آوای خزر - روحاله صالحی: در سپتامبر 1998 بدنبال پیشنهاد سید محمد خاتمی رئیس جمهور ایران سال 2001 از طرف سازمان ملل؛ سال گفتگوی تمدنها نامگذاری شد. پس از آن در بهمن ۱۳۷۷ دولت ایران؛ مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها را برای هماهنگی فعالیتهای مربوط به گفتگوی تمدنها تأسیس کرد.
اما مرکز گفتگوی تمدنها در دیماه ۱۳۸۶ طی حکمی از سوی رئیسجمهور وقت ایران، با همهٔ امکانات و نیروی انسانی در «مرکز ملی مطالعات جهانی شدن» ادغام شد و زیر نظر رئیسجمهوری و به ریاست اسفندیار رحیم مشایی قرار گرفت.!؟ و بعدها مرکز ملی مطالعات جهانی شدن در دولت روحانی در مرکز بررسیهای استراتژیک ادغام شد.!؟
البته در تقویم جمهوری اسلامی هم 30 شهریور روز گفتگوی تمدنها نامیده شده بود که پس از مدتی به بهانهِ انقضای آن از تقویم ج.ا.ا؛ حذف شد.
این پیشنهاد که به نظریه گفتگوی تمدنها؛ شهرت یافت بعدها توسط سید محمد خاتمی؛ تبیین بیشتر یافت تا جایگزین نظریه جنگ تمدنهای ساموئل هانتینگتون بشود. اساس این نظریه عقلانیت مفاهمه ای بجای عقلانیت ابزاری، صلح و دوستی بجای جنگ و دشمنی، رویکرد همکاری و تعامل فرهنگی بجای تقابل و رقابت تسلیحاتی بوده است.
سید محمد خاتمی در کتاب گفتگوی تمدن ها می نویسد:
"گفتگوی تمدنها میخواهد پایان زندگی سرشار از تبعیض، دورویی، جنگ و ویرانی را اعلام کند و راه تازهای در زندگی بشر آغاز کند. راهی که باید با همت و تلاش نسل نو پا به صلح و آشتی بینجامد. زندگی مطلوب؛ زندگی خالی از دروغ، تزویر، زور و تبعیض است و این خواسته فطرت آدمی است. گفتگوی تمدنها در واقع آغاز راه شکوفایی فطرت انسانی است، انسان ذاتاً عدالتخواه و زیباپسند است."
( محمد خاتمی، کتاب گفتگوی تمدنها، انتشارات طرح نو)
" گفتگوی تمدنها و سیاست تنشزدایی علاوه بر اهدافی که ذکر شد هدف دیگری را نیز دنبال میکند و آن از میان بردن یک توهم بسیار وحشتناک در عرصۀ روابط بینالمللی است. قدرتهای بزرگ غربی؛ همواره توهم وجود یک دشمن بزرگ را ایجاد کردهاند و از طریق آن توانستهاند بسیاری از رفتارهای غیرعادلانه خود را در دنیا توجیه کنند."
( محمد خاتمی، کتاب گفتگوی تمدنها، انتشارات طرح نو)
مخالفین گفتگوی تمدنها در سطح دنیا و داخل بر مبنای دو عنصر توهم و توازن وحشت؛ مانع گسترش عقلانیت مفاهمه ای در درون و برون مرزهای جغرافیایی و فرهنگی می شدند تا ثابت کنند که گفتگو امری بی معنا و بی ثمر می باشد. غافل از انکه با چنین رویکردی در دام جنگ تمدنها افتاده و عصای عصیان را توانمندتر می سازند.
شوربختانه گرداب های هولناک ستیزهای سیاسی؛ مانع حمایت و دفاع از نظریه پردازان وطنی می شود. حتی اگر آن نظریه پرداز در عالیترین منصب سیاسی یعنی ریاست جمهوری قرار گرفته باشد.
انتهای پیام/