دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۳۶۵۵۴
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۶
فازه هاشمی گفت: به محسن گفتیم که در انتخابات ثبت نام کن و دعا کن که رد صلاحیت شوی.

به گزارش آوای خزر،  فیلمی از فائزه هاشمی در فضایه رسانه ای منتشر شده است که در گفتگو با روزنامه شرق درباره کاندیداتوری محسن هاشمی در انتخابات صحبت کرده است. 

برادرتان از شما نپرسید کاندیدا بشوم یا خیر؟

 نپرسید اما خودم به او گفتم که حتما ثبت نام کن. به خاطر جریاناتی که اتفاق افتاد، همه معتقد بودیم که رد صلاحیت می شود اما گفتیم ثبت نام کن و دعا کن که رد صلاحیت شوی. زیرا مردم در این دوره رای نمی دهند و ضایع نشوی.( خنده)

پس از آن مناقشه و نامه نگاری که باهم درباره مواضع شما درباره ترامپ و آمریکا داشتید، قبل از رسانه ای شدن نامه ها با شما تماس گرفت؟

(خنده)، خیر تماس نگرفت. خانومش سر به سر ما می گذاشت و می گفت نامه هایتان را از این به بعد من رد و بدل می کنم، چرا در رسانه ها به هم حرف می زنید. خودش تماس نگرفت. ما هر شب خانه بابا و مادرمان هم دیگر را می بینیم، زیرا همه به مادر سر می زنیم ولی چیزی نگفت. من نامه را در رسانه ها دیدیم که منتشر شده است. من هم که پاسخ دادم به او چیزی نگفتم و در رسانه ها منتشر کردم. همدیگر را هم که دیدیم، دعوا نکردیم. او خندید و من هم خندیدم. من چون نامه نوشتم، آرامش داشتم و اگر نامه را نمی نوشتم، به خاطر حرفهایی که گفته بود، پوست از کله‌اش می کندم. 

موقعی که بابا فوت کرد، محسن بدش نمی آمد که ما را کنترل کند و اختیار خانواده را حتی از لحاظ مسائل سیاسی و حرف ها و فعالیت های ما بدست بگیرد. یکی دوبار نیز به من گیر داد که چرا همچنین حرفی زدی و می خواهی سر همه ما را به باد بدهی که دعوا کردیم. به او گفتم که بابا کاری به کار من نداشت. تو چرا به خودت اجازه می دهی به من بگویی چی بگویم و چی نگویم. همین یکی دوبار بود و ادامه پیدا نکرد. 

انتهای پیام/1005

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر: