دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۵۳۱۳۵
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۵
یادداشت/
سرسبزی هست، زمستان هست، علی زندوکیلی و تا دلتان بخواهد برج و بارو و صدای ناله روستایی که شهر شده است.

آوای خزر- رقیه توسلی: سرسبزی هست، زمستان هست، علی زندوکیلی و تا دلتان بخواهد برج و بارو و صدای ناله روستایی که شهر شده است.

خیلی اتفاقی ملاقاتش می کنیم. در جاده ایم که به خودمان می گوییم بگذار کمی چغندر بخریم از وانتی، که چشم مان به اسمش گره می خورد.

چشم انداز فوق العاده اش را پیش می گیریم و کوچه باغ های پُر کوه و درختش را و از دیدن پرتقال هایی که خودشان را رسانده اند به جاده، تازه می شود روحمان. از دیدن "شِکتا" در دامن ساری.

شمال فروخته می‌شود!

سرسبزی هست، زمستان هست، علی زندوکیلی و تا دلتان بخواهد برج و بارو و صدای ناله روستایی که شهر شده است.

برای تماشای این دِه، هی چانه و سَر می دهیم بالا، از بس خانه ها خوش قدوقامت اند. از بس قریه نیست، جولان ویلاهای لاکچری ست برای خودش. از بس باورمان نمی شود دیدنی ها.

پیاده می شویم عکس بیاندازیم که سوز آبان می نشیند به جانمان و گزنه، آقای همسر را می گزد. بیچاره خبرنگار جماعت که به جای آنان که وجب وجب شمال را فروخته اند، فلک می شود!

پیشتر می رویم. مرغان حنایی و غاز و اردک و منازل روستایی و نوای بلبلان، اما گم شده اند. انگار آمدوشد خوش نشینان و مهاجران سازنده، انجام داد آنچه را که نباید!

شمال فروخته می‌شود!

موسم ابر و باران و چهچهه است اگر دیوارهای سنگچین متصرفان بگذارد!

اگر ستون های فلزی تازه بدنیا آمده بگذارند!

اگر کامیون های پرقیل و قال مصالح بگذارند!

اگر شِکتایی های نجیب اجازه بدهند زمین آبا و اجدادیشان در فراز ساری عاقبت به خیر شود و همانطور بذرخور باقی بماند!

از کنار جوانانِ سگ و گربه گردان در روستا می گذریم و چشم می گردانیم پی گوسفند و بز و گوساله و اسب، که نمی یابیم... خبری نیست از بوی کاهگل و آغل... از باغ و کارگر باغ... شکتای زیبا بوی زمستان و اودکلن پیرگاردین و کلایو کریستین گرفته... صاحبان اتول های شیک انگار بلدند چه جور بی سروصدا، کاج و سرو و بلوک و تیرآهن را با هم سِت کنند.

شمال فروخته می‌شود!

در سرمان هوای دیدن دهات قدیم است که می خورد به سنگ.

پیرمردی از اهالی را وقت برگشت می بینیم که سردرقفا از کنارمان می گذرد. شاید مثل ما دارد به فرداهایی فکر می کند که در سربالایی های شکتا، خانه ها باشند و خانه ها.. آنطور که از دشت و باغ، مختصری عکس بیش نمانده که آن را هم خبرنگارِ گزنه خورده ای کلیک زده باشد.

ساعتی بعد که دمغ و ساکت از شکتا می زنیم بیرون، تازه چشم مان به جمال مشاوران املاک در حاشیه جاده روشن می گردد و دلمان سخت می سوزد برای روستاهایی که دانه دانه غیب می شوند.

انتهای پیام/

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها