حسین اعتصامی – پژوهشگر رسانه و فضای مجازی/ یکی از مهمترین شاخصههای انسان مومن، دشمن شناسی است. اهمیت مقوله دشمن شناسی تا آنجاست که به تعبیرامام صادق (ع) حدود یک چهارم آیات قرآن کریم به شناساندن دشمن اختصاص دارد. شروع نه سوره از سورههای کتاب آسمانی ما با موضوع دشمن شناسی گویای اهمیت شناخت دشمن برای مسلمانان است. چرا دشمن شناسی تا این اندازه اهمیت دارد؟
تجربه تاریخی گویای این حقیقت است که جریان باطل همواره برای پیشبرد اهدافش از سیاست غبارآلود کردن فضای فکری و ذهنی جوامع استفاده میکند تا با این روش قدرت تشخیص حق را در افکار عمومی دچار اختلال نماید. دشمن با ایجاد مه فکری (نظیر آنچه در جنگهای الکترونیک اتفاق میافتد و قدرت تشخیص دشمن متخاصم را دشوار میکند) اهالی جبهه حق را درگیر شک و تردید و شبهه میکند تا دچار اشتباه محاسباتی شوند. به همین دلیل است که تقویت شاخص دشمن شناسی میتواند در مواقع ضروری بعنوان یک قطب نما، جهت صحیح را نمایش داده و در شرایط غبارآلود مانع یکه تازی تفکر باطل شود.
اگر چه جدال بین دو جریان حق و باطل همواره و در طول تاریخ وجود داشته، اما در هیچ برههای از زمان تا این اندازه به لحاظ کمیت و کیفیت پیشرفته نبوده است. به بیان واضحتر اکنون نظام سلطه تمام ابزارهای جنگی ممکن را وارد کارزار کرده است. بدین ترتیب اهمیت شناخت دشمن در این برهه زمانی اهمیتی دوچندان یافته است.
امام خامنهای در نوزدهم دیماه ۱۳۹۵ در دیدار با مردم قم بر ضرورت توجه همزمان به دو مقوله "دشمن شناسی" و "شناخت شیوههای دشمن" تاکید فرموده اند:
"هم دشمن را باید شناخت، هم شیوههای دشمنی را. راه ورسمها و سمتوسوهایی را که اینها برای دشمنی در نظر گرفتهاند، [همه]باید بدانند؛ مسئولین باید بدانند، مردم هم باید بدانند"
دشمن شناسی در دوره معاصر/ لجمن کجاست؟
اگر چه اولین کاربرد واژه لجمن (لبه جلوئی منطقه نبرد) به جنگهای نظامی ونبردهای سخت بر میگردد، اما اکنون تسری این واژه به مدلهای دیگر جنگ از جمله جنگ نرم، جنگ شناختی و جنگ سایبری انکار ناپذیر است. اتفاقا در جنگهای مدرن که از آن بعنوان جنگهای نسل چهارم یاد میشود به دلیل آشکار نبودن تهاجم و قرار گرفتن جوامع هدف در حالت صلح، شاهد اثرگذاری بیشتر و عمیقتر و در عین حال مقاومت کمتری خواهیم بود. اساسا بر اساس توصیه امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر ,"زمانی که دشمن با جبهه حق در حالت جنگی قرار ندارد، باید بیشتر ترسید و مراقب بود"
بنابراین یافتن پاسخ برای این سه پرسش در شرایط کنونی ضروری است:
دشمن کیست؟
ابزار دشمن چیست؟
شیوه دشمنی چیست؟
دشمن کیست؟
تعبیر رهبر فرزانه انقلاب در تشریح شیوه صف آرائی دشمن در مقابله با جمهوری اسلامی ایران در قالب " جنگ احزاب" گویاترین تشریح از اوضاع کنونی است. جمهوری اسلامی ایران اکنون مبدع گفتمان جدیدی در دنیای امروز است که آشکارا نظم نوین جهانی منبعث از قدرت بلامنازع صهیونیسم بین الملل را به چالش کشیده و ان را ناکارامد ساخته است. این گفتمان اینک به آزادگان عالم امید رهائی بخشیده و پتانسیل درونی آنها برای ایستادگی در برابر ظلم و شیوههای نوین استعمار را به فعلیت رسانده است. قدرت بالنده ایران اسلامی هیمنه پوشالی اشرار عالم را از بین برده - نظیر آنچه در موشک باران چشم شیر کاغذی (عین الاسد) اتفاق افتاد- و آنها را وارد یک چالش حیاتی بر سر بقا خود کرده است.
همین موضوع باعث شده همه دشمنان آشکار و نهان انقلاب و ملت ایران علیه جمهوری اسلامی ایران متحد شوند. آمریکائیها و اتحادیه اروپا، صهیونیست ها، سلطنت طلبان، جریان اپوزسیون خائن خارج نشین، ملحدین، فرقههای ضاله و عرفانهای تقلبی، سازمان منافقین، سعودیها تا داعش و دیگر جریانهای تکفیری اگر چه در محافل خصوصی خود در اوج اختلاف با یکدیگر قرار دارند، اما در یک موضوع هم عقیده و هم نظرند وآنهم ضرورت مقابله تمام قوا با انقلاب روح الله است.
دشمن قسم خورده این بار با یک تقسیم کار وارد میدان شده است. تروریسم اقتصادی با محوریت امریکائیها، تروریسم سایبری توسط صهیونیستها، کارزارهای فکری توسط منافقین و سعودیها و تهدیدهای امنیتی هم با پیش اهنگی گروههای تروریستی و تکفیری. جریان سازیهای ضد ایرانی با محوریت تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران در حوزه حقوق بشر و پیگیری تشدید تحریمها هم بر عهده سلطنت طلبها و اپوزسیون. در حقیقت اکنون جمهوری اسلامی ایران بجای مواجهه با دشمنان متعدد، با جبهه متحدی از دشمنان قسم خورده مواجه است که بقای خود را لاجرم در نابودی انقلاب میدانند.
ابزار دشمن چیست؟
مهمترین ابزار دشمن در مقابله با جمهوری اسلامی ایران رسانهها هستند. درواقع باید گفت در هیچ دورهای ازتاریخ جریان باطل تا این اندازه مجهز به ابزارهای متنوع در تهاجم به جریان حق نبوده است. دشمن امروز تسط غیرقابل انکاری بر عرصه رسانه داشته و با سرمایه گذاری روی زیرساختهای کاربردی و محصولات جذاب، جهانیان را به بهره گیری از این خدمات تشویق و ترغیب میکند. شبکه ماهوارهای وتلویزیونی، سایت و کانالهای خبری، مجله، نشریه، پویانمائی، فیلم و سریال، بازی رایانهای و در راس آن فضای مجازی وشبکههای اجتماعی که مدیریت و سیاست گذاری اکثریت قریب به اتفاق انها در دست نظام سلطه است، مبین این ادعاست
از بین تمام این ابزارها، نقش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی از دیگر رقبای رسانهای برجستهتر است. تامین نیازهای اطلاعاتی و ارتباطی همه سنین و اقشار، پیشرفت لحظه به لحظه امکانات و خدمات، حذف تمام محدودیتهای زمانی، مکانی و جغرافیائی و پوشانده ماندن هویت افراد هنگام فعالیت و در راس آنها فراهم شدن امکان تولید محتوا برای همگان به واسطه فراگیر شدن شبکههای اجتماعی جزو بارزترین ویژگیهای جذاب این رسانه نوپدید است که آن را به سرزمینهای مجازی متشکل از ملیتهای گوناگون تبدیل کرده است.
شیوه دشمنی چیست؟
اما شیوه تاثیرگذاری دشمن در این ابزارها در پیچیدهترین شکل ممکن قرار دارد که در یک واژه میتوان آنرا "مهندسی در غفلت" نامید. جذابیتهای نهفه در فضای مجازی علی الظاهر بستری بی نظیر برای سرگرمی بشر فراهم کرده تا تنهائی هایش را با این محیط جدید پر کند. دقیقا همینجاست که طراحان و گردانندگان پلتفرمهای به ظاهر چند ملیتی در حال مهندسی کردن افکار عمومی وبه بیان روشن تر"ویروسی کردن افکار واذهان" هستند.
عمده پلتفرمهای اجتماعی صاحب نام که از آنها تحت عنوان "آگفام" یاد میشود – آگفام واژهای است متشکل از حروف اول نام پنج غول فناوری دنیا: آمازون، گوگل، فیس بوک، اپل و مایکروسافت-با اینکه در ظاهر چند ملیتی و آزاد به شمار میروند (دو مجموعه واتس آپ و اینستاگرام هم به لحاظ مدیریتی زیر مجموعه فیس بوک هستند)، اما در عمل ابزار اعمال قدرت و حاکمیت آمریکائیها به حساب میآیند. تجربه ثابت کرده هر زمان منافع نظام سلطه تهدید شود، با کنار گذاشتن ژستهای حقوق بشری و مفاهیم فریبندهای همچون "آزادی اطلاعات و ارتباطات" , با هر جریان محتوائی که در تعارض با این منافع باشد با شدیدترین شیوههای سانسور مقابله میکنند.
در حقیقت انگیزه نظام سلطه از طرح مفاهیمی همچون آزادی اطلاعات تنها فریب افکار عمومی است تا برای عضویت مردم جهان در عرصههای ارائه خدمات تحت مدیریت نظام سلطه انگیزه ایجاد کند، اما آنچه در واقعیت اتفاق میافتد، مهندسی اذهان عمومی و مدیریت جریان اطلاعات به نفع سلطه گران عالم است که البته همچون مصادیق دیگر جنگ نرم اغلب در نگاه مخاطب عام قابل مشاهده و لمس نیست.
با همین ادبیات، انتشار تصاویر سپهید شهید قاسم سلیمانی که بی شک یکی از شاخصترین مصادیق مبارزه با تروریسم در جهان به شمار میرود در شبکه اجتماعی اینستاگرام ممنوع شده و حساب کاربری منتشرکنندگان این شهید عزیز بلافاصله مسدود و از دسترس خارج میشود با این توجیه که انتشار این تصاویر مصداق حمایت از تروریسم و ترویج خشونت (!) به حساب میآید، اما در همین شبکه اجتماعی انتشار تصویر خلبان آمریکائی که در جریان بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، هزاران انسان بی گناه را به کام مرگ فرستاد با هیچ مانعی مواجه نمیشود.
در جریان تحولات ونزوئلا نیز آمریکائیها از همین شیوه برای ویروسی کردن افکار عمومی بهره گیری کردند. حسابهای کاربری موافق دولت قانونی مادوروو توسط شبکههای اجتماعی غیرفعال شد تا بدین ترتیب عرصه برای یکه تازی حسابهای کاربری گزینه مد نظر آمریکائیها یعنی گوایدو هموارتر شود. به بیان دیگر یک عرصه به ظاهر آزاد در تولید محتوا به یک ابزار یکسویه برای انتشار اطلاعات جانبدارانه تبدیل شد.
کوتاه سخن اینکه نظام سلطه به سرکردگی آمریکا از جذابیتهای ظاهری ابزارهای نوین برای اشراف روی جوامع در جنبههای مختلف اطلاعاتی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی بهره گیری میکند تا با مدیریت روی جریان انتشار اطلاعات و ضریب دادن به محتوا (دخالت فنی روی کلید واژهها به منظور بیشتر یا کمتر دیده شدن یک موضوع خاص) افکار عمومی را از توجه به جریان حق غافل نموده و در جهت اهداف مد نظر خود مهندسی نماید.
سکاندار فرزانه انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب " انتشار خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ " را جزو شیوههای مورد استفاده جبهه باطل برای آلوده کردن اذهان عمومی با استفاده از ظرفیتهای رسانهای معرفی کرده اند.
جبهه رسانهای باطل با بزرگ نمائی مشکلات و نقاط ضعف در کشور آن را به مسئله افکار عمومی تبدیل کرده و آن را به کل نظام تسری میدهد. با این شیوه که بطور عمده در بستر شبکههای اجتماعی صورت میگیرد، ویروس بدبینی و ناامیدی به اذهان عمومی وارد میشود. این ویروس همانند ویروسهای رایانهای سبب اختلال در تجزیه و تحلیل دادهها خواهد شد که مشهودترین اثر آن نادیده گرفتن پیشرفتهای خیره کننده کشور در طول چهل سال اخیر است.
اینگونه است که مدیریت قلب و ذهن افراد جامعه توسط رسانههای مجازی تحت مدیریت دشمن و در جهت تامین منافع بدخواهان این مرز و بوم صورت میگیرد؛ بدون اینکه این دستکاری افکار آشکار باشد. به بیان دیگر جنس اثرگذاری این مدل از جنگ همانند نفوذ موریانه بی صدا و غیرمحسوس انجام میشود. به همین دلیل توجیه افکار عمومی در باره جزئیات و خصوصیات این شیوه از جنگ به دشواری انجام شده و معمولا با مقاومت ذهنی مخاطبان مواجه میشود.
