دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۲۷۱۸۳
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۶

به‌ گزارش آوای خزر،صبح هشتم شهریور امسال گزارش مرگ مرموز پسربچه ۸ساله‌ای در یکی از بیمارستان‌های پایتخت به تیم جنایی اعلام شد. بررسی‌ها حکایت از این داشت که پسربچه به دلیل مسمومیت جان باخته و به دستور قاضی جنایی جسد برای انجام آزمایش سم‌شناسی به پزشکی قانونی منتقل شد.

زمانی که مأموران در حال رسیدگی به این ماجرا بودند، متوجه شدند به‌جز پسربچه ۸ساله، برادر ۶ساله وی نیز دچار مسمومیت شده اما او از خطر مرگ رهایی یافته بود. در این شرایط آنها به تحقیق از خانواده این دو کودک پرداختند. پدرشان گفت: وقتی بچه‌هایم خیلی کوچک بودند، از همسرم  جدا شدم. بعد از طلاق حضانت بچه‌ها به من سپرده شد و طبق حکم دادگاه آنها هفته‌ای ۴۸ساعت پیش مادرشان می‌رفتند.

او ادامه داد: بعد از جدایی از همسرم با زن دیگری ازدواج کردم که او از بچه‌ها مراقبت می‌کرد. ۲روز قبل تولد یکی از پسرهایم بود و مادرشان دنبالشان آمد و آنها را به خانه‌اش در کرج برد که جشن تولد بگیرد. او صبح پنجشنبه بچه‌ها را برد و جمعه ساعت ۴‌ بعدازظهر آنها را به خانه‌ام برگرداند. بچه‌ها حالشان خوب بود اما صبح  که بیدار شدم، متوجه شدم حالشان بد است. به اورژانس زنگ زدم و آنها پسربزرگم را به بیمارستانی حوالی سیدخندان و پسرکوچکم را به بیمارستان لقمان انتقال دادند که پسر بزرگم جانش را از دست داد.

مأموران در ادامه  به تحقیق از مادر بچه‌ها پرداختند. این زن اما از نامادری فرزندانش شکایت کرد و گفت: من بچه‌هایم را درحالی‌که خوشحال و سرحال بودند، تحویل پدرشان دادم. احتمالا نامادری‌شان بلایی سر آنها آورده است؛ چراکه بچه‌هایم گاهی وقت‌ها به‌خاطر رفتار بد او نزد من گله می‌کردند. آنها می‌گفتند که وقتی در خانه بازی می‌کنند نامادری‌شان دعوایشان می‌کند. حتی من از پسرکوچکم شنیدم که شب حادثه متوجه بدحال‌بودن برادرش شده و به نامادری‌اش موضوع را گفته، اما وی توجهی نکرده است.

  • اعتراف نامادری

نامادری مظنون اصلی در این پرونده بود؛ اما در تحقیقات اولیه مدعی شد که بچه‌ها به‌خاطر خوردن تن‌ماهی مسموم شده‌اند که پزشکان این موضوع را رد کردند. از سوی دیگر پزشکی قانونی علت مرگ پسربچه ۸ساله را نارسایی تنفسی ناشی از مسمومیت با متادون و دیفن‌هیدرامین اعلام کرد و  بازپرس جنایی تهران که اطمینان داشت نامادری  حقیقت را کتمان می‌کند، دستور بازداشت او را صادر کرد.

زن ۳۹ساله صبح دیروز وقتی در برابر قاضی مصطفی واحدی، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت، اسرار مرگ پسربچه ۸ساله شوهرش را فاش کرد و مدعی شد که روز حادثه متادون را با نوشابه حل کرده تا خودش آن را مصرف کند اما بچه‌ها به اشتباه آن را خورده و دچار مسمومیت شده‌اند. با اعترافات هولناک این زن، قاضی جنایی برای او قرار قانونی صادر کرد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

  • گفت‌وگو با متهم

چرا در نوشابه متادون ریخته بودی؟

می‌خواستم به زندگی خودم پایان بدهم. چون خسته شده بودم و انگیزه‌ای برای ادامه‌دادن نداشتم. متادون را داخل نوشابه حل کردم و داخل یخچال گذاشتم تا بعدا آن را سر بکشم اما نمی‌دانم چطور شد که پسرها بی‌آنکه متوجه شوم، در یخچال را باز کردند و نوشابه را سر کشیدند. اگر متوجه می‌شدم، اجازه نمی‌دادم آن را بخورند.

چرا می‌خواستی خودکشی کنی؟

من در ازدواج اولم شکست خورده بودم. سال ۹۵ ازدواج کردم اما ۲سال بعد از شوهر اولم جدا شدم. او مردی بدرفتار بود که مدام مشروب مصرف می‌کرد. نتوانستم با او زندگی کنم و به همین دلیل جدا شدیم. یک سال بعد با همسر دومم یعنی پدر بچه‌ها آشنا شدم و  اسفند۹۸ یعنی ۲‌ماه بعد از آشنایی با یکدیگر ازدواج کردیم. او اخلاقش خوب بود اما بعد از مدتی اختلافاتمان بر سر مسائل جزئی شروع شد. طوری‌که فکر جدایی از او به سرم زد، اما از حرف و حدیث مردم می‌ترسیدم. به همین دلیل می‌خواستم به زندگی‌ام پایان بدهم.

اختلافات‌تان به‌خاطر وجود بچه‌ها بود؟

نه اصلا. من آنها را خیلی دوست داشتم.

اما شوهرت در تحقیقات گفته که اصرار داشتی آنها با مادرشان زندگی کنند؟

یکی دو بار که همسرم بر سر تربیت بچه‌ها ناراحت بود، به او گفتم برای مدتی حضانت آنها را به مادرشان بسپارد. منظورم این نبود که وجود آنها ناراحتم می‌کند. 

وقتی نوشیدنی مسموم  را در یخچال گذاشتی. هدفت این نبود که بچه‌ها آن را مصرف کنند؟

نه. قبول دارم که اشتباه کردم و نوشابه را در یخچال گذاشتم، اما من قصد کشتن آنها را نداشتم.

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها