس از انتشار تصاویر کارم در صفحه‌ شخصی‌ام، با استقبال زیادی روبه‌رو شدم و روزی نبود که درخت بی‌آب باشد. بر این اساس، حوضچه‌ای کنار درخت‌ها ساختیم و بطری‌های خالی و آب اضافی را داخلش قرار دادیم تا هر رهگذری بتواند امکان آبیاری درختان را داشته باشد.

با دیدن درخت‌ها، مهربانی مردم و امید به زندگی را به یاد می‌آورم و معتقدم شرافت انسان‌ها با نحوه رفتارشان با محیط زیست و حیوانات سنجیده می‌شود.

ماجرای شکسته شدن درخت

همیشه ۴ عدد گالن آماده در صندوق عقب ماشینم دارم. یک شب که به همراه دوستان خبرنگارم خواستم برای آبیاری به درخت‌ها سر بزنم، گفت که یکی از درخت‌ها را شکسته‌اند. باور نکردم.

با توجه به سرد و طوفانی بودن قافلان‌کوه و ارتفاع زیاد آن، درخت‌ها را با پارچه بسته و برایشان قیم و تکیه‌گاه ایجاد کرده بودم تا تکان نخورند، اما تکیه‌گاه را جدا کرده و روی زمین انداخته بودند. روی تابلو نوشته بودم که "از ماشینت یه لیوان آب بده بهم رفیق، بعد بشین با هم حرف بزنیم". این تابلو هم در جایی دورتر روی زمین پرت شده بود و یکی از درخت‌ها را هم از وسط شکسته بودند.

از این کار ناراحت نشدم. در هر جایی هم آدم خوب داریم و هم آدم بد. نمی‌توان انتظار داشت چیزی را که من دوست دارم همه تایید کنند. حدود ۳ روز قبل از شکستن درخت، آقای دادستان به همراه خانواده‌شان در بازدید از محل، درخت‌ها را آبیاری کرده بودند.

بیشتر از این‌که از شکسته شدن درخت ناراحت شوم از این‌که چگونه یک انسان می‌تواند درخت و موجود بی‌زبان و بی‌آزاری را که مزاحمتی برای او ندارد بشکند بهت‌زده شدم و تصمیم گرفتم در مقابلش، ۳ اصله درخت دیگر بکارم و در آینده تونلی از درخت ایجاد کنم.

محلی که درخت‌ها را کاشته‌ام رو به قلعه‌دختر است و نیمکتی هم در آن محل قرار داده‌ام و رهگذران می‌توانند با نشستن روی این نیمکت، یکی از زیباترین صحنه‌ها را ببینند.

تصمیمم این بود که درخت‌های آرزیلار و خاطره‌لر به عنوان نماد زندگی در دل قافلان‌کوه باقی بمانند، اما در پاسخ به شکستن یکی از درخت‌ها تعداد بیشتری کاشتم. شاید بیشتر از ۵۰ نفر متقاضی کاشت درخت بودند، اما با توجه به نبود آب در منطقه، آب‌رسانی به آنها سخت است و بطری‌های آبی که مردم برای آبیاری می‌برند برای ۲ اصله درخت مناسب است.

به متقاضیان گفتم اگر مسئولیت آبیاری مرتب درخت را می‌پذیرند بکارند. بیشتر آنها مسئولیت کار را بر عهده گرفتند. مثلاً خانواده‌ای به‌تازگی صاحب فرزند شده بودند و می‌خواستند به یاد بچه‌شان نهالی بکارند و یا زوج جوانی که تازه ازدواج کرده بودند هم متقاضی کاشت درخت بودند.

تصمیم دارم هنگام پیچیدن از جاده به سمت قلعه با عبور از وسط تونل درخت‌ها به قلعه‌دختر برسیم. تعداد درخت‌ها در شهریور ماه به ۸ اصله می‌رسد.

سختی‌های آبیاری درخت‌ها را به جان خریدیم تا به کسی که درخت را شکسته بود بگوییم اگر با طبیعت نامهربانی کنی، ناامید و تسلیم نمی‌شویم و همدلی‌مان با طبیعت را بیشتر می‌کنیم.

هر بار که می‌بینم پای درخت‌ها خیس است و یا خانواده‌ای روی نیمکت نشسته‌اند از زندگی لذت می‌برم و حس می‌کنم امید به زندگی در دلم زنده‌ است.

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر: