آوای خزر - سید علی اکبر طاهایی - با قطع نظر از ايرادهائي از قبيل برادر داماد فلان شخص بودن، رشته تحصيلي نامرتبط داشتن و بسته فکر کردن که به وزير پيشنهادي آموزش و پرورش وارد ميکنند، نکته بسيار مهمي در مورد اين پيشنهاد وجود دارد که غفلت از آن ميتواند خسران بزرگي متوجه کشور کند. اين نکته را بايد در عظمت و اهميت وزارت آموزش و پرورش جستجو کرد.
وزارت آموزش و پرورش، متولي تربيت نسلهائي است که آينده کشور را ميسازند و مديريتهاي مختلف جامعه را تصدي ميکنند. اين تربيت دو بخش علمي و عملي را شامل ميشود که دو بازوي مديريت هر جامعهاي را تشکيل ميدهند.
براي دستيابي به اين هدف بزرگ، وزارت آموزش و پرورش از گستردگي ويژهاي در جهت کمي و کيفي برخوردار است.
علاوه بر ادارات کل استانها که هر يک از آنها هموزن يک وزارتخانه هستند، معاونتهاي کيفي مهمي به عنوان ارکان وزارت آموزش و پرورش فعال هستند که بخشهاي آموزشي، پرورشي، توسعه و پشتيباني را شامل ميشوند.
مراکز مديريتي بسيار مهمي نيز به وزارت آموزش و پرورش وابسته هستند که شامل دانشگاههاي فرهنگيان و تربيت دبير شهيد رجائي، کانون پرورش فکري، سازمان استعدادهاي درخشان، پژوهشگاه تعليم و تربيت و مراکز علمي، تحقيقاتي و کاربردي ديگر ميشوند و هر يک از اينها داراي بخشهاي متعدد علمي و فرهنگي هستند که مديريت آنها نيازمند انسانهاي قدرتمند علمي و فکري است.
گستردگي وزارت آموزش و پرورش موجب عظمت آنست و محتواي علمي و تحقيقاتي آن به ويژه با توجه به اينکه متکفل زيرساخت فکري، تربيتي، علمي، اخلاقي و مديريتي جامعه ميباشد موجب اهميت اين وزارتخانه است.
به همين دليل بايد وزارت آموزش و پرورش را يک وزارتخانه زيرساختي براي کشور بدانيم که بيبديل است. براي چنين وزارتخانه باعظمت و بااهميتي بايد سهم بزرگي از بودجه، توجه همهجانبه و اعتبار معنوي درنظر گرفته شود.
واقعيت تلخي که بايد به آن اعتراف کنيم اينست که در نظام جمهوري اسلامي، غير از مطرح شدن شعارهاي زيبا و البته تدوين برنامههاي مفيد، کار ديگري که در خور وزارت آموزش و پرورش با اين عظمت و اهميت که برشمرديم باشد صورت نگرفته است. يک نمونه از کوتاهيها در مورد اين وزارتخانه، کمتوجهي به بودجه موردنياز و نمونه ديگر بيتوجهي به مديريت آن در سطح کلان است. اگر به وضعيت وزارتخانهها در دهههاي اخير نگاه کنيد خواهيد ديد که وزارت آموزش و پرورش بلاتکليفترين آنها از نظر نداشتن وزير در دورههائي از اين دههها و بيشترين تغييرات و تعويضها در سطح وزير بوده است. ماجراي عدم تأمين بودجه نيز بينیاز به توضيح است.
اين واقعيتها ايجاب ميکنند براي وزارت آموزش و پرورش، وزيري با حداقل 5 ويژگي ممتاز در نظر گرفته شود تا بتواند آن را به درستي مديريت کند. اين ويژگيها عبارتند از عضو خانواده آموزش و پرورش بودن، از رجال علمي کشور بودن، صاحب تجربه مديريتي کلان بودن، سابقه روشن فعاليت فرهنگي طولاني داشتن و از تفکر باز و آزادانديشي برخوردار بودن.
اينها همه مهم هستند و ضروري و از ميان اينها به عضو خانواده آموزش و پرورش بودن بايد بيشتر توجه شود.
در وزارت آموزش و پرورش، شرط مدير مدرسه شدن، داشتن 5 سال سابقه تدريس و سه سال معاونت است. بدين ترتيب، کسي که تمام مراحل حضور در آموزش و پرورش را طي نکرده باشد چگونه ميتواند وزير شود؟
اين امتيازات پنجگانه را فقط در معدود افرادي که عمر خود را در آموزش و پرورش سپري کرده باشند ميتوان يافت. براي يافتن چنين فردي نبايد اسير شعار جوانگرائي شد.
کسي که داراي فکر جوان باشد، قطعاً بهتر از جواني است که فاقد ويژگيهاي لازم باشد.
نمايندگان مجلس شوراي اسلامي اگر ميخواهند کشور را از نظر آموزش و پرورش و زيرساخت مديريتي آينده تقويت کنند، بايد اين ويژگيها را بدون مسامحه در نظر داشته باشند. هدف نبايد صرفاً وزير تعيين کردن باشد، مهم اينست که فردي شايسته متولي وزارتخانه باعظمت و بااهميت آموزش و پرورش باشد تا اين وزارتخانه از سرگرداني مزمن نجات پيدا کند.
انتهای پیام/