دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۴۳۵۴۲
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۸

آوای خزر/ داستان‌های علمی‌-تخیلی بزرگ فقط درباره اشعه‌های لیزری، بیگانگان قاتل و سفینه‌های فضایی در حال انفجار نیستند. بهترین فیلم‌های علمی‌-تخیلی، در واقع، اغلب درباره زمینی‌ترین نگرانی‌ها و دغدغه‌ها هستند: امید، رویا و ترس‌های (وجودی) ما.

البته، این نگرانی‌ها و دغدغه‌ها همیشه به خوبی در سینما به تصویر کشیده نمی‌شوند و فیلم‌های علمی‌-تخیلی، برخلاف آثار ادبی‌، اغلب به دلیل مباحث تجاری این رسانه محدود شده‌اند. به زبان ساده، بیگانگان و داستان‌های آن‌ها هستند که فروش می‌روند و صحبت از وضعیت انسان‌ها چندان سودده نیست.

با این وجود، هالیوود گهگاه علی‌رغم ماهیت خودش، از قدرت روایی بی‌نظیر ژانر علمی‌-تخیلی به عنوان وسیله‌ای برای کشف «چرایی»‌ها استفاده می‌کند و در این فرآیند دست به خلق هنری اصیل می‌زند. اگر به شواهدی در این مورد نیاز دارید، این هفت فیلم علمی‌-تخیلی عالی و خوش‌ساخت را بررسی کنید و ماجراجویی خود به دنیای بیرون و درون را آغاز نمایید. 

۷. ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey)

فیلم علمی‌تخیلی

  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: گری لاکوود، داگلاس رین، ویلیام سیلوستر
  • تاریخ انتشار: ۱۹۶۸
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰

این فیلم به نوعی پدربزرگ همه فیلم‌های علمی‌تخیلی است و باید در همه لیست‌های مرتبط با این آثار قرار بگیرد. اثر بزرگ استنلی کوبریک در سال ۱۹۶۸ که شاهکاری در بین تمام فیلم‌های شاهکار اوست، معیار داستان‌های علمی‌تخیلی در دنیای سینماست. در واقع، شاید علمی‌تخیلی دانستن «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» به خودی خود یک اشتباه باشد. فیلم با پایان‌بندی خیال‌انگیز و عجیبش هر گونه ارتباط با ژانر ظاهری‌اش را کنار گذاشته و به شعری با لحنی چشم‌نواز تبدیل می‌شود که فقط برای مدت کوتاهی در چهارچوب مقدمه‌اش قرار دارد و از آن‌ به‌ عنوان نقطه‌ی پرش برای کاوش در یک فلسفه بزرگ‌تر استفاده می‌کند: انسان بودن به چه معناست.

فیلم آن‌قدر عجیب است که پاسخ این سوال را از هیچ یک از شخصیت‌های انسانی آن دریافت نمی‌کنید. تقریبا همه افراد فیلم مانند یک آدم مکانیکی مودب رفتار می‌کنند: خاص و کسل‌کننده، مانند یک فروشگاه اپل که گوشت ساخته باشد. شخصیت اصلی فیلم، فضانوردی به نام دیو بومن احتمالا بی‌احساس‌ترین شخصیت فیلم است و حتی زمانی هم که هوش مصنوعی سفینه فضایی او، هال (با صدای داگلاس رین) از دستورات سرپیچی می‌کند و تمام خدمه‌اش را می‌کشد هیچ احساسی‌ بروز نمی‌دهد.

«۲۰۰۱» بیشتر درگیر ایده تکامل متعالی است و از بررسی مسائل پیرامون آن نیز ترسی ندارد. زوال و از هم پاشیدگی انسان با تولد او همراه می‌شود و تغییرات او، مقدم بر بحران ذهنی و مرگش هستند: انسان اولیه ابزار را کشف می‌کند و طعمه خود را می‌کشد، هال خدمه سفینه خود را می‌کشد، بومن هال را می‌کشد و مهم‌تر از همه، بومن در نهایت خود را می‌کشد. اما مرگ بومن خودکشی نیست، بلکه یک شروع جدید است، لحظه‌ای که خود بشریت کنار گذاشته می‌شود، تحولی آن‌قدر کامل که نمی‌توان آن را توضیح داد و فقط باید تجربه‌اش کرد. در واقع می‌توان گفت که صورت مسئله اصلی فیلم چنین است: انسانیت چه معنی دارد وقتی دیگر انسانی نباشد؟ 

۶. گاتاکا (Gattaca)

فیلم علمی‌تخیلی

  • کارگردان: اندرو نیکول
  • بازیگران: ایتان هاوک، جود لاو، اوما ثورمن
  • تاریخ انتشار: ۱۹۹۷
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

داستان «گاتاکا» که در آینده‌ای نه چندان دور می‌گذرد، دنیایی وحشتناک و در عین حال، منظم و بی‌نظیر را به تصویر می‌کشد: مکانی که در آن، برترین نژاد انسانی، یک جامعه سیستماتیک را ایجاد کرده است. «معتبر»ها کسانی هستند که از نظر ژنتیکی به شکلی سفارشی طراحی شده‌اند و باهوش‌تر، سریع‌تر و خلاق‌تر هستند، از این رو بالاترین موقعیت‌ها و درجات را در جامعه دارند، در حالی که «نامعتبر»ها کسانی هستند که به طور طبیعی متولد می‌شوند، انسان‌هایی با تنوع بالا و محدود به مشاغلی خاص و بدون امید به پیشرفت.

طرح داستان «گاتاکا» به طرز شگفت‌انگیزی همیشه تازگی دارد. هنوز در واقعیت، سناریوی دنیایی که در آن، انسان‌ها (و سرنوشت آن‌ها) طبق دستورات خاصی ساخته می‌شوند محقق نشده است اما ارتباط «گاتاکا» با دیگر اشکال محرومیت‌های اجتماعی مثل نژادپرستی، فاصله طبقاتی و جنسیت‌گرایی کاملا واقعی است. هم‌چنین پیش‌بینی آن درباره عصر نظارت مدرن ما که در آن، فناوری، تهدیدی بزرگ‌ محسوب می‌شود و پارانویایی ظریف و همیشگی را ایجاد می‌کند کاملا منحصر به فرد و هم‌چنان جذاب است.

فیلم یک ارتباط دیگر هم با دنیای واقعی دارد که شاید نگران‌کننده‌ترین آن‌ها باشد. دنیای «گاتاکا»، حداقل در نگاه اول، یک کابوس نیست و در واقع، فقط یک پاد آرمانشهر پایه‌ای است و برای افراد معتبر که آرامش و فراوانی دارند، یک بهشت ​​به حساب می‌آید. این که دیگران شاید هرگز پتانسیل واقعی خود را درک نکنند و شاید تا آخر عمر رنج بکشند، بهایی است که جهانیان توافق کرده‌اند ارزش پرداختن دارد. این واقعیت خیلی تکان‌دهنده نیست، البته به شرطی که بدانید چه کسی جهان را اداره می‌کند. پس «گاتاکا» یک سوال ساده اما جذاب در پی دارد: در مسابقه کمال، چه کسی عقب می‌ماند؟ 

۵. سولاریس (Solaris)

فیلم علمی‌تخیلی

  • کارگردان: آندری تارکوفسکی
  • بازیگران: ناتالیا بوندارچاک، داناتاس بانیونیس، ولادیسلاو ورژستکی
  • تاریخ انتشار: ۱۹۷۲
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

یکی از سه اقتباس سینمایی رمان علمی‌تخیلی استانیسلاو لم لهستانی به همین نام، «سولاریس»، مانند «۲۰۰۱: ادیسه فضایی»، فیلمی علمی‌تخیلی است که بسیاری از عناصر سطحی این ژانر را کنار می‌گذارد تا بر هسته وجودی خود تمرکز کند: ترس و شگفتی از ناشناخته‌ها، چه آینده‌ای ناشناخته باشد یا یک گونه ناشناخته یا حتی ناشناخته‌های درون خودمان.

«سولاریس» در پیوند مشترک دیگری با شاهکار کوبریک، ما را با موجودات فضایی آشنا می‌کند اما نه به آن گونه‌ای که انتظارش را داریم. آن‌ها هیولاهای چشم‌درشت با تفنگ‌های اتمی یا آدم‌خواران تیزدندانی نیستند که در راهروهایی لزج پنهان شده‌ باشند. در اصل، حتی در تصویر هم ظاهر نمی‌شوند و همیشه خارج از دید هستند اما حضوری همه‌جانبه‌ و نگران‌کننده دارند و ما را با سکوت خود آزار می‌دهند. به نظر می‌رسد که این موجودات فضایی برنامه‌ای متفاوت دارند و برای تسخیر یا غارت کردن نمی‌آیند، بلکه برای افشای یک حقیقت منحصر به فرد و آزاردهنده این‌جا هستند: این که ما در واقع موجودات اسرارآمیزی هستیم که زمان بسیاری خواهد برد تا بیگانگان و حتی خودمان را کشف کنیم.

نسخه سینمایی سال ۱۹۷۲ که توسط کارگردان افسانه‌ای روسی، آندری تارکوفسکی ساخته شد، به این موضوع اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که شکاف‌هایی که یک ذهن را از ذهن دیگر متمایز می‌کنند، هرگز پر نمی‌شوند و در نتیجه، پشیمانی و فقدان بخش جدایی ناپذیر زندگی و ارتباطات واقعی، رویایی زودگذر هستند.

فیلم حماسی تارکوفسکی (با زمانی تقریبا سه ساعته) قطعا بسیاری از طرفداران این ژانر را دلسرد می‌کند، چرا که سرعت آن حتی با استانداردهای آن زمان هم بسیار کند است اما اگر فرصت دهید جادوی عجیب خود را بروز می‌دهد و بدون شک به این نتیجه می‌رسید که «سولاریس» با تمام فیلم‌هایی که تا به حال دیده‌اید تفاوت دارد. 

۴. او (Her)

فیلم علمی‌تخیلی

  • کارگردان: اسپایک جونز
  • بازیگران: واکین فینیکس، اسکارلت جوهانسون، رونی مارا
  • تاریخ انتشار: ۲۰۱۳
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

در «او»، کاوش متفکرانه اسپایک جونز در داستان عاشقانه عجیب بین تئودور تومبلی (واکین فینیکس) به عنوان یک مطلقه افسرده و یک هوش مصنوعی مجازی به نام سامانتا (با صدای اسکارلت جوهانسون)، فناوری یک گام فراتر می‌رود. فناوری در این‌جا فقط تسهیل‌کننده رابطه عاشقانه نیست، بلکه خود هدف آن است. در این‌جا ما روح درون ماشین را دوست داریم و او نیز ما را دوست دارد.

«او» یک سویه بودن عشق، نوسانات ذاتی و تنهایی متناقض آن را به ما یادآوری می‌کند. ما هرگز نمی‌توانیم به طور واقعی به قلب و ذات شریک زندگی خود، چه انسانی باشد و چه مصنوعی، نفوذ کنیم تا احساسات یا نیات او را بفهمیم. بنابراین آسیب‌پذیری، هسته ناگفته هر عشق بزرگی را تشکیل می‌دهد و مصیبت‌های تومبلی نگرانی‌ها و دغدغه‌هایی انسانی هستند که در قالب یک دنیای جدید و جسورانه بازنویسی شده‌اند. آیا سامانتا قادر است او را دوست داشته باشد یا فقط در حال شبیه‌سازی این عشق است؟ و اگر تفاوت آن قابل تشخیص نیست، پس آیا این مسئله اصلا مهم است؟

«او» به‌طور جدی به هیچ یک از این سوال‌ها پاسخ نمی‌دهد. جونز داستانی درباره مردم را روایت می‌کند و می‌داند که پرداختن به دغدغه‌های معرفت‌شناختی سرسام‌آور، هدف اصلی فیلمش نیست و فقط درک جهان‌شمول بودن این دغدغه‌ها کافی است. «او» این پیام را منتقل می‌کند که در پایان، آن‌چه اهمیت دارد، اصالت عینی رابطه مجازی تومبلی نیست، بلکه تاثیر واقعی آن بر اوست. با تماشای عمیق فیلم، متوجه می‌شویم که تومبلی با عشقش به سامانتا، در راستای بهتر شدن تغییر می‌کند و این موضوع دیگر یک فانتزی نیست، بلکه کاملا واقعی است. 

۳. ورود (Arrival)

فیلم علمی‌تخیلی

  • کارگردان: دنیس ویلنوو
  • بازیگران: ایمی آدامز، جرمی رنر، فارست ویتاکر
  • تاریخ انتشار: ۲۰۱۶
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰

دنیس ویلنوو قبل از این که آراکیس را دوباره به سینما بازگرداند، با «ورود» خود در سال ۲۰۱۶ که اقتباسی از رمان تد چیانگ (نویسنده برنده جایزه هوگو) به نام «داستان زندگی شما» است، ثابت کرد که کارگردانی فراتر از آثار کلاسیک علمی‌تخیلی است.

در فیلم «ورود»، ایمی آدامز در نقش دکتر لوئیز بنکس، زبان‌شناسی بازی می‌نماید که ارتش ایالات متحده از او برای برقراری ارتباط با موجودات بیگانه‌ای که در دوازده نقطه در سراسر جهان ظاهر شده‌اند و نمی‌توانند یا نمی‌خواهند مقاصد و اهداف خود را بیان کنند، استفاده می‌کند. بنکس با تلاش‌ برای گفتگو با آن‌ها حقیقت عجیبی را کشف می‌کند: انسان‌ها و بازدیدکنندگان بیگانه‌شان همدیگر را درک نمی‌کنند، زیرا جریان زمان را به یک شکل تجربه نمی‌کنند. این حقیقت، بینش و آگاهی بنکس را تغییر می‌دهد و پیامدهای عمیقی برای تاریخ (آینده) بشر خواهد داشت.

اگر چیزهای بیشتری از فیلم بگوبیم داستان فوق‌العاده ویلنوو و چیانگ (و پیامدهای تلخ و شیرین بنکس) خراب می‌شود و لو می‌رود اما باید بگوییم که «ورود» بر خلاف فیلم‌های ظاهرا مشابه دیگر، یک نقطه قوت اساسی‌ دارد: فیلم از قدرت خود برای تغییر دادن (یا ریشه‌کن کردن) درک ما از زمان خطی استفاده می‌کند و مفهومی زیبا و گیج‌کننده از گذشته و عدم اطمینان از آینده خلق می‌نماید. «ورود» داستان زندگی را دقیقا به همان شکلی که دوست داریم اما از آن می‌ترسیم برای ما تعریف می‌کند: منسجم، کامل و بدون محدودیت زمان. 

۲. فرا ماشین (Ex Machina)

فیلم علمی‌تخیلی

  • کارگردان: الکس گارلند
  • بازیگران: اسکار آیزاک، آلیشیا ویکاندر، دامنهال گلیسون
  • تاریخ انتشار: ۲۰۱۴
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰

«فرا ماشین» الکس گارلند که به نوعی اثری تلخ و مشابه «او» است، به ارتباط عاطفی بین یک انسان و یک هوش مصنوعی می‌پردازد اما این بار عواقب این رابطه فقط چشمان اشک‌آلود و جدایی نیست، بلکه به معنای واقعی کلمه خود مرگ و زندگی است.

«فرا ماشین» داستان برنامه‌نویسی به نام کالب اسمیت (دامنهال گلیسون) است که به مقر دورافتاده رئیس خود، ناتان بیتمن (اسکار آیزاک) که کالب را (به بهانه امور اداری) برای یک ماموریت عجیب انتخاب کرده، اعزام می‌شود: او باید یک تست خاص را بر روی آخرین ساخته بیتمن، آوا (آلیشیا ویکاندر) که یک ربات زن زیبا با هوش مصنوعی پیشرفته است انجام بدهد.

«فرا ماشین» یک موضوع جامع در ژانر علمی‌تخیلی را بررسی می کند: ترس از تاثیر‌گذاری مخلوقات بشر بر روی خود او و این که ما در نهایت چیزی را خلق کنیم که واقعا آن را درک نمی‌کنیم. اما به هر حال به نظر می‌رسد که ساخت چنین هیولاهای ارزشمندی ارزش تحمل این ترس را دارد. آوا مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد، زندانی می‌شود و کسی او را درک نمی‌کند. او برای نجات خود دست به هر کاری اعم از دستکاری تجهیزات، خیانت و حتی قتل هم می‌زند. آیا این بدان معناست که او قادر به عشق ورزیدن یا حتی ابراز مهربانی نیست؟ شاید این‌گونه باشد اما به هر حال، «فرا ماشین» به ما یادآوری می‌کند که عشق همه چیز نیست و نیاز به رهایی از زنجیر ممکن است انسانی‌ترین خواسته در بین همه مخلوقات باشد. 

۱. تماس (Contact)

فیلم علمی‌تخیلی

  • کارگردان: رابرت زمکیس
  • بازیگران: جودی فاستر، متیو مک‌کانهی، تام اسکریت
  • تاریخ انتشار: ۱۹۹۷
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

«کتاب تماس بهتر از فیلم آن است، چرا که به مضامین بیشتری می‌پردازد.» کارل سیگن این جمله را درباره رمان خود با نام «تماس» (۱۹۸۵) بیان کرده است. این جمله احتمالا یک واکنش جانب‌دارانه از طرف سیگن باشد، زیرا «تماس» در ابتدا اصلا به عنوان یک کتاب تعریف نشده‌ بود. داستان آن قرار بود به عنوان فیلمی توسط ستاره‌شناس افسانه‌ای و همسرش، آن درویان ساخته شود اما پس از سال‌ها درگیری در فرآیند تولید و توسعه، این اتفاق محقق نشد و سیگن مسئولیت روایت داستان را بر عهده گرفت و آن را به یک رمان تبدیل کرد و شاید فکرش را هم نمی‌کرد که این داستان روزی بر روی پرده‌های سینما نقش ببندد.

دوازده سال بعد، رابرت زمکیس سرانجام «تماس» را در سینما اقتباس کرد. نسخه سینمایی در برخی از جنبه‌های مهم داستان، با رمان تفاوت دارد اما زمکیس عناصر جذاب کتاب سیگن را حفظ می‌کند. این داستان‌ درباره تماس و ارتباطی اولیه است که هنوز در واقعیت امروزه هم جریان دارد.

«تماس» به این موضوع می‌پردازد که جامعه چگونه به اخبار مرتبط با هوش فرازمینی واکنش نشان می‌دهد، دولت‌ها چه می‌کنند و نحوه نمایش این موضوع در رسانه‌ها چگونه است (مخصوصا در اخبار و برنامه‌های دهه ۹۰) و زندگی هر یک از ما چگونه با این مکاشفات کیهانی دگرگون می‌شود.

نکته واقعی فیلم «تماس»، تفکربرانگیز است (سریال «پارک جنوبی» هم نگاهی خاص به این موضوع دارد) و به عنوان کد اصلی فیلم، کم‌ترین زمان را به خود اختصاص می‌دهد. «تماس» اصلا درباره بیگانگان نیست و در اصل درباره خود ماست، این که نگرانی‌های زمینی‌مان ممکن است باعث تعصب یا آسیب دیدن خود ما شود‌. فیلم سعی دارد تا به ما یادآوری می‌کند که جهان، زیبا و بزرگ است و در آن، جایی برای ذهن‌های کوچک نیست./collider

انتهای پیام/1005

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها