آوای خزر - دکتر حسین منفردی: پس از نیم قرن کار اجرایی در دستگاههای دولتی و سالها تدریس در دانشگاهها به این جمعبندی رسیده که مدیران در دستگاههای دولتی به چهار نوع قابل تقسیم خواهند بود.
1- مدیران روزمره: این مدیران که تمام وقت و انرژی خود را صرف امور روزانه اداری میکنند خود به دو قسم قابل تصور هستند. یک عده اصلا برنامهریزی بلد نبوده و فقط مفاهیمی از اهداف، استراتژی، برنامه عملیاتی و ... شنیده و بعضاً هم در سخنرانیها تکرار و بیان میکنند.
البته برخی از آنان نیز مدرکی نیز کسب کرده و عناوینی هم به یدک میکشند. عده دیگر تا حدودی هم تجربه و هم علم آن را دارند ولی همت و ادارهای در آنان وجود ندارد تا بر اساس برنامه و هدفمند حرکت کنند. اکثر این مدیران چون از طریق لابی منصوب شدند تمام سعی و تلاش آنان این است که رضایت آنانی که نقش کلیدی در انتصاب آنها داشتند را کسب، و در جهت افراد و یا گروه خاصی(الیگارشی) عمل کنند.
2- مدیران منفعتطلب: این افراد آدمهای با هوش و فرصتشناسی هستند که عمل و اقدامی که در کوتاه و یا بلندمدت به نفع آنان باشد تحت هر عنوان و قالبی که شرایط جامعه پذیرا باشد عمل میکنند. از نظر سیاسی گاهی اصولگرا و گاهی اصلاحطلب و بعضاً اعتدال و حتی انقلابی و ... جلوه میکنند. اگر منفعت ایجاد کند؛ بعضاً چنان ارزشی و غیرتی عمل میکنند که حتی طاقت دیدن اندک موی دختر به بلوغ نرسیده را ندارند و گاهی هم ظلمی بر هر شهروندی و حتی تا مرگ جوانان و مردم شریف منجر شود به راحتی از کنار آن میگذرند و اگر صلاح باشد این مظلومان را به بیگانگان و نفوذیها نسبت میدهند.
3- مدیران مقلد: افرادی هستند با برنامه، منظم و موفق که در راستای اهداف سازمان حرکت کرده و منشا خدمات و اقدامات شایسته نیز هستند. اشکالی که در کار این مدیران وجود دارد این است که فکر میکنند مسیری را که دیگران رفتند وحی مُنزل و ثابتی است که اگر کوچکترین تغییری در آن ایجاد شود؛ جایز نخواهد بود. از جهتی این افراد خیلی اهل ریسک نبوده و از انتقاد دیگران ترس و واهمه دارند. به دیگر سخن مسیر حرکت این مدیران افقی بوده و جنبه عمودی قابل توجهی که از آن توسعه حاصل شود وجود ندارد.
4- مدیران کارآفرین، خلاق و نوآور: منشا رشد، پیشرفت و توسعه و به عبارتی تکامل بشری به دست توانمند این گونه افراد شکل گرفته است. مدیرانی هستند که بهرهوری بالایی دارند، یعنی؛ هم کارائی لازم و هم اثربخشی موثر داشته و جنبه مدیریتی قوی و هم رهبری کارآمد در عملکرد آنان مشهود خواهد بود. این گونه مدیران در پی انجام کار درست و توسعهمحور هستند و برایشان خیلی مهم نیست که چه کسی راضی و یا ناراضی خواهد بود.
برای این مدیران بیش از هر چیزی خردورزی و اندیشه مهم خواهد بود و اساس کار آنان مدیریت بر مبنای علم و خردجمعی است و مهم نیست بروز و ظهور اندیشه از چه جناح سیاسی و ... است بلکه ماهیت کار مدنظر است. چون روش و منش این مدیران با دیگر مدیرانی که در بندهای پیشین ذکر شده متفاوت است از سوی آنان قابل پذیرش نبوده و معمولا طرد میشوند و اگر تعداد معدودی نیز در دستگاههای اجرایی حضور داشته باشند خیلی اندیشه و تفکر آنان خریدار ندارد.
نتیجه و تحلیل نوشتار این خواهد بود که تا زمانی شایستهسالاری در کشور استقرار نیابد انتظار توسعه و رقابت با کشورهای پیشرفته یک توهمی بیش نخواهد بود.
انتهای پیام/1001