دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۴۰۸۸۵
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۴۰۰ - ۲۳:۴۳
وقتی پیگیری نتیجه می‌دهد؛
بهزیستی مازندران
ساری - همچنان پیگیر وضعیت "داود" در روستای "مچکتی" بابل هستیم. مدیرکل بهزیستی مازندران با او که یک بیمار ذهنی و جسمی – حرکتی است دیدار کرد؛ روحیه داود بهتر است؛ انگار که نور امید کلبه احزان داود را روشن ساخته است.
آوای خزرآزاده بابانژاد: همه چیز از یک جشنواره آغاز شد و پیرو آن گزارشی با عنوان " داستان یک کدو حلوایی؛ از جشنواره "کئی پلا" در ساری تا کلبه احزان "داود" در بابل"، این خبر شنبه ۲۲ آبان‌ماه ساعت ۱۵:۳۳ روی خروجی پایگاه خبری تحلیلی آوای خزر قرار گرفت.
 
هدف این بود تا به دو برادر از یک خانواده کمک شود؛ بیشتر صحبت‌مان، اما "داود" بود با کلبه احزانی که در آن زندگی می‌کرد با مادری ۷۰ ساله. پدر سالهاست به رحمت خدا رفته و خواهری که داود خیلی دوستش داشت. او هم حالا دیگر در این دنیا نیست.

وقتی گزارش را برای دکتر فرزاد گوهردهی مدیرکل بهزیستی مازندران ارسال کردم و به او پیشنهاد دادم که زودتر به دیدار داود برویم؛ استقبال کرد و بدون معطلی پذیرفت.

براساس برنامه آقای مدیرکل، قرار بر این شد تا فردای آن روز در بین دو برنامه کاری که یکی اهدای بسته معیشتی و ۱۰۰ دستگاه ویلچر به معلولان زیر ۱۴ سال بهزیستی با مشارکت ستاد اجرایی فرمان امام خمینی رحمةالله علیه در استان بود و دیگری هم نشست مجازی با رییس سازمان بهزیستی، دیدار با داود و خانواده‌اش در بابل صورت بگیرد.

فردای آن روز و در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت از انتشار گزارش، ساعت ۱۰:۲۰ دقیقه از خیابان بعثت ساری به سمت بابل حرکت کردیم. طبق محاسبه‌ای که داشتیم؛ رفت و برگشت این دیدار ۳ ساعت زمان می‌برد و آقای مدیرکل هم به نشست سازمانی خود می‌رسید. بالاخره خیلی بیشتر از زمانی که برای رفتن در نظر گرفته بودم، رسیدن به مقصد طول کشید. به هر حال به خانه داود رسیدیم. مادر انگار که دنیایی از امید را به او داده باشند به استقبال آمد.
 
بهزیستی مازندران
 
آقای مدیرکل و معاونانش، همچنین مسوول بهزیستی شهرستان بابل و ابراهیم مُکاریان طبری که اصلاً همه چیز از مصاحبه با او در جشنواره "کئی پلا" ساری آغاز شد؛ درباره این خانواده و مشکلات داود گفتگو کردند. مسوولانی که آمدند با چند سوال از مادر داود همه چیز را متوجه شدند. پیرزن با همان لهجه زیبای بابلی صحبت می‌کرد با معصومیت و وقار خاصی که در چهره‌اش بود.

داود در خودش غرق بود. زیر پتویی که انگار زمستان آمده باشد. ۴۸ ساله است. برای خودش باید مردی می‌بود و عصای این روز‌های مادر. اما تقدیر این شد که مادر، پسر را‌تر و خشک کند و حتی غذا را به دهانش بگذارد.

مادر از مددجویان کمیته امداد است. ماهانه مبلغی دریافتی دارد که با این اوضاع و احوال به سختی هزینه‌های بهداشتی داود را تأمین می‌کند. خانه‌ای هم برایش ساخته‌اند، اما ریزه‌کاری‌هایی دارد که باید اصلاح شود. داود علاقه‌ای به رفتن در آن خانه ندارد و به بودن در کلبه احزانش عادت کرده است.

آقای گوهردهی از خانه‌ی جدید مددجو که در کنار خانه قدیمی قرار دارد، بازدید کرد. او می‌گوید: با کمیته امداد صحبت می‌کند تا با مشارکت بهزیستی مشکلات برطرف شود. او تاکید کرد که "باید با داود بیشتر سر و کله زد تا بپذیرد که به خانه جدید برود".
 
بهزیستی مازندران
حالا این روز‌ها آقای مُکاریان طبری خیلی خوب با داود همراهی می‌کند، شبیه یک مددکار اجتماعی شده است. او هفته‌ای چند روز از شهر بابل به روستای "مچکتی" در بندپی غربی می‌آید و با داود هم‌سفره و هم‌صحبت می‌شود. برایش خوراکی می‌آورد. هر چند همچنان پروژه فروش "کدو" را دنبال می‌کند تا پول حاصل از آن را برای کمک به داود و چند خانواده دیگر صرف کند.

مدیرکل بهزیستی مازندران و هیأت همراه، زمان زیادی را در دیدار با داود و مادرش و گوش دادن به صحبت‌های خانواده‌ی برادرش صرف کردند. داود برادری دارد که بیمار است و باید زودتر جراحی شود. این خانواده مشکلات دیگری هم داشتند که عنوان کردند.

مادر داود از یک موضوع حقوقی گفت. از زمینی که مالکیتش با آنهاست، اما چون اسناد را گم کرده‌اند، سودجویان در پی بهره‌برداری و سندسازی به نفع خود هستند. نکته امیدبخش آنجاست که اهالی و بستگان می‌دانند آن زمین برای خانواده داود است و در مقام شاهد حاضر می‌شوند.

در این دیدار و با بررسی وضعیت داود و خانواده‌اش، مدیرکل بهزیستی مازندران دستور داد با توجه به شرایط مادر و اینکه داود یک بیمار جسمی – حرکتی و ذهنی است که نیاز به مراقبت بالایی دارد، حق پرستاری برای مادر در نظر گرفته شود که از آذرماه اعمال می‌شود.
بهزیستی مازندران

همچنین بهزیستی شهرستان بابل مورد حقوقی این خانواده را از طریق وکیل پیگیری می‌کند. خرید یک دستگاه لباسشویی را نیز بهزیستی متقبل شده است و دیگر اینکه با کمیته امداد استان درباره رفع مشکل آب و انشعابات مربوطه صحبت می‌شود تا با مشارکت بهزیستی، این مشکل نیز برطرف شود.

در این چند روز پیگیر شدیم تا ببینیم چه اتفاقاتی رخ می‌دهد؛ خوشبختانه تعهدات در حال پیگیری است. فقط می‌ماند حق پرستاری مادر داود که ماه آینده به حسابش منظور می‌شود.

مدیرکل بهزیستی مازندران باوجود مشغله کاری، پاسخگوست. "داود" برای ما یک پروژه است و حتماً روز‌های خوش این خانواده را به تصویر خواهیم کشید به امید روزی که داود از کلبه احزان خود به خانه شادی‌هایش برود و لبخندی از عمق جان بر لبان مادرش بنشیند.

داود انگار چند روزیست که شاداب است. این را آقای طبری می‌گوید، گویی نور امید به کلبه احزانش تابیده است.... و ما همچنان پروژه‌هایی، چون داود را به مدد نگاه متعهدانه‌ی مسوولان پیگیر شده و در لبخند رضایت و آرامش مددجویان سهیم می‌شویم.

انتهای پیام/۱۰۰۱/
مطالب مرتبط
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها