آوای خزر –
آزاده بابانژاد: قفل در را که باز میکنم و قدم در خانه میگذارم؛ نفس راحتی میکشم. اینجا سرشار از امنیت و برایم بهترین مکان است. اجازه نخواهم داد جنبندهای! این نعمت بزرگ را از من بگیرد.
گاهگاهی که فرصت داشته باشم سری به باغ میزنم. همان که از ارث پدری به من رسیده است و در دیگر زمینهای پدری و مادری نیز با احساس اینکه گوشهای از آن نیز سهم من است، شادمان قدم میگذارم.
به کارهای روزمره میرسم، برای فردا و فرداها تصمیم میگیرم، سر کار میروم، خرید میکنم، با دوستان و خانواده به گردش میروم، با فرزندم از آینده صحبت میکنیم، گاهی به مسافرت میرویم، میهمان میشویم و میهمانانی هم داریم، در غم و شادی دوستان و آشنایان سهیم هستیم و کسی نمیتواند برای ما زمان و مکانی برای ماندن و رفتن تعیین کند.
برای اعتقاداتم ارزش قائلم؛ مسجد، حسینیه، تکیه، مراسمات ملی و مذهبی، اینها بخشی از هویتهای فرهنگی است که مقدس و محترماند و اگر عدهای جسارت پیدا کرده و حرمتشکنی کنند با قانون و واکنش مردم طرف میشوند.
اینها را گفتم و شاید شما هم حدس زده باشید که میخواهم چه بگویم؛ میخواهم بگویم که تقریبا دو هزار کیلومتر آنطرفتر، مردمانی هر روز در رنج و عذابند و از چیزهایی که گفتم ذرهای بهرهمند نیستند.
نمیتوانم تصور کنم که با بلدوزر و تانک خانهام را ویران کردهاند. خانوادهام را به اسارت بردهاند. زمینهای آبا و اجدادیام را غصب کردهاند، درختانم را از ریشه درآوردهاند، محصولات باغم را از بین بردهاند.
نمیتوانم تصور کنم که برای کارهای روزمره، برای خرید و مسافرت و میهمانی و شرکت در مراسمات، محدودیت دارم و افرادی که بویی از انسانیت نبردهاند بر محل زندگیم مسلط شوند، برایم تصمیم بگیرند و آیندهام را براساس خواستهی آنها بسازم.
نمیتوانم تصور کنم که آدمهایی خدانشناس و ظالم، آمدهاند و خانه و باغم را با زور و تهدید از چنگم درآورده و به افرادی نالایقتر از خودشان، تحویل دادهاند.
نمیتوانم تصور کنم که خانم باردار همسایه برای رفتن به بیمارستان باید از کریدورهای نظامی رد شود و آنقدر او را در شرایط ترس و استرس قرار دهند تا به مرگ خود و فرزندش راضی شود؛ و اگر هم بگذارند جان سالم به در ببرد؛ آن شب به بیمارستان حملهور شده و جانی در بدن نمیگذارند.
از مردمانی میگویم که شب و روز عزیزانی را در خون و آتش میبینند؛ از کشوری به نام فلسطین به مرکزیت بیتالمقدس که توسط رژیم کودککش صهیونیستی در محاصره است و داستان آوارگی و اسارت مردمانش به ۷۵ سال پیش یعنی از زمان تاسیس کشوری به نام "اسرائیل" بازمیگردد.
منازعات اسرائیل-فلسطین هنوز ادامه دارد. در سه ماه گذشته، اما با شدت یافتن درگیریهای داخلی و تصمیمات نابخردانه مقامات رژیم اشغالگر قدس و احتمال انحلال در ارتش دفاعی، همچنین تجمعات ضد حکومتی شهروندان اسرائیلی، بیم سرنگونی این رژیم استبدادی و خونآشام، نهایتاً شهرکنشینان و مقامات آن را به استیصال رسانده است.
فردا روز قدس است، اسرائیلِ ۷۵ ساله حالا توسط نیروهای داخلی و همپیمانانش به تمسخر گرفته میشود، آنها به "
درگیریهای عمیق داخلی" اعتراف کردهاند، به "
درگیریهای مسلحانه"، به "
احتمال انحلال ارتش"، به "
سرنگونی و نابودی قریبالوقوع کابینه"، به "
پایان اسرائیل تا ۲۰۲۸"، به "
نزدیک شدن به منطقه خطر" و همچنین وحشت از "
ایران، حماس، حزبالله و جهاد".
رژیم غاصب صهیونیستی، اما بیامان به فلسطینیها یورش میبرد، دیوانهوار به سوریه هم میتازد. حملات راکتی گاه و بیگاه و بیهدف از سوی این رژیم، نشانه احساس ناامنی و ترس عمیق است گرچه سوریها و فلسطینیها نیز دست و پا شکسته نبوده و بخش عمدهای از این حملات را دفع میکنند.
حالا زمانی برای "
اجماع جهانی در حمایت از فلسطین" است، فریاد "مرگ بر اسرائیل" دیگر تنها در فلسطین و ملتهای مسلمان شنیده نمیشود بلکه در قلب اروپا و آمریکا طنینانداز میشود تا "
تلاویو" را به لرزه درآورد.
به امید روزی که قبله اول مسلمانان جهان شاهد برپایی بزرگترین اجتماع آزادیخواهان جهان باشد، به امید روزگاری که مردمان فلسطین با بهای سنگینی که بواسطه خون جوانان خود پرداخت کردهاند، آزادی قدس شریف را ببینند.