دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۵۵۸۶۲
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۸
یادداشتی از امیر خلیلی واوسری

از چاله تهران به چاه نکا

از چاله تهران به چاه نکا
امیر خلیلی واوسری، کارمند بازنشسته‌ای که سی سال در تهران نفس کشید و به امید هوای پاک به زادگاهش در نکا بازگشت، در این یادداشت از سرخوردگی‌اش از شرایط محیط‌زیستی می‌نویسد؛ جایی که به‌جای نسیم دریا و بوی جنگل، دود نیروگاه نصیبش شد!

 آوای خزر- امیر خلیلی: سی سال تمام، به حکم کارگزینی، کمی مجبور و کمی از سر پُز و غرور، تهران‌نشین بودم. هرچه به پایان خدمت نزدیک‌تر می‌شدم، هوای تهران آلوده‌تر می‌شد. به‌جایی رسید که ریه‌هایم «دیزلی» شده بودند؛ با کمترین سرفه، چیزی شبیه «نفثه المصدور» از سینه‌ام بیرون می‌جهید. مادربزرگ خدا بیامرزم می‌گفت: «پِخ پِخو شدی!» و اخوان ثالث هم گویا همین حال را وصف کرده بود که:

«نفس کز گرمگاه سینه می‌آمد برون.

ابری می‌شد تاریک، چو دیوار می‌ایستاد در پیش چشمانم!»

کم‌کم نفسم بالا نمی‌آمد. ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا من که با «زن نشسته» شده بودم، تصمیم به مهاجرت از تهران بگیرم. رؤیایم، هوای روستایی جلگه نکا بود؛ جایی با جنگل‌های سبز در جنوب و دریای آبی خزر در شمال؛ و سرانجام آمدم...، اما چه آمدنی!

آب، با نمک مایل به شور؛ جنگل، کچل مایل به زرد؛ هوا، غبارگرفته و سرشار از گرد. دل‌مان به دریا خوش بود که گویا از هجوم من و ما ترسید! عقب‌نشینی کرد و فاصله‌ی ساحل سایه‌دار توسکا تا لب دریا، حالا یک بیابان داغ شده است!

تنها دل‌خوشی ما «هوای مطبوع» بود... که آن‌هم به لطف «ناترازی انرژی» و تصمیمات نابخردانه، به باد رفت. نیروگاه نکا، چندگانه‌سوز شد و حالا فقط چهار اگزوزش، کار تمام اگزوز‌های تهران را می‌کنند!

و ما که آرزوی نفس کشیدن در هوای پاک را داشتیم، از چاله تهران، به چاه نکا افتادیم.

 انتهای پیام/

 

 

 

خبرنگار: سعید منصوری
نظرات شما
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین اخبار