دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۴۸۸۲۰
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۴
یادداشت/ حسین احمدی
دریا به کل رنگش تغییر کرده و آبی نیست. چیزی تو مایه های خاکستری سرخابی شده انگار.

آوای خزر- حسین احمدی:  خودم را گول می زنم. می زنم به آن راه. مثل کبک. اما باز نمی شود. دریا به کل رنگش تغییر کرده و آبی نیست. چیزی تو مایه های خاکستری سرخابی شده انگار. ترسناک طور. خزر دفعه ی قبل کجا، این کجا؟ زیبایی و آرامشی ندارد. سرخوشی هفت روز پیش را که نشستیم ور دلش هندوانه لب شتری بُریدیم و فلاسک چایمان را خالی کردیم. که ملت دورمان پانتومیم بازی کردند، سوار ماشین ساحلی شدند، بساط کباب راه انداختند و شاد بودند.

ساحل امروز کلی توفیرش است با ساحل هفت روز پیش. پکر و ملتهب اند همه. منظورم از همه، همان تعداد انگشت شماری اند که هنوز مانده اند مثل ما و پای رفتن شان سُست است.

قریب یکساعت پیش اینجا دو خانواده، خوش و خندان داشتند با هم والیبال بازی می کردند. باورم نمی شود! در چشم بهم زدنی ورق برایشان برگشت. که جیغ و فغان و شیون شان بلند شد. مشغول مکالمه ام که همراهانم می دوند سمت دریا، من خشکم زده اما. آدم خشک شده ای که دارد می بیند ثانیه به ثانیه آنچه را که نباید.

پسر جوان خانواده وسط دریا، تقلا می کند. فامیل در ساحل توی سر و کله خودشان می زنند و پدر میانسال می پرد توی آب.

به اینطرف و آنطرف نگاه می کنم. ما در منطقه شنا نیستیم. غریق نجاتی وجود ندارد. کسی در جمع مان شناگر نیست. حتی یک قایق نیست که برویم پی اش. هیچیِ هیچی. فقط ما و دریا. ذهنم داغان می شود چون می دانم چقدر زمان کم است برای کمک رساندن. و چقدر دست و پا بسته ایم. و چقدر مجبوریم به علاج واقعه قبل از وقوع.

بنده ی خدا آدم آنطرف خط می میرد از استرس تا به خودم بیایم و برایش توضیح بدهم. خبر را که می شنود می گوید؛ امان از جادوی دریا...

صم بکم و مشوش نشسته ایم رو به دریا و به میلیون ها مسافر دیگری که قرار است سر از این منطقه دربیاورند فکر می کنیم. به آنها که امروز و قصه نافرجام زندگی این پسر و پدر را ندیدند و هلاهلش را نچشیدند. به آنها که پیگیر آمار فاجعه نیستند. نمی دانند پارسال 105 خانواده توی همین کرانه، عزیز از دست دادند.

خودم را گول می زنم و با چوبی که دستم است روی ماسه های خیس، شکل خورشید می کشم و زیرلبی می گویم کاش فوریت های دریا داشتیم. جایی بود که می شد این اشتباهات را پوشش دهد. یا مثلا پلیس دریا استخدام می کردیم. ارگانی که اجازه نمی داد آدم ها بابت انتخابی نادرست جان شان از کف برود.

پی نوشت
مديركل پزشكی قانونی مازندران: در سال گذشته 105 نفر از هموطنان در دریا غرق شدند.

سنجاق
مولا علی علیه السلام می فرمایند:
كسی جز مبتلایان و بلانشینان، قدر نعمت عافیت را نمی‌داند.

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها