آوای خزر- کوروش گرجی: تاریخچه ی دست و پنجه نرم کردن ایران با توسعه طلبی های اسراییل، به پیش از انقلاب اسلامی بر می گردد. آخرین شاه ایران نیز بر اساس اسناد موجود و خاطرات نزدیکانش، همواره نگران همین مسئله بود چون مقامات اسراییل، هرگز دست از ادعای علنی خود مبنی بر مالکیت اسراییل بر بخش های بزرگی از غرب آسیا، برنداشته بودند.
در همین راستا، اسدالله علم در کتاب خاطرات خود ذکر کرده که: “ظهر در حمام، هنگام سلمانی کردن سر شاهنشاه شرفیاب شدم. یک ساعت و نیم کارهای جاری عقبافتاده را به عرض رساندم مطلب مهمی نبود، جز آنکه فرمودند: «به شیعیان لبنان محرمانه کمک پولی و اسلحه بکنیم».
در دوران جنگ تحمیلی، از خصومت بین ایران و اسراییل اندکی کاسته شد چون تمام توان ایران صرف دفع حمله ی عراق شده و اسراییل نیز تمایل به طولانی شدن جنگ داشت تا هردو کشور درگیر جنگ را تضعیف کند. پس از حمله ی آمریکا، عراق به شدت تضعیف شد و نگرانی اسراییل از ناحیه تهدید عراق و اعراب برطرف شد.
اکنون فشار تلآویو و لابیهای آن، روی ایران متمرکز بود. اسحاق رابین، نخستوزیر اسراییل، در سپتامبر ۱۹۹۴ در کنفرانسی که با یهودیان امریکایی برگزار کرده بود، ایران را تهدیدی بزرگ برای صلح در خاورمیانه خواند و گفت: “ایران به دنبال دستیابی به سلاح هستهای ظرف ۷ تا ۱۵ سال آینده است”. البته از آن دوران، سی سال گذشته و هنوز خبری از سلاح هسته ای ایرانی نیست.
این روزها، افکار عمومی جهان بر علیه نسل کشی فلسطینیان بوده و اقدامات هم پیمانان ایران، زندگی اجتماعی و توان اقتصادی اسراییل را متاثر کرده است. این کشور که بیش از پیش به کمک های آمریکا وابسته شده، رقیبی به نام اوکراین را در کنار خود می بیند و این انگیزه ای جدی به اسراییل می دهد تا آمریکا را مستقیما به ورطه ی جنگ بکشاند. اما آمریکایی ها بجز عملیات محدود، اقدام دیگری بر علیه هم پیمانان ایران انجام ندادند.
بنابراین تنها راه پیش روی اسراییل این است که یک حریف جدی را وارد میدان جنگ کند تا به این بهانه، مقدمات درگیری مستقیم آمریکا فراهم شود.
چنین برنامه ای را بارها پیش از این نیز اسراییل برای درگیر کردن ایران، طراحی کرد اما قوه ی عاقله در تهران، با فرسایشی عمل کردن، قدم به قدم، جای پای دولت های فرامنطقه ای را پر کرده و به پشت دروازه های تل آویو رسده است.
در آمریکا نیز، دولت بایدن در شرایط بسیار ضعیفی قرار داشته و بعید است توان درگیری مستقیم با ایران را قبل از انتخابات ریاست جمهوری کشورش داشته باشد. کشورهای اروپایی هم که کاملا درگیر جنگ روسیه و اوکراین بوده و توان چندانی برایشان باقی نمانده است که بخواهند به کمک اسراییل بشتابند.
آمریکا که همزمان درگیر مسائل تایوان، اوکراین و انتخابات نیز هست، به خوبی می داند که در غرب آسیا، فقط ایران است که توان پاسخگویی به تهاجم های اسراییل را دارد.
اما در صورت بروز جنگ، اسراییل باید روی تسلیحات هسته ای و یا نیروی هوایی خود، حساب کند، زیرا به دلیل عدم وجود مرز مشترک، نیروهای زمینی و زرهی، فاقد کارایی لازم هستند.
در اینجا باید توجه کرد که نیروهای زمینی متحدین ایران، پشت مرزهای اسراییل، برای آغاز درگیری لحظه شماری می کنند و اسراییل نیز توهم توان درگیری با ایران را در جمهوری آذربایجان، ایجاد کرده است.
براورد غربی ها نشان می دهد که در پاسخ هسته ای، ایران ظرف کمتر از یک هفته می تواند، سلاح هسته ای بومی خود را تولید و بهره برداری کند؛ زیرا امکان فلج کردن ایران با سلاح هسته ای به هیچ وجه وجود نداشته و سلاح هسته ای اسراییل صرفا برای کشتار مردم بی دفاع و ایجاد رعب و وحشت کاربرد دارد. ایران کشوری بزرگ و پر از موانع طبیعی است.
تاسیسات حساس ایرانی ها نیز در زیر کوه های سر به فلک کشیده، قرار گرفته اند و بسیار پراکنده و تقریبا آسیب ناپذیرند.
اما در سوی دیگر، سرزمین های اشغالی، علاوه بر اینکه بسیار کوچک است، فاقد عوارض طبیعی مثل کوه های بلند بوده و تمامی تاسیسات اسراییل را در دسترس ایرانی ها قرار می دهد.
یک یا چند کلاهک کوچک هسته ای، چیزی از رژیم اشغالگر قدس باقی نخواهد گذاشت اما اساسا ایران مشابه همین ضربه را با استفاده از موشک ها و پهپادها نیز می تواند وارد کند و فعلا نیاز به رونمایی از کلاهک هسته ای ندارد. تاکید بر تغییر نگرش و افکار عمومی ایرانیان که امروزه دیگر خواهان سلاح هسته ای هستند، نیز ضروری است.
گزینه ی دوم برای اسراییلی ها، استفاده از نیروی هوایی است. اف-35 های 85 میلیون دلاری، دورپروازترین هواپیمای رادارگریز اسراییل هستند که مخزن داخلی آنها، یک شعاع عملیاتی 1090 کیلومتر را برای آنها فراهم میکند.
اگرچه ایران، بارها توانسته اف 35 های آمریکایی را در رادارهای خود تشخیص داده و چند مورد هشدار به آن ها نیز ثبت شده اما نیاز این هواپیما به سوخت گیری هوایی، رادارگریزی آن را به هنگام مجاورت با هواپیمای سوخت رسان، حتی برای رادارهای معمولی نیز، از بین می برد. البته هم پیمان های ایران نیز به سامانه های رهگیری و دفاع هوایی ایرانی تجهیز شده اند و حزب الله لبنان با یکی از همین سامانه های پیشرفته موفق به ساقط نمودن یک هرمس 900 اسراییلی شد.
در سوی دیگر، ایران که خود را برای جنگ مستقیم با آمریکا آماده کرده است، صدها هزار موشک و پهپاد دارد. به این میزان، حدود 200هزار موشک و پهپاد مستقر در لبنان را نیز باید اضافه کرد.
سوریه، یمن و عراق نیز از این جهت، دارای تجهیزات مناسب و متعددی هستند. پرتاب یکباره ی فقط چندهزار موشک کوتاه و میان برد از سوی متحدین ایران کافی است تا کل سیستم دفاع هوایی اسراییل، مصرف و مختل شود.
فاصله ی زمانی، آماده سازی مجدد این سامانه ها، بهترین فرصت برای محور مقاومت است تا ظرف فقط چند ساعت، هیچ هدفی را در اسراییل، سالم باقی نگذارند. درست ساعتی پیش از نگارش این مقاله، مقاومت عراق نیز از موشک های بالستیک خود، رونمایی کرد.
تا اینجا به این پرداختیم که ایران چگونه به تهاجم اسراییل، پاسخ می دهد؛ اما همه ی کارشناسان به این اعتراف دارند که اگر ضربه ی اول از سوی ایران وارد شود، بعید به نظر می رسد بعد از آن، هواپیما و یا تسلیحاتی در اسرائیل باقی بماند که بخواهند از آن بر علیه ایران استفاده کنند.
در پایان لازم به ذکر است که اگرچه بازدارندگی ایران بسیار قابل توجه است اما به هر حال هرگونه جنگی برای ایران، ایجاد هزینه می کند و در حالی که ایران تحمل ضربه ی اول هسته ای یا حمله ی هوایی اسراییل را داراست اما رژیم اشغالگر قدس، نمی تواند ضربه ی اول و یا حتی پاسخ ایران را تحمل کند.
در واقع به همین دلیل است که امروزه آمریکا سخت به دنبال آن است که با دادن امتیازاتی، ایران را راضی کند تا پاسخ حمله ی اسرائیل به کنسولگری اش را به آینده موکول کند.
در چنین شرایطی، قطعا دریافت امتیازات و تضمین های امنیتی برای ایران و متحدانش، اولویت اول است؛ اما تصمیم گیران ایرانی، می توان نیم نگاهی به دریافت امتیازات اقتصادی نیز داشته باشند.
انتهای پیام/