به گزارش آوای خزر، باروری سطح جانشینی مفهومی جمعیتشناختی است که ظاهراً ساده به نظر میرسد اما به رغم ساده بودن، تلقی درستی از آن در بین برخی محققان جمعیتی و سیاستگذاران وجود ندارد.
باروری سطح جانشینی، طبق تعریف عبارتست از سطحی از باروری مورد نیاز که جمعیت قادر باشد خود را جایگزین کند.
برای آنکه جمعیتی قادر باشد خود را باز تولید کند، انتظار آن است که بهطور متوسط هر زن، یک فرزند دختر بدنیا آورد، بهشرط آنکه آن فرزند دختر آنقدر زنده بماند تا فرزند دختر دیگری را جایگزین خود کند و این روند برای همه نسلهای بعدی نیز رخ دهد.
به عبارت دیگر، باروری سطح جانشینی، نشاندهنده تعداد فرزندانی است که هر زن باید بدنیا بیاورد تا به حفظ سطح جمعیت فعلی بیانجامد؛ باروری سطح جانشینی، بهعنوان رشد جمعیت صفر برای زن و شریک زندگی خود نیز شناخته شده است.
معمولاً در رسانهها و در بین متخصصان غیرجمعیتی و حتی بعضاً جمعیتی تصور میشود که باروری سطح جانشینی در همه جای دنیا 2.1 فرزند به ازاء هر زن است؛ در واقع تصور میشود در صورتی که نرخ باروری کل در کشورمان به 2.1 فرزند برای هر زن برسد، آنگاه هر نسلی خود را با نسل دیگری که از نظر اندازه مشابه خود است، جایگزین خواهد کرد!
این در حالی است که سطح باروری جانشینی در همه نقاط جهان یکسان نیست و در بین کشورهای مختلف، مقادیر متفاوتی دارد.
مطالعات پژوهشی بر روی 187 کشور در فاصله 1995 تا 2000 نشان داد باروری سطح جایگزینی تقریباً در همه کشورهای توسعهیافته در محدوده یک دهم، 2.1 قرار دارد؛ به عبارت دیگر عددی است بین 2 تا 2.2 و حدود 80 کشور در حال توسعه جهان، نرخ باروری سطح جایگزینی بالاتری از 2.2 دارند.
این دامنه تغییرات به وضوح نشان میدهد، یک مقدار ثابت و فراگیری برای این شاخص مهم جمعیتی، وجود ندارد و هر کشوری سطح جایگزینی خاص خود را دارد.
نتایج این پژوهشها نشان میدهد که بر خلاف تصور عمومی و رایج که باروری سطح جایگزینی را مقداری ثابت (2.1 فرزند برای هر زن در سن باروری) در تمام دنیا در نظر میگیرد، در واقع ثابت نیست و دامنه تغییرات تا 1.4 فرزند (کمتر از 2.1 تا حدود 3.5 فرزند) در نوسان است؛ علت اصلی این دامنه تغییرات، تفاوتهای مربوط به مرگ و میر است که عمدتاً در کشورهای کمتر توسعه یافته، به چشم میخورد.
سیاستگذاران، باید به سطح جایگزینی کشور خود حساس باشند، در غیر اینصورت، چنانچه نرخ کل باروری، از باروری سطح جایگزینی پایینتر باشد، در بلندمدت منجر به کاهش جمعیت خواهد شد؛ در واقع فاصله بین نرخ باروری کل و سطح جانشینی باروری میتواند شدت و میزان مداخلات جمعیتی مورد نیاز در کشور را نشان دهد.
از سوی دیگر معمولاً موفقیت سیاستهای جمعیتی، در راستای افزایش باروری با رساندن نرخ باروری کل به سطح جانشینی یا بالاتر از آن، ارزیابی میشود و بنابراین، دستیابی به سطح باروری جانشینی، اهمیت قابل ملاحظهای در اتخاذ سیاستهای جمعیتی مؤثر دارد.
میزان رشد سالانه جمعیت کشور طبق آخرین سرشماری در سال 1395 به حدود 1.24 درصد رسید؛ روند تغییرات این شاخص حاکی از آن است که نه تنها رقم مذکور حاصل یک روند بلندمدت کاهشی در دهههای اخیر است بلکه این روند کاهشی به گونهای ادامه یافته که طبق آخرین آمار سال 1398 با احتساب مابهالتفاوت رقم 14.4 در هزار برای نرخ موالید و 5.5 در هزار برای نرخ فوت در کشور (یعنی حدود 14 ولادت و 6 فوت به ازای هر هزار نفر جمعیت)، میزان رشد طبیعی جمعیت به رقم 0.89 درصد رسیده و لذا به پایینتر از یک درصد کاهش یافته است.
برای سال 1399 نیز با توجه به کاهش حدود 40 هزار ولادت در ششماهه نخست سال نسبت به مدت مشابه سال قبل، پیشبینی میشود نرخ رشد جمعیت امسال حتی از 0.8 درصد نیز کمتر شود؛ همچنین شاخص بُعد خانوار یا متوسط تعداد افراد در خانوارهای کشور نیز با یک روند بلندمدت کاهشی به سرانه 3.3 نفر در هر خانوار در آخرین سرشماری رسیده که از کوچکتر شدن مستمر خانوادهها در کشور حکایت دارد.
پس از کاهشهای حدوداً 40 هزارتایی در سالهای 1395 و 1396، به یکباره با 120 هزار و سپس 170 هزار کاهش آمار ولادت در سالهای 1397 و 1398 در کشور مواجه شدیم و این میزان کاهش در ولادت، روندی کاملاً غیرقابل توجیه از لحاظ جمعیتشناختی تلقی میشود؛ این تحولات باعث شده تا شاخص «میزان باروری کل» (TFR) که از مهمترین شاخصهای جمعیتی است دچار تغییراتی خارج از سطوح و روندهای نرمال شود.
شاخص «میزان باروری کل» بیانگر متوسط تعداد فرزندان برای زنان در سن باروری است و تا سال 1394 و 1395 در اثر عبور موج جمعیتی متولدین اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 از سن ازدواج و فرزندآوری افزایشی نسبی داشته است اما از آن سال به بعد با روند کاهشی مواجه شد و مجدداً به زیر سطح جانشینی کاهش یافت؛ آخرین آمارهای منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران حاکی از رسیدن این شاخص به حدود 1.74 فرزند برای خانوادههای ایرانی و 1.6 فرزند برای کل جمعیت مقیم کشور در سال 1398 است./تسنیم
انتهای پیام/1005