به بهانه سفر نابهنگام «ماهد» و پدرش
نابغهای که با پدر پر کشید
مرگ که دروغ نمیشود؛ نابهنگام میآید. مسافرانش را میبرد. نابغه مازندران امروز با پدرش به آسمان پر کشید؛ هر دو روزهای خوبی را کنار هم بودند؛ یک خانواده دوستداشتنی؛ باانگیزه و پر از امید.
آوای خزر –
آزاده بابانژاد: خبر تأسفبار مرگ
سید اسماعیل نصرالهی پسر نابغه مازندران و پدرش
سید احمد بر اثر نشت گاز در ویلای خانوادگیشان واقع در روستای پاجی میانا (ساری)، حال بچههای شطرنج مازندران، دوستان سید اسماعیل و همکاران پدر و مادرش را گرفت.
چه جمعهی تلخی، خبری را که شنیدم باور نداشتم؛ به یکی از همکاران زنگ زدم، اما خبر نداشت. در شبکهها و گروههای اجتماعی جستجو کردم و نهایتاً با دیدن تصویر آشنایی از آقای دکتر نصرالهی دیگر مطمئن شدم و این اطمینان وقتی به یقین رسید که با اورژانس مازندران تماس گرفتم و آن را تأیید کردند.
امروز بعد از ظهر که دوستان سید اسماعیل (ماهد) عبدالهی در هیات شطرنج ساری مطابق جمعهها در حال بازی بودند؛ پذیرش خبر از دست دادن این بازیکن باانگیزه برایشان سخت بود. آقای علوی از پیشکسوتان شطرنج استان دقایقی را از ماهد گفت و بچهها برای این پسر باهوش و پدرش غمگین شدند.
ماهد را هنگامی که هیات شطرنج ساری و مازندران برای خود خانه و کاشانهای داشت و مسابقات و بازیهای دوستانه هم مرتب برگزار میشد؛ میدیدم. با مادرش میآمد و در واقع او مادرش را با خود میآورد؛ چون معلول جسمی - حرکتی بود و مادر در طول بازی، چون فرشتهای کنارش مینشست و به او جان میبخشید.
ماهد پشت معلولیتی که داشت؛ دنیایی از شور و شوق و امید را به دیگران هدیه میداد. او را که میدیدی به زندگی لبخند میزدی. ماهد یک نابغه بود. در کنکور سال گذشته رتبه ۲۵ رشته علوم انسانی را کسب کرد.
پدرش دندانپزشک بود و خانواده همه وقت و زندگیشان را برای پسر گذاشتند. پسری که لیاقتش را هم داشت تا بهترین باشد.
ماهد و پدرش، اما امروز پر کشیدند و مادر در بیمارستان بستری است. ماهد همهوقت با مادر بود و وقت آسمانیشدن با پدر رفت! چه حقیقت غمانگیزی.
خبرهای موفقیت ماهد را نگاه میکنم و به عکسهایش خیره میشوم، و به غم سنگینی که در عکسها از چهره پدر میبارد، به احترامی که زن و شوهر داشتند در آن دیدار خاطرهانگیز وزیر علوم؛ و به بوسههای مادر به روی فرزندی که دیگر نیست.
"انا لله و انا الیه راجعون"
روحشان شاد و قرین رحمت الهی باشند.