آوای خزر - یادداشت/ روحالله صالحی: طالبان شکست خورده سال 2001 بناگاه در سال 2021؛ با سرعتی برق اسا افغانستان را می گیرد در حالی که کمترین درگیری نظامی را دارد حتی کابل مرکز حکومت افغانستان را براحتی و بدون جنگ خونین قابل توجهی تصرف کرده و وارد ارگِ ریاست جمهوری می شود!؟
اینکه ابتدا ولسوالی های کوچک را می گیرد بعد شهرهای بزرگش را به تصرف در می اورد هم جالب است هم قابل تامُل، اینکه از جنوب شرق به شرق و بعدش به شمال و نواحی مرکزی افغانستان مسلط می شود قابل تحلیل و تعلیل می باشد.
من تحلیلم را از این مسئله اغاز می کنم که برخی از مقامات جمهوری اسلامی و رونامه های حاکمیتی همچون کیهان بارها و بارها تلاش کردند که طالبان را در ماجرای کشتن دیپلمات های ایرانی تطهیر کنند و بطور همزمان اشاره می کردند که طالبان تغییر کرده و دیگر طالبان سال های 1996 تا 2001 نیست. این جملات و تطهیر طالبان را نباید سَرسَری گرفته و یا ان را شوخی فرض کنیم. بلکه باید به خودمان بقبولانیم که با یک واقعیت جدیدی روبرو هستیم. و ان؛ امروز طالبان زیرک تر از گذشته و کارامدتر در حوزه دیپلماسی است.
طالبان دوره اول (1996 - 2001) بدلیل غلبهِ تفکر ایدئولوژیک صِرف؛ گرچه افغانستان را به تصرف در اورده بود اما برای ماندگاری از دیپلماسی غفلت ورزید تا جایی که می خواست از راه لولهِ تفنگ با دنیا حرف بزند. احساسش این بود که پاکستان، عربستان و امریکا؛ حامیش هستند اما با حمله و انفجار مرکز تجاری امریکا موصوف به ساختمان دوقلو در 11 سپتامبر؛ قضیه وارونه شد. القاعده متهم ردیف اول و طالبان متهم ردیف دوم شناخته شدند به همین دلیل بساط القاعده و طالبان در افغانستان برچیده شد.
اینک در 2021؛ قدرت یابی مجدد طالبان؛ افکار عمومی جهانیان را بخودش معطوف کرد. که چرا طالبان به این سرعت مجددا" بر افغانستان مسلط شد؟ تحولات اینده افغانستان چگونه خواهد بود؟
واقعا" طالبان امروز با طالبان گذشته فرق دارد. به نکات ذیل توجه کنید:
1. طالبان دوره نخست مرکزش در پیشاور پاکستان بود تا براحتی بتواند در افغانستان حضور داشته باشد. اما طالبان دوره دوم پس از شکست دوره اول؛ در دوحه قطر کارش را اغاز کرد. قطر در تحولات منطقه بدنبال نقش افرینی بیشتر است. قطر رابطه اش با جمهوری اسلامی حسنه اما با عربستان در رقابت جدی می باشد. از طرف دیگر قطر و عربستان دارای اختلافات مرزی و در شورای همکاری خلیج فارس غالبا" در کشمکش بودند و هستند. حتی جمهوری اسلامی بیشتر از مواضع قطر حمایت می کند.
طالبان بیهوده قطر را انتخاب نکرده است.
2. رابطه قطر و امریکا؛ حسنه و گسترده می باشد. انتخاب دوحه برای مرکز فعالیت دیپلماسی طالبان کار هوشمندانه ای بود. طالبان می توانست از طریق قطر وارد معامله با امریکا بشود و با جلب حمایتِ امریکا؛ نیات خود را برای سلطه بر افغانستان عملی بسازد. طالبان فهمیده بود بدون دیپلماسی فعال نمی تواند مجددا" بر افغانستان مسلط بشود به همین دلیل دیپلماسی؛ پشتوانه اصلی طالبان در تصرف دوره دوم افغانستان بکار گرفته شد. چون در دوره اول همه چیز در میدان جنگ تعیین می شد.
3. نیازِ متقابل ج.ا.ا و طالبان در حوزه امنیت؛ زمینه همکاری میان این دو رقیب ایدئولوژیک را فراهم کرده است. طالبانیسم با اندیشهِ بنیادگرانه ابن تیمیه و جمهوری اسلامی با اندیشه و ایدئولوژی شیعه سیاسی در تقابل و تضاد با یکدیگرند. چنانکه در دوره اول چنین بوده است. اما از 2011 به بعد خصوصا" از 2016؛ بدلیل تقابل طالبان با امریکا؛ بستر همکاری فراهم می شود تا جایی که در رسانه های بین المللی تاکید می شود رهبران طالبان و حتی القاعده در ایران زندگی می کنند و یا در رفت و امد هستند. بارها گزارشاتی از همکاری ج.ا.ا با طالبان سخن گفته و گزارش تهیه می کردند. اگر چه در اغاز از طرف ج.ا.ا این گزارشات تکذیب شده بود اما بعدا با ورود رسمی رهبران طالبان به ایران و دیدار رسمی با مقامات ایرانی از جمله وزیر خارجه جناب دکتر ظریف؛ این همکاری ها همکاری امنیتی نامیده شد. معمولا در دنیای سیاست خارجی و دیپلماسی؛ همکاری امنیتی با دولت مستقر انجام می شود نه با یک گروه مسلح جنگجو که در دنیا به تروریسم متهم و ملقب شده است.
این همکاری امنیتی در کجا معنا پیدا می کند؟
ایران نیازمند کنترل و مهار جیش العدل است. که در جنوب شرقی ایران فعال می باشد. گریزگاه جیش العدل پاکستان و افغانستان می باشد البته افغانستان برای جیش العدل امن تر. است پس طالبان می تواند همکار امنیتی خوبی باشد. عبدالماک ریگی چگونه و با کمک اطلاعات کدام گروه براحتی در چنگ نیروهای امنیتی ایران گرفتار شد.؟!
از طرف دیگر ایران در مورد فعالیت آمریکاییها در افغانستان نیازمند اطلاعات است طالبان می تواند همکار امنیتی خوبی در این راستا باشد.
انتهای پیام/