آوای خزر: داستان سرمایهگذاری را هر کسی نوشته، خوب نوشته. داستان از آنجایی آغاز میشود که سرمایهگذاران پولهای خود را بیاورند و مکانی را بسازند به نام شرکت، کارخانه، مجتمع و ...، تعدادی را مشغول کار کنند، حقالقدم هم بدهند، مالیات هم بدهند، به پیشرفت آن منطقه هم کمک کنند، عضو مجمع خیران هم بشوند.... ولی آقای مجلس! آقای دولت! شما در شرایط حساس در رفع موانع سرمایهگذاری، برای سرمایهگذاران چه میکنید؟
فصل اول:
هنوز آجر روی آجر نگذاشته بود که برایش یک فیش چند میلیونی آوردند، گفتند به این دلیل که تاکنون چند صد کامیون سنگ و نخاله را از این زمین به بیرون منتقل کردید باید حق تردد بدهید. مانده بود چه بگوید که یادش آمد: "گفته بودید این زمین تحویل شما. صاف و تمیز است. دستی رویش بکشید و کارتان را شروع کنید. تا دو سال دیگر کارخانه را میتوانید بسازید". آغاز راه است و سرمایهگذار نگاهی به فیش میاندازد و میگوید: "باشد چشم! این را هم واریز میکنم".
حالا 11 سال از آن زمان گذشته است. آقای مدیر فوت شده. پسرانش کارش را ادامه میدهند اما با بیمیلی. 3 سال است که کارخانه راه افتاده. بروکراسی اداری و موانع بسیار بوده و همچنان ادامهدار است. کارگر حقوق میخواهد و شهرک و بندر هم .... هنوز سختی کار روی دوش خانوادهی آن پیرمرد 80 ساله است. درد دلهایش زیاد بود. خدایش بیامرزد.
فصل دوم:
از این دست مشکلات در کشور زیاد است و در مازندران بیشتر. با سرمایهگذاران که صحبت میکنیم اغلب میگویند اگر سرمایهمان را در بانک گذاشته بودیم اکنون پول هنگفتی داشتیم که میتوانستیم چند شرکت و کارخانه بزرگ و معتبر خریداری کنیم. یکی میگفت اگر با این حجم سرمایهگذاری که به خاک سیاه نشستم! میلگرد وارد کرده بودم اکنون نخستین یا از بزرگترین عاملان فروش میلگرد کشور بودم.
اما به راستی چه چیزی است که آنها را به سمت کار و تلاش سوق میدهد؟ اغلب آنها اهل حرکت و پویاییاند. از ایستایی میگریزند و پیوسته در تلاشند. و این برایشان مطلوبترین چیزهاست. یعنی یک کار عاشقانه و متعهدانه. آری! سرمایهگذاران و کارآفرینان واقعی تنها به عشق زندهاند، در این اوضاع نامطلوب اقتصادی تنها همین عشق است که آنها را به سمت کار و تلاش و سرمایهگذاری میکشاند والا بانک جای خوبی است، دردسری هم ندارد و سود قابل توجهی هم پرداخت میکند.
اگر عشق نباشد که سرمایهگذار از اراک و اصفهان و تبریز و آنسوی دنیا که به مازندران نمیآید تا سرمایهگذاری کند. او هم مانند خیلیها میتواند بیدردسر پولش را به بانک بسپارد و با سودش به زندگی و تفریح و کار بدون خستگی بپردازد.
هرچند سرمایهگذارانی بودند که با اهداف دیگر وارد شدند. پول دولت و ملت را بردند و خوردند و یک لیوان آب رویش. اما هستند افرادی که در این اوضاع اسفناک اقتصادی اهداف خداپسندانهای دارند؛ هم به اشتغال دیگران میاندیشند، هم به درآمد مطلوب و سالم، هم به آینده فرزندان خود و هم به آینده فرزندان ایران.
هستند افرادی که نهتنها 10 درصد و 20 درصد و 30 درصد آورده شخصی که با 80 درصد آورده شخصی آمدند و کار را به پیشرفت بالایی رساندند اما درست در انتها با مشکلات ارزی و ریالی و تحریم مواجه شدند و حالا نیاز به پشتیبانی دولت دارند. اما به هر دری میزنند میبینند لایههایی از فساد در درونش هویداست.
چرا بعضاً بروکراسیهای مسموم و خودساخته و بیمعنای اداری تا این حد باید در بدنه دولت نفوذ کند که سرمایهگذار را به بیراهه کشانده، بخشی از سرمایه او را چپاول کند و او را با مشکلات مالی و زد و بندهایی که لعاب قانونی به خود دادهاند، مشغول کنند و زمان و فرصت بهرهوری را از او بگیرند؟
چرا سرمایهگذاری که اگر وارد هر کشور دیگری شود برای او ارزش و وقت قائل شده و در مدت زمان بسیار کوتاهی میتواند بهراحتی و با خیالی آسوده کارش را آغاز کند و در مدت زمان مقرر نیز پروژه خود را به اتمام برساند؛ در ایران باید سرگردان اتاقها و سازمانها و اداراتی با نامهای عجیب و غریب باشد و بخش مهمی از سرمایه مالی و عمر و زمان خود را از دست بدهد تا بتواند تازه قدم از قدم بردارد.
در کجای دنیا دیدهاید که یک سرمایهگذار خوشنام و اصیل که از قبل نیز برای دیدار با یک مسئول هماهنگی کرده است را ساعتها پشت سالن انتظار نگه دارند. به او وعده دهند و پیمانشکنی کنند و به او امید بدهند و ناامیدش سازند؟
چرا اگر سرمایهگذاری که مطالبات غیرمعقول و غیرعرفی برخی از مسئولان را پاسخ ندهد و بیتفاوت باشد؛ باید به زادگاه و دیار خود بازگردد و کارش لنگ بماند و پروژهاش خاک بخورد؟
فصل سوم:
آقایانی که پیش از انتخابات مجلس به سرمایهگذاران و پیمانکاران قول مساعدت و رفع موانع را دادهاید حالا کجایید؟ حدود 4 سال گذشته است و برای آن پیمانکاران و سرمایهگذاران قدمی برنداشتهاید و پیگیر کارشان نشدهاید! بودند البته افرادی که از آنها پولهای کلان خواستید و گرفتید و کاری کوچک انجام دادهاید؟ اما آنهایی که زیر بار خواهشهای شما نمیروند آیا سزاوار است که با هزینههایی که انجام دادهاند اکنون سرخورده و ناامید باشند؟ آیا حقوق مجلس کافی نیست؟ حقوق شرکتهای نفتی کافی نیست؟ سهام این شرکت و آن شرکت کافی نیست؟ ... و "میدانیدهایی" که دریافت میکنید، کافی نیست؟ و البته که با صدای بلند میگوییم آیا باجگیری از سرمایهگذاران کافی نیست؟
فرار سرمایهگذاران از یک استان، فرار اشخاص از یک منطقه نیست. فرار از هویت و فرهنگ و مدیریت آن منطقه است. برای هر کار کوچکی که به ادارات مراجعه میکنید در یکی از بخشها هم شده، با ضعف کارشناسی یا بیتفاوتی و یا مطالباتی نامعقول که در شأن دولت نیست، مواجه میشوید. و این البته مختص نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر نیز میشود.
سرمایهگذاران هرگز این شرایط را نمیپذیرند و فرار را بر قرار ترجیح داده و البته مبلغان خوبی نیز برای حوزه سرمایهگذاری خواهند بود! یکی از راهکارهای برونرفت از این معضل، در نظر گرفتن جریمههای سنگین و برداشتن زمینههای فساد است.
دولت اگر به دنبال رفع مشکلات مردم و از بین بردن فساد اداریست؛ باید نظارتها را بیشتر کند و در هر تشکیلات دولتی یک ناظر عالی داشته باشد که پیگیر عملکرد مدیران و کارکنان باشد. باید ترس از فساد و بیمبالاتی در تمامی ادارات، نهادها و سازمانها نهادینه شود و الا با ادامه وضعیت فعلی، کار این سامان، هیچ سر و سامانی نخواهد یافت.
اخبار مازندران
انتهای پیام/ 1354