آوای خزر – آزاده بابانژاد: آبی بیکران خزر، بزرگترین دریاچه جهان، کلکسیون بینظیر و زیبایی که در دل خود گنجینههایی از تنوع زیستی را دارد؛ نهتنها برای جمعیتی که در حاشیه آن شکل گرفتهاند بلکه برای ساکنان کره زمین نیز ارزشمند است. اکوسیستم حیاتبخش و روحنوازی که به مدد دریای کاسپین در ضلع جنوبی با گستره 68 هزار و 800 هکتاری در جایی به نام پناهگاه حیات وحش میانکاله پدید آمده و هرساله میزبان پرندگان زمستانگذران و تابستانگذران بومی و مهاجر است؛ یکی از کمنظیرترین ذخیرهگاههای زیستکره است که هم جنگل و دشت دارد و هم دریا و چشمانداز ماسهای و شبهبیابانی.
در پهنه 436 هزار کیلومتر مربعی از این دریاچه زیبا و سواحل حدود 7 هزار کیلومتری آن، پوشش گیاهی و جانوری خارقالعادهای وجود دارد که گفته میشود شامل بیش از 500 گونه گیاهی و 850 گونه جانوری است. و کسی نمیتواند ارزش آنها را نادیده بگیرد؛ ماهیان خاویاری دریای خزر که در آبهای سرزمینی ایران قرار دارند بهتنهایی معرف اهمیت این مجموعه طبیعی و خدادادی برای تمام ساکنان زمین است.(ایران صادرکننده 90 درصد خاویار جهان است).
دریای کاسپین از ماکروفیتها، باکتریها، مخمرها، جلبکها، ماهیان و بیمهرگان و پرندگان مهاجر گرفته تا ذخایر نفت و گاز را در آغوش خود پذیرفته است.
همچنین تمدن شهرنشینی حاشیه دریای کاسپین چه در جنوب که در جغرافیای ایران قرار دارد و چه در سایر نقاط آن، بهواسطه این دریاچه پهناور بهوجود آمده و هر گونه تنش و یا آسیب به آن میتواند به یک فاجعه در مقیاس بسیار بسیار بزرگتر از هامون منجر شود.
پُرواضح است که هرگونه دستاندازی که خزر را دستخوش آسیب کند، در چرخه گیاهی و جانوری و حیات انسان که بخش مهمی از اقتصاد و زنجیره غذایی خود را از آن تامین میکند، تاثیر مثبتی دارد. بنابراین نمیتوان به دریای خزر به صورت بخشی و جزیرهای نگاه کرد. هر تحولی در خزر، در شرایط جهان چه از نظر شرایط اقلیمی و چه از نظر تامین ذخایر هیدورکربوری و زنجیره غذایی تاثیرگذار است.
تهدید جدیدی که خزر را میآزارد نه از تردد کشتیهاست و نه از هجوم شانهداران مزاحم و نه از ورود پسابهای صنعتی و سموم کشاورزی. بلکه تصمیماتی است که در انتها به پاشیدن نمک بر زخمهای خزر میانجامد و زیستمندان و ذینفعان آن را وارد چالش جدی میکند.
"شیرینسازی و انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی" سوژه داغ و شیرین اینروزهای رسانهها، مسئولان و نمایندگان مجلس است. طرحی که سالها روی میز نشسته بود و اما و اگرهای زیادی در خود نهفته داشته و دارد. طرحی که اگر همین حالا از آن حذر نشود، دیر نیست که خزر به دریایی مرده تبدیل شود.
صحبت از آغاز عملیات اجراییست، برخیها آن را تکذیب میکنند، معادلات نمایندگان موافق میگوید که این انتقال ایرادی ندارد و حتی مانند برداشتن "کاسهای آب" از دریاست و دلایل زیاد علمی و تحقیقی آوردهاند که هیچ اتفاقی برای گستره خزر نمیافتد، آنها میگویند این پروژه را سیاسی نکنیم و ربطی به سمنانی بودن رئیس جمهور ندارد. نمایندگان شمالی اما با مستندات بسیاری، شدیداً مخالف طرح هستند، قاطبه افراد بیطرف و مطلع نیز با نمایندگان شمالی موافقاند. بسیاری از اساتید دانشگاهها این انتقال را یکی از تاریخیترین پروژههای حوزه انرژی میدانند که قطعا تبعات نامیمون و فاجعهآمیزی را در میانمدت بهبار خواهد آورد.
تمامی تشکلهای زیستمحیطی و منابع طبیعی کشور نسبت به آینده این پروژه حساسیت و مخالفت خود را اعلام کردهاند و بارها و بارها از رئیس جمهور خواستهاند، این طرح را متوقف کند.
جدا از اینکه رئیس جمهور سابق که آنهم سمنانی بوده و قولهایی داده است اما رئیس جمهور فعلی نیز قول شرف داده است که آب خزر را به سمنان برساند. اینکه چه اهرم قدرتی در این بین، دست رئیس جمهور را بسته است تا همه معادلات زیستمحیطی را کنار بزند تا جایی که "قول شرف بدهد" و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز کوتاه بیاید و موافقت اولیه را اعلام دارد، بسیار مایه تاسف و تامل است.
مسئولی که خود سدسازیهای شتابزده و غیراصولی و انتقال آب بینحوضهای را مردود میدانست اما حالا در حالیکه هنوز طرح انتقال آب خزر به سمنان پیوست زیستمحیطی ندارد، با رئیس جمهور همراه شده است.... آقای کلانتری حق دارد که از مافوق خود اطاعت کند و حق دارد برای این همراهی حتی پروین فرشچی معاون محیط زیست دریایی این سازمان را با آنهمه سوابق درخشان برکنار کند. اما میداند که مافوق همه اینها طبیعتی است که انتقام میگیرد، و سمنها نیز چونان دژ محکمی در برابر این تصمیم ایستادهاند.
چطور میشود که آینده محیط زیست یک کشور را دستخوش تصمیمات احساسی و سفارشی کرد؟ چه کسانی قرار است در این میان سودهای کلانی به جیب بزنند و مردم را قانع کنند که اتفاق خاصی نمیافتد. چرا تصمیمات در عصری که تکنولوژی، تخصص و تحقیق حرف اول را میزند، به سمت عوامفریبی میرود؟ تا کی مسئولان میخواهند صدای فعالان زیستمحیطی، صدای کارشناسان و صدای متخصصین حوزه انرژی را نشنیده بگیرند و به بهانه پیشرفت صنعتی و کشاورزی در نقطهای از کشور، قلب شکننده هزاران کیلومتر از طبیعتی که متعلق به همه مردمان این سرزمین و این کره خاکی است را بشکافند؟
انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی جدا از اینکه یک اشتباه راهبردی است، میتواند توقعی برای دیگر مناطق خشک و کویری و یا کمآب باشد. آنچه در دریای خزر است باید ابتدا برای زیستمندان و ذینفعان آن باشد، خزر نمیتواند شاهد از بین رفتن خود باشد تا جانی به رگهای صنعت و کشاورزی فلات مرکزی تزریق کند. پس تکلیف تنوع زیستی خزر چه میشود؟ چه کسی پاسخگوی مخاطراتی خواهد بود که دریای خزر پس از انتقال آب با آن مواجه خواهد شد؟ تاوان این اشتباه فنی و میلیاردها دلار هزینهای که تلف میشود را چه کسی خواهد داد؟ مسئولان امروز قطعا در آینده پاسخگو نخواهند بود و همین امروز هم مسائل را پاسکاری میکنند.
دریای کاسپین متعلق به استانهای گیلان، گلستان و مازندران نیست، متعلق به کشورهای حاشیه خزر هم نیست، بلکه متعلق به جهانی است که همه ساکنانش در یک کشتی نشستهاند، انتقاد شدید نسبت به این پروژه از سوی نمایندگان استانهای شمالی از روی تعصب یا منتسب دانستن و احساس مالکیت نسبت به خزر نیست، چه اینکه نمایندگانی از سایر استانها با این موضوع شدیدا مخالف هستند. این مخالفت به سبب حساسیتی است که نسبت به آینده خزر متصور است و قطعا تبعات نامبارک آن ابتدا بر استانهای شمالی تاثیرگذار خواهد بود.
با این اوصاف اگر نظرات موافقان و مخالفان در یک کفه ترازو قرار بگیرد، سنگینی نظرات مخالف به خوبی مشخص است. سخنان اخیر آقای اردکانی وزیر نیرو که در آستانه استیضاح قرار داشت و همچنین سخنان آقای کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، نشاندهنده تردید آنها در اجرای پروژه است.
از طرفی برابر طرح ارائهشده، در صورت آغاز عملیات اجرایی این پروژه، بخشی از لولهگذاری و انجام عملیات انتقال باید از دل جنگلهای حفاظتشده که به تازگی نیز در میراث طبیعی یونسکو ثبت شده است، عبور کند و بدین جهت عباسعلی نوبخت رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در روز 29 مهرماه 98 طی نامهای سرگشاده ضمن هشدار نسبت به این موضوع، از مدیرکل تابعه در مازندران خواست تا اقدامات قانونی مطابق این دستور را اجرا کند.(این یعنی آنهایی که میگویند قرار نیست درختی قطع شود و یا اگر قطع شود چندان مهم نیست، باید مراقب استدلالهای خود باشند زیرا وانگهی شاهد از غیب میرسد!).
همچنین نمایندگان مجلس، تشکلهای محیط زیست و منابع طبیعی، جمعی از اساتید دانشگاهی و بسیاری از اشخاص حقیقی و حقوقی، ضمن بیان تبعات ناخوشایند و جبرانناپذیر اجرای این طرح، از رئیس دولت خواستهاند جلوی اجرای پروژه انتقال آب خزر به سمنان را بگیرد و تردید نداشته باشند مورد حمایت قرار میگیرند و اگر غیر از این باشد به گفته آقای شاعری عضو هیات رئیسه کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی "رئیس جمهور تردید نداشته باشند که در صورت آغاز عملیات اجرایی، ما گلستانیها، گیلانیها و مازندرانیها جلوی اجرای پروژه را خواهیم گرفت".
امید است تصمیم بزرگ دولتمردان در رابطه با این پروژه در مسیر راهکارهای کمهزینهتر برای جبران کمآبی استان سمنان و رضایتمندی مردمان سختکوش این خطه از کشور قرار بگیرد و دستاورد حاصل از آن به عنوان یکی از پرافتخارترین تصمیمات دولت آقای روحانی در تاریخ کشور به ثبت برسد.
... دریای کاسپین گرچه سخاوتمند است و آبی بیکرانش ترانهخوان بخشندگی است اما پهنهای برای آزمون و خطا نیست، نعمتی است که حیات میبخشد، چشمنواز و خیالانگیز و پیوسته در تکاپوست. آزردن این دریای بسته با تصمیمات احساسی، بستن حیات به روی تنوع زیستی است و در نتیجه انسان را با چالشهای جدی مواجه میکند که گریز از آن جبرانناپذیر است.
اخبار مازندران
انتهای پیام/ 1354