دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۱۷۳۲۳
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۰:۲۸

فحش‌هایی که می‌دهیم، آدم‌هایی که معروف می‌شوند

آوای خزر/همینجوری که ماسک به دهن و دستکش به دست داشتم به سمت ایستگاه مترو می‌رفتم، یهو از بانک برام پیامک ‏اومد «سرپرست خانوار محترم، مبلغ 10‌میلیون ریال وام برای کمک به معیشت خانوار در ایام کرونایی به حساب‌تان واریز شد.» ‏باورم نمی‌شد. چند دفعه موبایلم رو خاموش و روشن کردم تا مطمئن شم.
دو تا سیلی خوابوندم توی گوش خودم که مبادا خواب ‏باشم. اما واقعیت داشت. تو پوست خودم نمی‌گنجیدم. داشتم توی ذهنم بررسی می‌کردم که با این پول برم سه کیلو گوشت با ‏یه حلب روغن بخرم یا بزنم تو کار حبوبات و برنج و سبزیجات یا اصلا با ریختن این پول به بازار تورم ایجاد نکنم و به جاش برم ‏با این یک‌میلیون تومن
کسب و کار راه بندازم. تو همین فکرها
بودم که یه سلبریتی بی‌محابا بهم نزدیک شد.
سریع حالت ‏تدافعی گرفتم و گفتم:«آبجی چه خبرته؟ اولا که من چه صنمی با شما دارم که این‌طور بی‌محابا به من نزدیک میشی؟ من خودم ‏زن دارم، زنمم خیلی دوست دارم. ثانیا به فاصله‌گذاری اجتماعی اعتقاد نداری؟» دیدم زد زیر خنده و بلند گفت:«حالا دیگه توی ‏قزمیت به من میگی فاصله‌گذاری اجتماعی رو رعایت کنم؟»
گفتم: «ببین من سیستم شماهارو می‌دونم. الان از ‏خداته من چهارتا فحش بهت بدم همینو بذاری تو صفحه اینستاگرامت کلی لایک بگیری. درسته که الان کشور در وضعیتی به سر ‏می‌بره که میزان معروف شدن یه نفر، به همین فحش‌هاییه که می‌خوره و به هرکی بیشتر فحش بدند معروف‌تر میشه اما من اون ‏کسی نیستم که بهت فحش بده.»
دیدم دمغ شد و لباش رو غنچه کرد و رفت. خیلی ناراحت شد که بهش فحش ندادم. یه ‏جورایی سرخورده شد.
منتظر چهارتا فحش چارواداری از من بود. اما من تیرش رو به سنگ زدم. سرمست از وام یک میلیونی و این ‏داستان سلبریتی به راهم ادامه دادم. نزدیک مترو  بود که یکی با لبخند بهم سلام کرد. گفتم: «استاد شما ‏الان باید وسط جلسه هیأت دولت باشی، اینجا چیکار می‌کنی.»
با آرامشی مثال زدنی یه چشمک ریز زد و گفت: «شیطون وام ‏یک‌میلیون تومنی رو گرفتی.»
لپش رو کشیدم و گفتم: «کلا باهاتون حال می‌کنم. احساس می‌‏کنم از یه سیاره دیگه اومدید. جان من آدم فضایی نیستی؟ چشات لیزر نداره؟» گفت: «خوشحالیم که با این وام، دل میلیون‌ها ‏ایرانی رو شاد کردیم.»
مطمئن شدم آدم فضاییه. اصلا با منطق جور در نمیومد که یه کسی تو این وضع اقتصادی روی زمین ‏زندگی کنه و ازاین حرفا بزنه. بهش گفتم:«اصلا اینارو ولش کن. دلم می‌خواد تو این لحظات سرخوشی که داری، یه سوال بپرسم؟» ‏سرش رو به علامت تأیید تکون داد. پرسیدم:«چیکار می‌کنی این‌قدر آرومی؟ یه آرامش خاصی داری لعنتی.
مثل یه اقیانوس پهناور و آروم. مثل یه نسیم خنک صبحگاهی. مثل یه ‏درخت تنومند آروم وسط جنگل. مثل یه .. مثل یه...» گفت: «مثل یه مرد تنهای شب؟» گفتم: «نه عزیزم اون که یه نفر دیگه بود. ‏حالا ولش کن اصلا. از کرونا چه خبر؟» دیدم بدون اینکه حرفی بزنه دستش رو به علامت شیب نزولی بالا آورد و بهم یه لبخند ‏ملیحی زد و لای در مترو محو شد. خیلی محو شد.‏/وحید میرزایی طـــنــزنـویــس

انتهای پیام/1005

 

نظرات شما
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین اخبار