چه باید کرد؟
الف) در مقابله با این جریان رسانهای که قصد تزریق ویروس بدبینی وناامیدی به ذهن و قلب مخاطب را دارد، همانند انواع دیگر ویروسها نیاز به واکسیناسیون داریم؛ واکسیناسیون افکار در برابر ویروس هائی که قصد ایجاد اعوجاج فکری و تغییر محاسباتی را دارند. تقویت "نگاه انتقادی" مخاطبین نسبت به رسانهها، تبیین اهداف پشت پرده و شیوههای اثرگذاری آن در قالب افزایش سواد رسانهای کاربران باعث میشود در مواجهه با پیامهای رسانهای منفعل نباشند و با شناسائی شگردهای نهفته در متن پیام از اهداف تولید آن مطلع شوند؛ اینگونه تا حد زیادی از تاثیرپذیری اذهان عمومی از جریان سازی فکری دشمن جلوگیری خواهد شد.
کلیدواژهای که امام خامنهای در این زمینه توصیه فرموده اند "سوء ظن به جریان رسانهای دشمن" است که میتواند بعنوان مهمترین شاخصه در ارزیابی محتوای تولید شده در دستگاه رسانهای دشمن در سطح جامعه فرهنگ سازی شود. اینکه همواره باید به آنچه دشمن در ابزارهای ارتباطی تولید و منتشر میکند به دیده تردید بنگریم.
برای افزایش سواد رسانهای جامعه، همه ظرفیتهای ارتباط گیری با مخاطبین باید فعال شود. استفاده از منابر، تریبونهای نماز جمعه و جماعت و بهره گیری از سرمایه اجتماعی موجود در مدارس، مساجد، هیاتهای مذهبی، رسانههای ملی و استانی، چاپ جزوه و کتاب، تولید بروشورهای اطلاع رسانی و طراحی بیلبوردهای آگاه بخشی و ارتباط گیری با افکار عمومی در بستر فضای مجازی میتواند اجزاء پازل مقاوم سازی افکار عمومی در برابر تهدیدات فکری را به سرعت تکمیل کند.
ب) نهضت تولید محتوا: مخاطبین فضای مجازی به شدت تحت تاثیر محتوایی هستند که در این محیط تهیه و منتشر میشود. چنانچه تفکر انقلابی در فضای مجازی حضور موثر وجریان ساز نداشته باشد عمق اثرگذاری جریان فکری دشمن بیشتر خواهد شد. بر اساس رهنمود امام خامنهای درگردهمائی ائمه جمعه سراسر کشور:" جواب کار فرهنگىِ باطل، کار فرهنگی حقّ است"؛ لذا باید در این فضا فعال بود و محتوای جذاب منبعث از معارف اصیل اسلام و انقلاب را منتشر کرد. آنچه دراین بین حائز اهمیت است، انتشار محتوای امیدبخش و تبیین دستاوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی ایران است که شاخصههای بین المللی جملگی موید حرکت پرشتاب کشور به سمت قلههای رفیع پیشرفت میباشند. توجه به توصیه هوشمندانه رهبر معظم انقلاب در حکم تشکیل شورای عالی فضای مجازی مبنی بر "استفاده حداکثری از نیروها و تشکلهای مردمی حزبالهی" بهترین راهکار برای ایجاد نهضت تولید محتوا در بستر فضای مجازی به شمار میرود.
ج) تامین استقلال ارتباطی با محوریت شبکه ملی اطلاعات:
بی تردید بسترهای ارتباطی تحت اشراف دشمن، تضمین کننده تسلط فکری مدیران آنهاست و براساس قاعده نفی سبیل باید مانع از این تسلط شد. دخالت پلتفرمهای اجتماعی در روند انتشار محتوا بر اساس منافع دشمن باعث اخلال در جریان مبادله اطلاعات و ایجاد جریانهای یکسویه ارتباطی آنهم به نفع دشمن خواهد شد. به همین دلیل ضرورت حفظ استقلال ارتباطی به واسطه طراحی پلتفرمهای داخلی در عین ارتباط با شبکههای بین المللی بیش از پیش آشکار میشود.
جدیترین مصداق دست یابی به استقلال ارتباطی، تکمیل وراه اندازی شبکه ملی اطلاعات است که علیرغم تاکیدات چندین باره رهبر معظم انقلاب هنوز اسیر زدو بندهای سیاسی بوده و به بهره برداری نهائی نرسیده است. روشنگری در این حوزه و اقناع افکار عمومی میتواند مطالبه گری عمومی در این زمینه را در پی داشته و تحقق این مهم را تسریع نماید.
انتهای پیام/
1000