دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۴۰۴۹۲
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۰
یادداشت/ رقیه توسلی
رزق تان سبز!
اینجا شمال است و امروز از آنروزهاست. از آن‌ها که هر چه بیشتر نگاه می‌کنم آبی‌تر نمیشوم. چون قصه‌ها دوره ام کرده اند. تلخ هایش.
آوای خزر- رقیه توسلی: به اعتقاد من پاییزِ خزر، هزار کتاب نانوشته است. شبیه اش جایی پیدا نمی‌شود. میروی می‌نشینی کناری و می‌بینی مردانی با تور و تراکتور و بادگیر می‌آیند و دل میزنند به آب. برای روزی خودشان. برای من و تو که سفره مان مزه‌ی دریا بگیرد.

باد موافقی می‌وزد. مثل هربار نشسته ام به دیدن. کار دیگری از دستم ساخته نیست. فوق فوقش تمام زورم را بزنم و گاهی هم گوش باشم. گوش شنوا. اما واقعا یکوقت‌هایی محکومی به تماشا. فقط اجازه داری نگاه کنی. یعنی خیلی باید نگاه کنی. ساعت‌های متوالی. آنقدر که درنهایت چشم درد بگیری و دلت برای ماهیگیرِ خیس و خسته بسوزد. آنقدر که هی زیبایی دریا و رنج صیاد، تضاد ایجاد کند برایت. اصلا بیفتی توی تور لحظات. ببینی قایق شان شکل گهواره تاب برمیدارد آن وسط‌ها و خودشان پریده اند پایین. دو سه کیلومتری دریا. دارند جاگیر می‌شوند توی موج‌های ریز و آرام. ببینی شغل آبا و اجدادی عده‌ای چطور سر از آب درمی آورد. ببینی دلبخواهی نیست و گاهی باید سفت بچسبی به ریسمان و سرب و سرما و نان خانواده ات را از شکم آب بیرون بکشی. برای صید چند مُشت ماهی ساعت‌ها بروی تا سینه توی پاییز. ببینی شمال چقدر زیبا و زحمتکش و حلالخور است. یکوقت‌هایی انگار محکومی به کنار زدن حجاب‌ها و دیدن پشت پرده ها. مثل همین حالا. همین الان که نشسته ام اینجا، اما مصاحبه ام را با کارگران صیاد از قبل انجام داده ام. گلایه‌ها و دردودل هایشان را شنیده ام. مثلا میدانم "سهیل" نامی که می‌نشیند پشت تراکتور کیست و چه بر او گذشته؛ که دردیست جیب خالی که این شغل پُرش نمی‌کند! جناب "احمد" تورکش تیم که درآمدش کفاف پنج سر عائله اش را نمیدهد و خجالت زده زن و بچه اش است! یا آقا "میرعلی" که با پسر و برادرش در تعاونی مشغول بودند و امسال تک و تنهاست! یا "عرفان" که بعد سه سال و نیم نامزدی، همسرش قصد متارکه دارد. چون او هنوز دستش تنگ است!

اینجا شمال است و امروز از آنروزهاست. از آن‌ها که هر چه بیشتر نگاه می‌کنم آبی‌تر نمیشوم. چون قصه‌ها دوره ام کرده اند. تلخ هایش. چون تور‌ها را کشیده اند. چون بلند شده ام و نزدیکتر رفته ام و به چشم خودم ماحصل چند ساعت تلاش سخت را می‌بینم که مختصر است. چون صیاد‌های از کت و کول افتاده انگار با چشم هایشان دارند از کفال‌ها و سفید‌ها سوال می‌کنند؛ بالاغیرتا بقیه دوستان تان کجا تشریف دارند؟

پی نوشت
انَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِین
همانا خداوند روزی دهنده صاحب قوت و قدرت است.
ذاریات/۵۸
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها