آوای خزر - آزاده بابانژاد: فکرش را هم نمیکردیم که روزی روزگاری، آن شادیهای دوران کودکی و جوانی، آن رفاه و ارزانی، آن مهربانیها و دوستیها، آن مسئولان مردمی و پُرتلاش جای خود را به این روزهای سخت و جانفرسا، و مسئولانی خسته و بعضاً ناکارآمد بدهند.
هر روز اخبار گرانفروشی، حوادث ناگوار، سیل، زمینلرزه، زیرساختهای نادرست، بیمبالاتیها و سهلانگاریها، بیعدالتیها و بیحیاییها، فرار برخی ژنهای خوب از صحنههای کارزار اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی.
... و ما تنها میتوانیم نفس عمیقی بکشیم و درود بفرستیم به ارواح آنهایی که در روزگارشان دوستی و ارزانی، و سازندگی و آبادانی حرف اول را میزد، و پس از آن دیگر هیچ شد سهم ما از این تمدن بزرگ، از آن آرزوهای کودکی.
پدران ما در دوران سخت جنگ و تهدید و تحریم کم نیاوردند. هنوز هم جنگ هست و اما اینروزها جنگ اقتصادی و بیشتر مدیریتهای نادرست داخلی بلای جان مردمان شده است؛ فکر میکنم ایران تنها کشوریست که اضافهشدن یک ارزن به حقوق مردمانش برابر است با آوار شدن یک خرمن مشکلات ناشی از گرانی و گرانفروشی و بیعدالتی. و برخیها خیلی خوب بلدند گاهگاهی خوشیهای مردم را از دماغشان بیرون بیاورند.
... و یا ایران تنها کشوریست که مسئولانش برای سهلانگاریهایی که انجام دادهاند، برای جان و مالهایی که به سبب ناکارآمدی آنها، تلف شده است؛ برای تصمیمات نادرستی که گرفتهاند، عذرخواهی نمیکنند. (روزی 4 هزار و 300 میلیارد تومان تنها هزینه قطعی اینترنت بوده است و با این پولها چه پروژهها که ساخته نمیشد، چه جوانها که بر سر کار نمیرفتند و ...)، و آقای صادق زیباکلام خیلی شفاف گفته است که "جسارت عذرخواهی نکردن از مردم بزرگترین اشتباه است".
... و مسئولان چقدر راحت اشتباهات خود را فراموش میکنند و اشتباهات بزرگتری را مرتکب میشوند. و در این میان مردم چهقدر نجیبانه و صبورانه همهچیز را تحمل میکنند، حتی گرانی بنزین را! برخی خیال نکنند که خشم فروخورده مردم را دیدهاند؛ مردم هنوز هم نجیبانه صبر میکنند. مثل روزهای قبل در صف بنزین میایستند، مثل روزهای قبل رفت و آمد میکنند و مثل گذشته، کشورشان را دوست دارند.
اینروزها اما مسئولان عجیب گرفتارند و عجیب در تصمیمگیریها بر سر دوراهیاند، مردم اما عجیب میفهمند، عجیب درک میکنند و خیلی عجیب اگر سرشان برود، بر سر کشورشان معامله نمیکنند.
اینروزهای سرد و یلدایی، خبر میرسد که در جنوب سیل آمده و زندگی مردم زیر آب رفته، بوهای بدی از پایتخت میآید، در مهآلودگیها و ابرناکیهای اینروزها اما به یکباره ماه از پشت ابر بیرون زده است.... شلوغی وعده و وعیدها و هزار اقدام بر زمین ماندهی مسئولان هم رو شده است، خلاصه اینکه افسارها گسیخت، درها بسته است و در این میان کلید هم گم شده است. یکی داد میزند: "آهای مردم، به داد مسئولان برسید"!
اخبار مازندران
انتهای پیام/