آوای خزر: در تاریخ معاصر ایران اسلامی، حوادث بسیاری رخ دادهاند؛ برخی پررنگ در هیاهوی رسانهها و برخی دیگر، خاموش در خاطره تاریخ. اما برخی ایام، نه صرفاً رخداد، که معبر الهی برای تحولی بنیادیناند. ۱۵ خرداد از این سنخ است. نه یک اعتراض به بازداشت مرجع دینی، نه واکنشی آنی به ستم طاغوت، بلکه جوشش یک حقیقت قدسی در بطن امت اسلامی.
اگر بخواهیم ۱۵ خرداد را صرفاً با متر حزب و سیاست داخلی بسنجیم، آن را تقلیل دادهایم؛ چرا که این قیام، پیشدرآمد یک انقلاب جهانی بود؛ مقدمهای برای چالشی تاریخی با اردوگاه سلطه، و خیزشی که در آن، انسانِ موحد، در برابر ماشین شیطانی امپریالیسم قد علم کرد.
قیامی از تبار انبیاء
در ۱۵ خرداد، اصل ماجرا در گفتمان بلند «ولایتِ دین بر سیاست» بود که امام خمینی (ره) با صدای رسای فقه جعفری، آن را احیا کرد. این قیام، پیامی بود به همه مسلمانان جهان:
«اسلام فقط برای ادای نماز جماعت و عبادت فردی نیامده؛ اسلام آمده تا به فریاد مظلومان عالم برسد.»
این خط فکری، نه به مذاق لیبرالهای وطنی خوش آمد و نه سرمایهسالاران غرب. چرا که با ظهور امام، سازمان ترسیمشده نظم جهانی، ناگهان با یک "غیرمنتظره" مواجه شد؛ فقیهی استراتژیست؛ سادهزیست، اما ساختارشکن.
۱۵ خرداد، تبارنامهی مقاومت امروز
دشمنان اسلام گمان کردند با سرکوب خونین قیام، آن را در نطفه خفه کردهاند. اما خون مردم در سال ۴۲، چنان نهالی کاشت که امروز سایهاش بر سنگرهای جبهه مقاومت در غزه و جنوب لبنان گسترده است.
چه کسی میتواند انکار کند که نوجوان فلسطینیای که با سنگ در برابر تانک اسرائیلی میایستد، وارث همان روحی است که نوجوان ما در سال ۴۲ جلوی گلولههای توپ و تانک و مسلسل سینه ستبر میکرد.
چه کسی تردید دارد که خشم الهی مردم قهرمان یمن در برابر حملات هواپیماها و بمبافکنهای آمریکایی-اسرائیلی، آینهای است از همان خروشِ ایمان مردم علیه زر و زور و تزویر شاه؟
دشمنان میخواهند پیوند اینها را انکار کنند؛ اما به جرأت میتوان گفت: از خون شهدای ۱۵ خرداد، پرچم حزبالله لبنان بلند شد. از سلوک امام عظیمالشان در نوفللوشاتو، جبهه انصارالله شکل گرفت. از زهد و صلابت پیر جماران، معادلات کاخ سفید لرزید.
فهم ناقص غرب از پدیدهای فراتر از تحلیل سیاسی
غرب، بهویژه اتاقهای فکر نظام سلطه، از ابتدای شکلگیری نهضت اسلامی تا امروز، درگیر یک خطای تاریخی و راهبردی بودهاند؛ و آن، ناتوانی در درک ماهیت حقیقی انقلاب اسلامی است.
به گمان آنان، انقلاب ایران نیز، چون دیگر اعتراضات منطقهای، میبایست عمری کوتاه، چشماندازی محدود، و افقهایی قابل خرید و فروش داشته باشد. اما آنچه در محاسباتشان نمیگنجید، حضور عامل «ماورای معادله» بود: امامی برخاسته از مکتب عاشورا، و ملتی برخاسته از متن ایمان.
در ۱۵ خرداد، تحلیلگران غربی آنچه را دیدند، صرفاً یک شورش خیابانی علیه بازداشت یک مرجع دینی بود. آنچه را ندیدند، آغاز طوفانی بود که بنیاد نظم پوشالیشان را نشانه گرفته بود.
هنوز هم، بعد از نیمقرن، همان خطا را تکرار میکنند. گمان میبرند که فرزندان خمینی کبیر را میتوان با شبکههای اجتماعی و سلبریتی و فریبهای کودکانه، از میدان خارج کرد؛ بیآنکه بدانند، این نسل، وارث همان جوانانی است که در سال ۴۲، با دست خالی در برابر مسلسل ایستادند.
رهبر معظم انقلاب، سالهاست که این خطای تحلیلی دشمن را گوشزد کردهاند؛ فرمودهاند:
«دشمن هنوز نفهمیده با چه حقیقتی روبروست... ماجرا، از جنس سیاست نیست؛ از جنس ایمان است.»
امام، آغازگر تمدن بود نه فقط یک انقلاب
تاریخ، گاهی نه با شمشیر فاتحان، که با فریاد مظلومان ورق میخورد؛ و امام خمینی (ره)، از همین جنس بود؛ از تبار فریادهای خاموشی که قرنها در سینه تاریخ ماندند، تا سرانجام مردی برخیزد که برای برهمزدن هندسه قدرت جهانی قیام کند.
غرب، امام را در قاب یک رهبر سیاسی مینگریست، اما نفهمید که او معمار یک تمدن است؛ تمدنی که نقطه عزیمتش از فقه آغاز میشود، اما مقصدش بر فراز قلههای انسانسازی، عدالت، کرامت و توحید است.
رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که انقلاب اسلامی، یک «حرکت تمدنی» است، نه صرفاً یک «تحول حکومتی».
امام، در روزگاری که دین را به گوشه مسجد و وجدان شخصی رانده بودند، اعلام کرد که اسلام آمده است تا جهان را اداره کند؛ تا مستضعف را حاکم کند و مستکبر را به زانو درآورد؛ و این نگاه، همان چیزی است که امروز در کلام رهبر فرزانه انقلاب امتداد یافته است:
«ما هنوز در ابتدای راه تمدنسازی هستیم...»
سخن آخر؛ نهضت ادامه دارد...
ما اهل ۱۵ خردادیم. ما تربیتشدگان مکتب خمینیایم که گفت: «تا ظلم هست، مبارزه هست، و تا مبارزه هست، ما هستیم.»
ما انقلاب نکردیم تا فقط رژیم طاغوت را عوض کنیم؛ ما آمدیم تا انسان را نجات دهیم، تا مستضعف را عزیز کنیم، تا مهدی فاطمه را دعوت کنیم؛ و تا آن روز، در امتداد خون شهدای ۱۵ خرداد، ایستادهایم...
انتهای پیام/